مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجتالاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […] |
علل ناراستی بیشتر نویسندگان و گویندگان در بارۀ تاریخ کربلا
نویسنده: تدوین و بازنویسی: فاطمه زمانی (پژوهشگر مجموعه، کارشناسی معماری)
ارسال شده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۳۹۱ برگرفته از آثار علامه محمد تقی جعفری ارزیابی و شناخت حادثه کربلا ، که بر محور شخصیت جاودانۀ امام حسین (ع) به جریان افتاد ، کاری دشوار است. زیرا آن دوران از تاریخ دارای ابعاد مختلف و گوناگونی بود. از نظر سرگذشت ظهور اسلام که چگونه اسلام برای بشریت عرضه شد و برای بشر چه آورد ، و چه شد که مفاهیم و ارزش ها دگرگون شد و یا دگرگون تفسیرش کردند تا به داستان کربلا منجر شد؟ شناخت همه اینها کار دشواری است . البته شاید اغلب – نه همه – کسانی که به نام جریان کربلا و به عنوان جریان حسین بن علی (ع) دست به تالیف میزنند ، مخصوصا در باره ارزش ها و اخلاق و معنویت عاشورا، نمی خواهند خیلی به خودشان فشار بیاورند ، زیرا باید با خودشان هم روبرو و درگیر شوند . آنان در ضمن پژوهش، با این پرسش از خودشان مواجه میشوند که اینک تو ای نویسنده که جریان کربلا را تفسیر میکنی ، در چه حالی هستی؟ آیا به حقیقت تو با گفتار و کردار حسین توافق داری؟ برای چه می نویسی؟ آیا فقط حادثه را میخواهی یادداشت کنی؟ با آن که حادثه یادداشت شده است؟ بلکه شاید کارهایی که در این باره انجام شده است ، بی شمار باشد . افزون بر این هر کتاب تاریخ اسلام که با تاریخ صدر اسلام سر و کار داشته ، قیام امام حسین ( ع ) را نوشته است. این که آمار تاریخ های دست اول یا دست دوم یا دست سوم آن چقدر است، شمارش کامل آن کار مشکلی است، اما با این وجود پرسش اصلی این است که چرا با حجم بزرگ کار، در این نوع کتاب ها آن گونه که باید، پیرامون مسأله تاریخ کربلا تحقیق و تجزیه و تحلیل نمی کنند؟ برای پاسخ به این سؤال دو علت اصلی به نظر میرسد.: ۱- این که انجام چنین کاری نیاز به اطلاعات وسیع تاریخی دارد . با سه ، چهار کلمه اینجا و آنجا دیدن ، امکان پذیر نیست . بلکه نیاز به مقایسه های تاریخی دارد. اصولا احساس روشنگری و -به نوعی- روشنفکری درباره حوادث تاریخ میخواهد، تا بتوانند این مقطع بزرگ تاریخی را با بخش های دیگری از تاریخ جنبش ها و حرکت های دینی و اجتماعی مقایسه و تطبیق کنند . ۲- در طول تاریخ، داستانی مانند سرگذشت امام حسین(ع) دیده نمی شود که این اندازه انسان را رویاروی خود قرار بدهد تا مجبور شود از خود بپرسد: تو در چه حالی هستی ؟ زیرا همه می دانند که در زمان وقوع حادثه کربلا، حسین بن علی(ع) در دوران میانسالی به سر میبرد و پیر نشده بود . ۵۷ یا ۵۸ سال ، حداکثر سنی است که برای آن حضرت ذکر شده است. پس او میانسال بود و با کمی انعطاف میتوانست امکاناتی به دست بیاورد، حتی میتوانست به خود امید هم بدهد و در انتظار فرصت های بهتری بنشیند. این مسائل را چگونه باید بررسی و ارزیابی کرد؟ باز گویی تاریخ امام حسین به شکل حرفه ای و معمول نمیتواند نتیجه گیری مناسبی در پی داشته باشد و نشان بدهد که چرا چنین حادثه ای اتفاق افتاد. بنابر این می توان گفت آن طور که شایسته و بایسته است، درباره حسین( ع ) تحقیق نشده است ، به ویژه چون جنبه دینی و مذهبی دارد . باید تا به حال حداقل هزاران رساله دکترا در این باره نوشته شده باشد. چون در حادثۀ حسین(ع) مسائل روان شناسی ، اخلاقی ، فلسفه ، انسان شناسی ، جامعه شناسی ، تاریخ و … وجود دارد. با آن که تمام ابعاد انسانی را می توان در این حادثه ، مورد تحلیل قرار داد ولی چرا در این باره عقب نشینی میکنند؟ چرا نمی خوهند این داستان چهره خودش را درست نشان بدهد؟ آیا غیر از این است که این تاریخ، نخست گریبان خودمان را می گیرد!؟ این یکی از انگیزه های خیلی مهم است که تاریخ نگاران و بازگوکنندگان فقط به نقل حادثه می پردازند و مقداری احساسات شعری نیز به آن اضافه می کنند و سپس سر و ته قضیه را به هم می آورند. در صورتی که اگر کسی تحلیل کنند و این مساله را از منظر ادیان الهی پیگیری کنند که ابراهیم به تنهایی یک امت بود ، یعنی یک دنیا بود؛ «کان ابراهیم امهٌ » دیگر به این مسأله دچار نمی شوند که ای حسین ، تو که در اقلیت بودی ، صبر می کردی تا اکثریت دور تو جمع می شد! دقت کنید ، برای این مساله از کجا ها باید استفاده شود: از تنهایی ابراهیم ، « ابراهیم به تنهایی یک امت بود ». اگر به این نکته ها دقت می شد ، شخصی مثل ابن خلدون نمی گفت که حسین در این قضیه توجه نداشت که نمی تواند در برابر شوکت یزید ایستادگی کند! خیر ، به عکس، امام حسین(ع) کاملا میدانست و معنای هفتاد و دو نفر را در مقابل سی – چهل هزار نفر به خوبی حدس میزد و می دانست که آنجا عراق است. جا دارد رشته ای برای بحث حسین و حسین شناسی دایر شود که خدا می داند چقدر به این بشریت خدمت میشود . آیا میشود در یک روز که محدود به ساعت های معینی است، فهرست تمام ارزش های انسانی و فهرست تمام ضد ارزش های انسانی، جنبه عملی پیدا کند؟ بلی امکان دارد. کربلا را تفسیر کنید و ببینید که آیا امکان دارد یا نه ؟ این کار ، البته عشق و علاقه و سوز می خواهد . بررسی این موارد ، کار و اخلاص و تقوا می طلبد . واقعیت اینست که اگر این حادثه ، جنبه دینی نداشت و آن را یک شخصیت به عنوان یک انسان معمولی برای طرفداری از آزادی و عدالت پدید می آورد ، ده ها هزار کتاب در موردش می نوشتند. بیچاره بشر هنوز در این مورد حساسیت (آلرژی) دارد و هنوز هم خودش را فریب میدهد . حادثه، حادثه مذهبی است . نشان مذهب دارد. اینان هنوز متوجه نیستند که اگر برای بشر قدمی برداشته شود – ای شرق ، ای غرب – فقط از راه مذهب برداشته خواهد شد . چون فقط اینها هستند که برای بشریت حرف دارند. یکی از متفکران مشهور مغرب زمین (آلبرکامو) صریحا میگوید: «آن چیست که زندگی را با ارزش می کند ؟ جواب مذهبی این سؤال هنوز به قوت خود باقی است ، ولی امروز کمتر به آن توجه میشود». کامو می گوید فقط مذهب است که می تواند هدف زندگی را بگوید، اما بشر نمی شنود! آیا با این وصف دعوت به آموزه های مذهب، جای « امّا » و «اگر» دارد ؟ او صریحا میگوید ، فقط مذهب است که این کار را خواهد کرد. حالا که مذهب بالاترین شاهکار را در تاریخ به نویسندگان جوامع بشری نشان داده است ، درباره آن بحث کنید که حقیقت آن چه بوده است . مذهب چه نیرویی دارد که می تواند بگوید : «هیهات من الذله؛ یعنی حتی اگر نام من (حسین) هم بعد از مردن در تاریخ نماند ، باز ایستادگی خواهم کرد» . مقام و جایگاه امثال چنین شخصیتی چیست؟ آیا این اقدام دینی امام حسین(ع ) در راه ارزش های انسانی ، چه جایگاه و ارزشی دارد؟ آیا بشر با این درس تصفیه نمی شود؟ آیا بشر با این درس ، در تاریخ واقعا پیشرفت نمی کند؟ با این درسی که حتی میشود بگوییم تراکم آن در ۲۴ ساعت بوده است ، یا اینکه اگر بگوییم از شب تاسوعا. همه حوادث آن جدی گردید. همه حوادثی که برای کل بشریت می تواند آموزنده باشد، در چند ساعت رخ داد. یا موقعی که حضرت از مدینه به مکه مشرف شد. در ماه رجب سال شصت هجری قمری راهی حجاز و سپس عراق شد . یعنی ماه های رجب ، شعبان ، رمضان ، شوال ، ذی القعده ، ذی الحجه ، محرم ، باز در همین هفت ماه این حادثه بزرگ کامل شد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برگرفته از کتاب : « امام حسین ، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت » اثر علامه محمد تقی جعفری. |
یک نظر بگذارید