انا لله و انا الیه راجعون
من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه…
با نهایت اندوه و در اوج غمگساری، در سحرگاه هفتمین روز از ماه میهمانی خدا و در عرفانی ترین لحظات آن، روح بزرگمرد عارف و فرزانۀ روزگار خود و بازمانده ای از تیرۀ عابدان شب و مجاهدان راه خدا، شاگرد و فرزند معنوی حاج شیخ(ره)، جناب سید السالکین و قدوه العاملین و جمال العابدین آیت الحق حضرت حاج سید جواد حیدری به آشیان قرب الهی پر کشید و فروغ روشن چراغ پر فروغ وجودش در زمین تیره خاموشی گرفت و دل های مؤمنان را در غم فراق خود نشانید. این مصیبت بزرگ را ابتدا به ساحت مقدس امام عصر ارواحنا له الفداء تسلیت عرض کرده و سپس به مراجع بزرگ شیعه و جامعۀ مؤمنان به ویژه مردم استان یزد که عمری به او عشق ورزیده و از سفرۀ بیان و بنان او توشه اندوخته اند و به خوبی و شایستگی قدر او را پاس داشته اند و به فرزندان شایسته و فرهیختۀ آن بزرگمرد تقوا و ایمان تسلیت گفته و برای آنان از خداوند منان، صبر و استواری مسئلت داریم.
چگونه می توان عروج روح ملکوتی او را باور کرد در حالی که هنوز آوای گرم موعظه های شفابخش وی در ماه مبارک رمضان در یادها بود و گوش های اهل ایمان در انتظار دم مسیحایی او نشسته بود و در و دیوار مسجد برخوردار چشم به راه قدم های با وقارش بود. اکنون در مصیبت فقدانش نگاه مشتاقان خیره مانده و چشم دینداران به خون نشسته است. او بارها در سحرگاهانی چنین در حالی که غرق محبت خدا بود در معراج عبادت به فضای قدس پرواز کرده بود اما حکم ازلی و تقدیر الهی او را دوباره به این خاکدان نشانده بود. ولی این بار تقدیر چنان بود که به دیدار معبود نایل شود و تن خاکی او از رنج فراق و سختی روزگار آسوده گردد و «راضیه مرضیه» به ملاقات خدای مهربان بار یابد و در جوار اولیای معصومین(ع) جای بگیرد و به رضوان الهی متنعم گردد.
دردا که در سحرگاه امشب کسی که مصداق حقیقی مردان خدا در روزگار ما بود و در پیمان صادقانه اش با خدای خود نزدیک به یک قرن استوار مانده بود در گذشت و خطۀ کویر و دارالعبادۀ یزد را سوگوار خویش کرد. زاهدی از دنیا گریخته و عارفی به خدا پیوسته که جز انجام وظیفه در راه اولیای خدا و اعتلای دین حق، هیچ دلمشغولی نداشت. زبانش به ذکر خدا پیوسته مترنم بود و سحرهایش غرق دعا و نیایش و ابتهال. دعایش مستجاب و اراده اش فانی در محبت و اراده خدا بود. تجسم پاکی بود و سمبل ایمان. درگاهش پناهگاه محرومان و محتاجان و زبان و بیانش آرام بخش دل های آشفته بود. چهر ه اش هاله ای از نورانیت پیامبرانه داشت و سیمای آسمانی اش سیراب کننده جان های تشنه بود. اگر لب می گشود و سخنی بر زبان میراند گره های بسته را می گشود و اگر سکوت می نمود چشم های نافذش با جان آدمی کیمیاگری می کرد. دستانش در بخشش یادآور خوبان و گشاده رویی های او عطر خوش رحمت خدا را با خود داشت.
جان آگاهش بیش از نیم قرن به هدایت خلق مشغول بود و انجام این وظیفه را با هیچ چیزی معاوضه نمیکرد. شیفتۀ مردم و تشنۀ آگاهی بخشی بود. ضمیر صافی او درد دردمندان را می فهمید و طبیبانه و مشفقانه بر آلام روحی نیازمندان درمان و مرهم می نهاد. جز یاد خدا و ادای حق بزرگ خاندان پیامبر(ص) و تکلیف الهی خود به کاری دیگر نمی پرداخت.
امین مراجع بزرگ شیعه در نجف و قم و مشهدو…اعم از درگذشتگان (قدس الله ثراهم) تا معاصران (ادام الله عزهم) و معتمد آنان بود و برخی از بزرگان و مراجع عالیمقام، طالب و ملتمس دعای وی بوده اند. در تقوا و زهد سلمان عصر خویش بود و در خلوص و پاکی و اخلاق، بی مانند. مصیبت درگذشت وی رخنه ای در
پیکره دیانت است که به مصداق حدیث شریف، هرگز پر نخواهد گشت و گذر روزگار تلخی و خسارت آن را بیشتر عیان خواهد نمود. اگر چه به حقیقت، جمال السالکین و آیت الحق حضرت حاج سید جواد آقای حیدری در شبی فرخنده و سحری مبارک به آرزوی دیرین خود دست یافت و برات دیدار یار گرفت و ندای ارجعی به گوش جان شنید و به ملاقات رحمت و رضوان خدا شتافت و دنیایی را که خود در مذمت و بی وفایی اش استادانه و عیان می گفت، ترک نمود و از رنج آن آسوده گشت اما دل های اهل ایمان و مردمان آگاه و فهیم را در اندوه و ماتم و سوگ نشانید و چشمها را غرقاب اشک ساخت. رحمت و رضوان خداوند بر او باد و یادش گرامی و راهش همیشه پر رهرو باد.
انالله و انا الیه راجعون
خدایش رحمت کند…
با سلام به حق که با رفتنت گل گلزار نبی یتیمان یتبم تر شدند و شهر یزد باز هم یتیم شد نبودنت را چه کسی جبران میتوان کرد با چه ذوقی به مسجد برخوردار آمد و……………………….