تالار استاد حکیمی در مجموعه فرهنگی تمام صادق (ع) میبد، عصر یکشنبه ۸ فروردین ۹۵ با حضور جمعی از اهل مطالعه و استادان، میزبان سخنرانی دکترمرتضی کریمی نیا،نویسنده،مترجم واستاد دانشگاه بود. موضوع سخنرانی ایشان “چهاردوره متفاوت درتاریخ تفسیرشیعه” بود. در این نشست استاد سید علی محمد حیدری، امام جمعه موقت یزد حجت الاسلام معزالدینی و حجت الاسلام سید حسین حیدری نیز حضور داشتند. سعی شده است تا در گزارش زیر رؤوس مطالب استاد بازگو شود.
دکتر کریمی نیا پیش از بیان تفاوت دوره های چهارگانه در تفسیر شیعه یادآوری کرد که
نگاه من به تفسیر شیعه در این بحث ، یک نگاه تاریخی است و در آن از ارزشگذاری پرهیز کرده ام.
وی سپس به تقسیم بندی دوره های تفسیر شیعه پرداخت و با ذکر ویژگی های هر دوره به تفاوت های اصلی این دوره ها تاکید کرد.
دکتر کریمی نیا در این باره گفت: مفسران دوره نخست ، که آنان را پیشطوسی می نامم، تنها بر نصوص روایات تفسیری اهل بیت (ع) تکیه دارند. چند ویژگی در تفاسیر این دوره به چشم می خورد. ویژگی اول اینکه تفسیری گزینشی و انتخاب شده از آیات قرآن دارند که به دلیل دغدعه های کلامی، تاریخی و ادبی و منازعات مذهبی دارند. دومین ویژگی اتکا بر نصوص روایات در آثار آنان است. مثلا دغدعه های ادبی و گرایش های ادبی که در تفاسیر اهل هست در تفاسیر شیعه دیده نمی شود. ویژگی سوم اینکه در این دوره اعتقاد به تحریف و تغییر در آیات قرآن و یا برخورد ساده با آن مانند اهل سنت یافت می شود. ویژگی چهارم پرهیزی از نقل روابات مذمت برخی از صحابه و زنان پیامبر را در تفسیر های خود بازگویی می کنند.
از اواخر قرن ۴ هجری که فقیهان متکلم بر می آیند و با فقیهان حدیثی قم متفاوت اند، آثار تفسیری متفاوتی از آثار محدثانه و روایی گذشته به چشم می خورد. تفسیر شیخ طوسی نماینده یک دوره جدید است.
این دوره نیز دادای چند ویژگی است. اولا، تفسیر همه قرآن را مد نظر دارد. دوم بیش از ۹۵ در صد از روایات اهل بیت (ع) حذف و تنها ۵ در صد از روایات اهل بیت آورده می شود و باقیمانده از روایات غیر شیعی است. به ویژه از کسانی چون طبری. سوم استفاده از شواهد لغوی و ادبی غیر شیعی و به شیوه اهل سنت است. چهارم، پرداختن به اقوال مفسران دیگر به ویژه تفسیر معتزلی است که پیش از او چنین چیزی حتی در تفاسیر اهل سنت نیز دیده نمی شود که به ذکر دیدگاه مفسران از مذاهب دیگر سنی بپردازند . پنجم، حذف روایات تنقیص در برخی صحابه است.
حاصل بزرگ این دوره، “تفسیر التبیان” شیخ طوسی است به گونه ای که قابلیت عرضه به جهان اسلامی داشت. مجمع البیان طبرسی بازنویسی تفسیر شیخ طوسی است برای عرضه بهتر یک نفسیر شیعی به جامعه اسلامی.
سخنران در ادامه بحث، مختصات دوره بعدی را چنین بیان کرد؛ دوره سوم در تفسیر شیعه که در دوره صفویه پدیدار گشت به مدد فضای تازه ای بود که بدون فشار های مخالفان مذهب و بی ترس و واهمه ای از نگاه جبار سنی بر بالای سر خود، به انجام رسانده است. در این عصر، نویسندگان یک بار دیگر به میراث گذشته خود برگشته و بدون ذکر مطلبی از اهل سنت، به یادکرد میراث حدیثی و تفسیری خالص قدیم خود بر گشته اند. در تفاسیر این دوره حتی یک بار نام شیخ طوسی و تفسیر او در میان نمی آید. زیرا تفسیر او را فاقد خلوص لازم می دانند. فیض کاشانی تفسیر خود را صافی و دیگری اصفی می نامد، که بیانگر دیدگاه خلوصگرایی می تواند باشد.
روایات دال بر تحریف، روایات دال بر تنقیص صحابه، و…را بدون هیچ ملاحظه ای ذکر می کنند. مفسران این دوره بیشتر گرایش اخباری دارند به این معنا که تقریبا هیچ حقی در تفسیر قرآن برای غیر معصوم قائل نیست. متاسفانه در این دوره به روایات تحریف بسیار بها داده می شود. کتاب فصل الخطاب خاتم المحدثین حاجی نوری نیز حدود ۱۵۰ سال پیش، با ذهنیت باقیمانده از دوره صفویه نگاشته می شود. تفسیر “اهل البیت” از آیت الله سید محمد حسینی میلانی که (چاپ سال۱۳۰۷ هجری) تفسیری مزجی و نوشته یکی از معاصرین است و نسخه پی دی اف آن هست، گویی در عصر صفویه یا عهد پیامبر سیر می کند. بنابر این در دوره کنونی نیز ممکن است برخی از تفاسیر به شیوه های رایج در دوره های گذشته نگاشته شده باشد.
کریمی نیا در توضیح دوره چهارم، برخی از دلایل و علل پیدایش آن را چنین بر شمرد؛ دوره و پارادایم چهارم که باید آن را به ۱۵۰ سال اخیر محدود کرد به رخداد مدرنیسم و آشنایی با غرب و ارزش های حقوقی جدید مربوط می شود. در چنین فضایی است که مثلا سید جمال الدین اسدآبادی یا شاگردش محمد عبده، یا پروفسور فضل الرحمان در پاکستان و یا مهندس بازرگان در ایران در صدد پاسخگویی به پرسش های جدیدی که پیدا شده است بر می آیند و تلاش می کنند که به اندیشه های جویا، در زمینه تفسیر آیات قرآن، پاسخگو باشند. طبیعی است که با ماندن در پاردایم سوم نمی توان به مشکلات تفسیری پرداخت. همچنان که دوره اول نیز توانایی حل آنها را ندارد. برای همین با بازگشت و رویکرد جدی مفسران به دوره دوم تفسیر شیعه مواجه هستیم از انرو که شیوه و روش های آن هنوز توانایی جوابگویی به وضعیت های جدید رخداده را دارد. استاد شریعتی، دکتر شریعتی، (هر چند وی را به منزله یک مفسر حساب نمی کنیم) و علامه طباطبایی و…در همین مسیر حرکت می کنند.
تفسیرهایی چون پرتوی از قرآن، المیزان، نمونه، تسنیم و…نمونه های خوبی برای بیان پارادایم کنونی تفسیر شیعه است که تلاش می کند مانند دوره دوم، به صورت یک در میان عمل کند و در پی ارائه تفسیری قابل قبول و مستند تر از کتاب هدایت است.
وی در پایان به پرسش های حاضران پیرامون رده بندی برخی از تفاسیر گذشته و نیز آثار تفسیری مکتب تفکیک، پاسخ گفت.
تصاویری از نشست
یک نظر بگذارید