مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

وارثان علوم و تعالیم اسلامی، به بهانه چهارمین سال درگذشت آیت الحق حاج سید جواد حیدری(ره)

نویسنده: زهرا فصیحی، پژوهشگر دینی، کارشناس ادبیات
ارسال شده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۷

وارثان علوم و تعالیم اسلامی

(از مجموعه بر خوان الحیات)

هفتم ماه مبارک رمضان یادآور درگذشت بزرگی از قبیله ایمان و یقین است که گوهر وجود تابناکش حیات بخش دلهای مردمان بود و به زیور ارایه های ایمانی آراسته بود و حیات و مرگش برای جامعه مومنان زیبندگی و بالندگی داشت. دارای فضائل و ملکات نفسانی برجسته ای بود که او را تجسم روحانیت واقعی دینی کرده بود. روحش با جان‌های پاکان آسمان بالا همنشین باد.

شریعت متکی بر رسالت و امامت 
دین؛ نمایانگرحکومت خدا بر زمین و مصداق عملی ساختن سنتها و شرایع الهی است که برای خوشبختی انسان ها و رهانیدن آنها از سختی و بدبختی آمده است؛ و پیامبران برای تحقق بخشیدن به چنین حکومتی است که برانگیخته می شوند.
اگر پیامبری، پایان دهنده ی دور نبوت و گشاینده ی روزگار جدیدی باشد که تا روز قیامت ادامه خواهد یافت، ناگزیر باید برای برپا داشتن ارکان حکومت الهی و جلوگیری ازتحریف و دگرگون شدن آن اقدام کند و جانشینی برای خود برگزیند. کسی که از نظر علم، عمل، ایثار و اقدام بتواند رسالت او را در امت اسلام، بلکه در همه امتها امتداد دهد. بر اساس همین حقیقت آشکار؛ پیامبر(ص) به امر خدا، علی(ع) را چونان علمی برای امت، و ناطقی برای کتاب و سنت، و ناشری برای اسلام راستین قرار داد؛ تا اجتماع اسلامی از سخنگویی که از خدا و دینش سخن گوید خالی نماند.
در آن هنگام بر امت واجب بود به سفارش های صاحب شریعت عمل کنند و علی را امام و راهنمای خود بدانند. ولی کارها به گونه ای دیگر جریان یافت و مسلمانان به دو گروه تقسیم شدند؛ و چنان شد که از یک سو روزگار امامت آغاز شد و از سوی دیگر روزگار خلافت.

ادوار هدایت
هر چه فاصله ی زمانی، تا وحی و زندگی پیامبر بیشتر می شد، اختلافات و دوری این دو جریان از یکدیگر افزایش می یافت. تا جایی که در خلافتهای اسلامی اموری پیش آمد که پیوندی با اسلام نداشت…
چون کارها بدین گونه پیش رفت، امر بر جانشینان راستین پیامبر و نگهبانان واقعی اسلام دشوار شد. چون دو وظیفه مهم و عمده پیش رو داشتند:
۱-گستردن دین در میان کسانی که از آن ناآگاه بودند.
۲- حفظ دین در میان کسانی که به آن عمل نمی کردند.
آنان با تحمل دشواری ها به انجام این دو تکلیف پرداختند؛ گرفتار مصیبتها و الام شدند، با سختی ها و بلاها دست و پنجه نرم کردند وچنان شد که به گفته ابن خلدون: خون های اهل بیت درهر ناحیه ریخته شد.[۱]
آری؛ فرزندان فاطمه (س) دست به کار شدند و برای نگهداری اسلام ازتحریف، و پاسداری عدل و احسان از فراموشی و بی یاوری با خون خود بزرگترین حماسه ها را نوشتند.
حسن(ع) به زهر از دنیا رفت و حسین(ع) با کشته شدنی چشم از جهان فروپوشید که روزگار همانند آن را ندیده است …. و زید بن علی در حماسه سخت دیگری به قتل رسید… [۲] علاوه بر اینها؛ امامان به تربیت گروهی از امت و جمعی از هوشمندان و صاحبان فضل پرداختند تا به وسیله آنان میراث دین و حقایق احکام پیامبران حفظ شود و تعلیمات قران در همه ابعاد توحیدی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و عملی از زوال و تحریف مصون بماند. از آنجا که ائمه (ع) علوم و تعالیم اسلامی را به میراث به علما سپرده بودند؛ با پایان یافتن دوران امامت و آغاز عصرغیبت وصی دوازدهم ( که سبب آن اهمال مردم در حمایت از حق و اهل حق بود) روزگار عالمان آغاز شد.
به این ترتیب می توان نزول الطاف الاهی با هدف هدایت و راهنمایی مردم را در سه دوره مجسم کرد:
۱-عصر پیامبران
۲- عصر امامان
۳- عصر عالمان
بنا بر آنچه گفته شد؛ عالمان اسلامی نماینده عصر سوم از عصرهای سه گانه رسالتهای خدا در زمین هستند که امامان، موکدا مردمان را سفارش نمودند تا برای دست یافتن به علوم و تعلیمات و عمل کردن به آنها، به این افراد رجوع کنند.
بنابراین؛ بسیارلازم و ضروری است که بدانیم این عالم و به عبارتی این مرجع باید چه شرایط و چه خصوصیاتی داشته باشد، و به طور قطع بر همه مسلمانان لازم است تا در این باره دقیق و هوشیار باشند و بدانند که هر فقیهی به صرف اینکه فقه و اصول و اصطلاحات کتابی را به طور جامع می داند و در حوزه های علمیه استاد است و رساله عملیه نوشته، نمی تواند و نباید خود را لایق احراز مقام مرجعیت بداند.
زیرا به گفته امیر مؤمنان علی (ع): لغزش عالم همچون شکستن کشتی است، که هم خود غرق می شود و هم دیگران را غرق می کند. [۳]
مرجعیت و شایستگی های لازم برای آن
از آنجا که رهبری و مدیریت، نقش سازنده ای درتکامل جوامع و تربیت افراد و پراکندن صلاح یا فساد و تثبیت آنها دارد؛ یک رهبر یا مرجع دینی، باید علاوه بر خصوصیاتی که یک عالم مسلمان واجد آن است ، امتیازات مهم دیگری را نیز دارا باشد تا شایسته ی رهبری و خط دهی شود، که این خصوصیات عبارتند از:
۱-عقل تجربی و عملی با گستردگی و ژرفای مطلوب آن؛
چنانکه امام رضا(ع) به نقل از امام سجاد(ع) در این باره می فرمایند: اگر)عالمی) را دیدید که از مال … یا (حرامی) پرهیز می کند، درنگ کنید و مبادا فریب بخورید زیرا چه بسیار کسانی که (محرمات) را ترک می کنند اما دارای عقلی استوار نیستند و به همین جهت آنچه به جهل خود تباه می کنند بیش از آن است که به عقل خود اصلاح می کنند.[۴]
۲- توجه کامل به مشورت کردن، به عنوان یک اصل و کنار نهادن استبداد و خود رایی همان طور که در تعالیم اسلامی بر آن تأکید شده است که؛ و شاور هم فی الامر. [۵] هر کس رأی خود را کافی بداند ( و خویشتن را از مشورت کردن و نظر خواستن، بی نیاز شمارد) خود را به خطر افکنده، و چنین شخصی گویا همیشه بر لب پرتگاه های سقوط ایستاده است.[۶]
بنابر این برای مدیریت و پیشبرد امور جامعه ی اسلامی، باید زعامت و حوزه زعامت، همواره از هیئتهای عالی مشاوران، در رشته های گوناگون، مدد گیرند و بدون مشاوره با متخصصان دست به کاری نزنند. درخورتوجه است که در چهارده قرن پیش نیز علی(ع) به مالک اشتر سفارش می کند تا تک رأی و خود محور نباشد: «امور را به دانایان و مطلعان، عرضه دار و با آنان به کنکاش پرداز… و به رأی و فهم خود که آن را می پسندی اعتماد نداشته باش.[۷]
۳- زیرکی، بصیرت، و توانایی بر شناخت واقعیت شرعی، در ارتباط با حقایق موجود زمان یکی دیگر از ملزومات مرجعیت؛ داشتن درک و دریافتی صحیح از همه ی ابعاد و جوانب اسلام ، به عنوان دینی زنده و حاکم بر زندگی است، به گفته ی امام علی(ع): نباید هیچ سفاهت و غفلتی در قلب عالم وجود داشته باشد. [۸] زیرا؛ کسی که زیرکی و هوشمندی ندارد خود و دیگران را گرفتار فتنه می کند، هر چند صاحب علم فراوان و بردباری باشد. [۹]
۴- شعور اجتماعی فراگیر و درک سیاسی پخته و ژرف
از جمله اساسی ترین مواردی که لازمه ی مقام مرجعیت است؛ برخورداری ازسطح بالایی از فهم سیاسی و اجتماعی و داشتن آگاهی جامع از همه ی امور مؤثر و تاثیر پذیر فردی و اجتماعی در جامعه بشری است. حضرت علی(ع) ضعف مدیریت سیاسی را از آفات پیشوایان می دانند.[۱۰] برهمین اساس عالم عامل، سید محمد فشارکی اصفهانی، پس از رحلت میرزای شیرازی، حاضر به پذیرفتن این مقام نمی شود و می گوید: من شایسته مرجعیت نیستم، زیرا ریاست دینی و مرجعیت اسلامی به جز علم فقه، امور دیگری لازم دارد همچون آگاهی از مسائل مختلف سیاسی، و شناختن درست جریان ها و مسائل و…[۱۱]

۵- فهم درست موضع گیری اسلام در برابر قضایای انسان، جامعه و زندگی ودرک عمیق اقتصادی، به ویژه اقتصاد نو
اگر عالم دینی، آگاهی کامل ازاسلام و مسائل بشری، به ویژه مسائل اقتصاد جدید نداشته باشد، نمی تواند جامعه را به سعادتی که هدف دین است برساند و( لیقوم الناس بالقسط) [۱۲] را محقق کند. به این ترتیب، اجرای عدالت اقتصادی و اجتماعی که اصل حرکت های جامعه سازدینی و انبیایی و جوهره زعامت است مغفول و ناکام می ماند.

۶- پاکیزه جانی، حیات قلبی و آراستگی به اخلاق کریمه
البته دست یابی به این ملکات در صورتی ممکن است که شخص حقیقتا طالب علم بوده و بر تأمل و تفکر و حسابرسی نفس و مراقبت آن کوشا باشد. درچنین شرایطی علم در قلب او رسوخ پیدا می کند و به آن زندگی دیگری می بخشد. چنانکه حضرت علی(ع) در باره آن گفته است: سر علم فروتنی و تواضع است … و از ثمرات آن تقوی و پیروی از هدایت… و فرو گذاشتن انتقام با قدرت، … این علم بر عقل عاقل می افزاید و در او صفات پسندیده می آفریند… آز را سرکوب می کند، مکر را از کار می اندازد، بخل را می کشد و آدمی را به درستی در گفتار و کردار می رساند.[۱۳]
۷- شجاعت و جرأت در احقاق حق مستضعفان و سخت گیری درباره ی اجرای عدالت اقتصادی و معیشتی درزندگی توده ها
یکی از وظایف اصلی حاکم اسلامی موضع گیری قاطع در پاسداری از حقوق انسان ها واحیای حقوق از دست رفته آنها است. او باید بیش از هر چیز به اجرای عدل و قسط بپردازد تا احکام دین زنده بماند و مردمان بتوانند به آن عمل کنند. علاوه بر این؛ احکام باید بدون تبعیض و تفاوت، درباره ی همگان اجرا گردد. چه اگر جز این باشد؛ نه مطابق دین است، نه موجب سلامت نظام و نه سبب سعادت جامعه.
حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: به خاطر حق، در هر جا باشد، خویشتن را به کام امواج سهمگین درافکن.[۱۴]

۸-زندگی کردن در بحبوحه دشواری های اجتماع، درک فقر و تنگدستی محرومان و اندیشیدن اصولی برای چاره کردن آنها، در پرتو شناخت روح زمانی که در آن زندگی می کند.
امام حسین(ع) در انتقاد به گروهی ازعالمان دینی می گوید: (ناتوانان) و بیماران زمینگیر، در شهرها به حال خود رها شده اند و شما هیچ به حال آنها رحمت نمی آورید، به کارهایی که شایسته ی شماست دست نمی زنید… به سازشکاری با ستمگران دل می بندید… و این ها همه چیزهایی است که خدا شما را از آن نهی کرده و مأمورتان ساخته که دیگران را نیز باز دارید، و شما از آن غافلید.[۱۵] اگر شما بر رنج و آزار شکیبا می شدید و در راه خدا سختی و ناراحتی را تحمل می کردید کارهای خدا(در امر دین و دنیای مردم) همه گونه به دست شما می گشت و در آنها مرجع و صاحب نفوذ بودید… [۱۶]

۹- بریدن از اغنیا و توانگران غرق در ناز و نعمت و چشم پوشی از اموال و هزینه هایی که ممکن است به وسیله آنان بدست بیاید.
پیامبردر این باره می فرمایند: فقیهان؛ امانت داران پیامبرانند به شرط آنکه داخل دنیا نشده باشند…و چون چنین کنند از آنان برای نگهداری دین خود دوری کنید. [۱۷]
بنا بر آنچه گفته شد؛ اگر موضوع عدالت اجتماعی و نفوذ کامل قسط در جامعه مطرح نباشد، یا اصلی عمده به شمار نیاید، و بنا باشد کار با موعظه و خطابه و سخنرانی برگذار گردد، و نفوذ متکاثران و مالداران- به هر نامی و توجیهی که باشد- برجای ماند، و مستضعفان و محرومان به حقوق خویش نرسند، بدیهی است که چنین حکومتی؛ حکومت اسلامی که مایه روشنی راه زندگی و سعادت انسان ها باشد، نخواهد بود.
لازم به ذکر است برخی از صاحب نظران معتقدند که؛ چون گرد آمدن این ویژگی ها در یک تن ناشدنی است باید در مرجعیت و زعامت به شورا گرایید.
البته روشن است که؛ صرفا تعدد افراد در شورا کافی نیست. بلکه تعدد قابلیت ها و تخصص ها است که می تواند کار ساز باشد. [۱۸]
بر اساس آنچه گفته شد؛ در واقع هدف اصلی اسلام از ایجاد حاکمیت؛ بر پایی عدالت اجتماعی و اقتصادی بوده است؛ و گرنه تأکید بر بعضی ظواهر و دلخوشی به پاره ای امر به معروف ها و نهی از منکرهای سطحی، چیزی نیست که بخواهد منظور ائمه طاهرین از آن همه تأکید بر رجوع به علما باشد.

پانوشت ها:
۱-تاریخ ابن خلدون ۴/۳،چاپ بیروت.
۲-نشأه الفکر فلسفی فی الاسلام ۲/ و- ط، چاپ مصر، دارالمعارف.
۳-الامام علی(ع): زله العالم کانکسار السفینه… .الحیات، ج۲،ص ۵۷۶٫غرر الحکم/۱۸۸
۴-الامام رضا(ع) … و اذا وجدتموه یعف عن المال فرویدا لایغرکم… .الحیات، ج۲،ص۵۶۹٫ احتجاج ۲/۵۳٫
۵-سوره آل عمران ۱۵۹٫
۶-الامام صادق(ع): المستبد برأیه، موقوف علی مداحض الزلل. الحیات،ج۲،ص۷۲۵٫سفینه البحار۱/۴۹۳٫
۷
۸- الامام علی (ع): لا یکون السفه و الغره فی قلب العالم.الحیات،ج۲،ص۵۷۴٫کافی۱/۳۶٫
۹-الامام صادق(ع)- فیما رواه عن امیر المؤمنین: عشره یفتنون انفسهم و غیرهم … الرجل الحلیم ذو العلم الکثیر لیس بذی الفتنه … .الحیات،ج۲،ص۵۶۸٫بحار۷۷/۴۰۰- ازکتاب خصال.
۱۰-الامام علی(ع): آفه الزعماء، ضعف السیاسه. الحیات،ج۲،ص۵۷۳٫غرر الحکم/۱۳۶٫
۱۱-فوائد الرضویه، جلد۲/۵۹۴٫
۱۲-سوره حدید۲۵٫
۱۳-الامام علی(ع): رأس العلم التواضع،… و من ثمراته التقوی و اجتناب الهوی،… و ترک الانتقام عند القدره،… الحیات،ج۲،ص۵۱۶٫بحار۷۸/۶٫
۱۴-الامام علی(ع): خض الغمرات للحق، حیث ما کان… .الحیات،ج۲،ص۴۸۳٫نهج البلاغه/۹۱۰؛عبده۳/۴۵٫
۱۵-الامام حسین(ع): … و العمی و البکم و الزمنی فی المدائن مهمله لا ترحمون،… .الحیات،ج۲،ص۴۸۰،تحف العقول/۱۷۲٫
۱۶-الامام حسین(ع): … لو صبرتم علی الاذی و تحملتم المؤونه فی ذات الله… . الحیات،ج۲،ص۴۷۹٫تحف العقول/۱۷۲٫
۱۷-النبی(ص)- فیما رواه الامام صادق: الفقهاء الامناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا… .الحیات،ج۲،ص۵۸۷٫تهذیب۶/۳۱۹٫
۱۸-الحیاه،ج۲،ص۵۶۶،پاورقی.

Print Friendly

یک نظر برای این مطلب

  1. […] […]

یک نظر بگذارید