از مجموعه برخوان الحیات
«العلماء باقون ما بقی الدهر»
تقدیم به او که از بهترین های روزگار بود. آیت الحق حاج سید جواد حیدری از نعمت های بزرگ خداوند بر کویرنشینان بود. همان کسی که به درستی هر آنچه را که از معارف ناب و علوم حقیقی دریافته بود به شایستگی به کار می گرفت. شب ها فرشتگان الهی و روزها مردمان از وجودش بهره می بردند به راستی که او مصداق حقیقی علم، ایمان و عمل بود.
دین دانش و آگاهی
ارزش علم و دانش به اندازهای است که خداوند متعال به قلم و آنچه مینویسد سوگند خورده است. اعتبار و ارزشی که قرآن برای علم و عالم قائل شده است آنرا برای هیچ موجودی روا نداشته و جاهل را به منزلهی نابینایی میداند که راه را نمیشناسد و به سرمنزل مقصود نمیرسد.
علم و دانش در همه ابعاد افتخارآفرین است و منشأ قدرت و پیشرفتهای مادی و معنوی میشود «ما به داود و سلیمان علم و دانش فراوان بخشیدیم و آنها گفتند: سپاس خداوندی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشیده. سلیمان وارث داوود شد و گفت: ای مردم! سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هرچیزی هم به ما عطا گردیده که اینها خود فضیلت آشکاری است».(سوره نمل،آیه۱۵-۱۶)
در روایتی از پیامبر (ص) نیزآمده است: «وقتی که عالم و عابد در روز قیامت بر صراط اجتماع کنند به عابد گویند به بهشت در آی و از عبادت خویش بهرهمند شو و به عالم گویند که اینجا بمان و از هر کسی که میخواهی و دوست داری شفاعت نما زیرا هرکه را تو شفاعت کنی پذیرفته خواهد شد…»
عالم واقعی در تحصیل علم هیچ دریغ نمیکند و برای دانش خود، حد و مرزی قائل نیست و خواهان علم بیشتری بوده و هیچ محدودیت مکانی نمیشناسد. چنانچه او مرز جغرافیایی ندارد: «اطلبوا العلم و لو بالصین» یعنی تحصیل علم کن هرچند در چین و نقاط دور باشد. او با همان توشه ای که اندوخته به هدایت جامعه می پردازد و مردم را از علمش بهره مند سازد. عالم بیش از همه عامل است.
تعبیرات و اصطلاحاتی که برای علما و دانشمندان در قرآن ذکر شده، بسیار متنوع است. اصطلاح «عالم» ۱۳ مرتبه آمده است سایراصطلاحات نیز به اختصار عبارتند از: علما (۲ بار) ، علام (۴ بار) عالمون (۱بار) عالمین (۴بار) و البته ده ها کلمه دیگر که به معنای عالم به کار رفته است؛ مثل: «الذین یعلمون، الذین اوتوا العلم، الراسخون فی العلم، اولوا العلم، اولوا الالباب و اولی الالباب، اولی النهی، اولی الابصار، من عنده علم الکتاب، قوم یعملون، قوم یعقلون، قوم یتفکرون، ربانیون (عالمان راستین)، احبار(علمای یهود ) و رهبان (علمای مسیحی)» قرآن کریم اهتمام ویژه ای به مقام علمای حقیقی دارد تا جایی که خطاب به آن ها می فرماید: «خداوند رتبه کسانی از شما را که ایمان آورده اید و کسانی را که دانشمندند به درجات بالا ارتقا داد و خداوند به آنچه می کنید آگاه است.» (سوره مجادله، آیه ۱۱)
در دائره المعارف بزرگ شیعی «الحیات» جایگاه ویژه ای که برای عالمان راستین در سنت اسلامی شیعی وجود دارد به خوبی نشان داده شده است. به ارزش و مقام ویژه ی آنان از منظر علم و دانشی که از منبع سرشار قرآن و عترت گرفته می شود، توجهی ویژه گردیده است. در مجموعه الحیات عالم دینی در زندگی باید بر اساس هر آنچه از علم و دانش های سودمند که کسب کرده و آموخته است، عمل نماید. همچنانکه آنان وظیفه خواهند داشت که مردمان را نیز به همان علمی که از معارف ناب و سره گرفته اند راهنمایی و راهبری کند. در این نوشتهی کوتاه، ابتدا شاخص اصلی عالمان شیعه یعنی علم و دانش از دیدگاه مؤلفان آگاه الحیات، یاد میشود و آنگاه به ویژگی هایی همانند فروتنی، ورع و پرهیزکاری که در سایه همین علم سودمند برای آنان حاصل می آید، پرداخته می شود.
ویژگی های عالمان راستین
عالمان وارسته و پرهیزکار، انسان هایی پاکیزه سرشت اند. آنان به رسالت هایی که خداوند بزرگ برعهده شان نهاده، پای بند اند و جز برای او گام برنمی دارند. در این میان هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند مانع پیمودن راه درست و دست یابی آنان به رضایت الهی شود. آنان پایدار و مقاوم ایستاده اند و ترس و هراسی به دل راه نمی دهند .
عالمان خداترس، با علم و دانشی که به دست می آورند، تلاشی پیگیر در راه شناخت خداوند، دوستداران او و شناخت واجبات الهی دارند. آن مردان خداجو، علم و دانش را می جویند، اما نه برای دست یابی به شهرت و جاه طلبی و کسب مقامات دنیایی، فقط برای کسب رضای الهی. علم را می طلبند نه برای فخر و مباهات بر مردمان، بلکه برای آنکه نفس را مهار کرده و او را به فروتنی در میان مردمان وا دارند ، چنان رفتار می کنند که گویی هیچ ادعایی ندارند با آنکه پر از گنجینه های علم و معرفت اند.
عالمان راستین کسانی هستند که هر آنچه را آموخته اند بدون هیچ پنهان کاری خودخواهانهای در اختیار مردمان جامعه خویش قرار می دهند. همان گونه که سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام در جامعه نیز چنین بوده است که : آموختن علم حقیقی به دیگران، بر دانشمندان، فرض و واجب است.
خداوند از اهل جهل پیمانی برای طلب علم نخواست، اما از اهل علم پیمانی محکم برای بیان کردن علم در مقابل جهلگستری نادانان خواست..
این مردان الهی، علم را نه به جهت آنکه دست مایهی فخر فروشی بر جاهلان و به جدال برخاستن با دیگران می خواهند، و نه به جهت بزرگی فروشی و فریب دادن دیگران. این مردان عالم همان گونه که امام صادق (ع) فرمود: از گروه و دسته ای هستند که علم را برای فهمیدن و تعقل کردن و به کار گرفتن خرد و اندیشه، طلب می کنند. اینان بر آیندهی خود و مردمان، اندوهگین، نگران و شب زنده دارند، جامه عبادت بر تن کرده و در تاریکی شب برای عبادت پروردگار خویش همواره به پا ایستاده اند، عمل می کنند و به گفتار بسنده نمی کنند، به کار خود رو می کنند و دلمشغولی دارند و مردمان زمان خویش را به خوبی می شناسند.
عالمان بزرگ و الهی، اهل ظاهر سازی و خودآرایی نبستند بلکه علم الهی در قلب هایشان نفوذ کرده است. یعنی علم آنان از مرحله زبان گذشته و به جوارح و جنان است. زیرا علم زبانی ضعیف و کم فایده است و انتظار چندانی نمی توان از آن داشت. وقتی که علم از مرحله زبان گذشت و بر قلب ها سایه افکند، مصداق علم سودمند خواهد بود. همان علم و دانشی می شود که اثر و نتیجه اش در اعضا و جوارح و قلب و باطن آدمی نمایان می شود.
پیامبر (ص) فرمود: علم بر دو گونه است: علمی که بر زبان است و آن حجت بر فرزند آدم است؛ و علمی که در قلب است و علم سودمند همان است.
و نیز حضرت علی (ع) فرمود: پایین ترین درجه علم آن است که بر زبان باشد، و برترین درجه آنکه آثارش در اندام و اعمال نمایان است.
راهی به اوجها
اما چگونه؟ و از چه راهی عالمان راستین و حقیقی به مقامی می رسیدند که علم در قلب آنان نفوذ می کرد.؟ یک پاسخ کوتاه به این پرسش بلند هم بسیار راهگشاست و نباید از آن چشم پوشید. پاسخ کوتاه اینکه باید دریافت آن زمانی که عالم یا طالب علم بر تامل و تفکر و حسابرسی و مراقبت بر علم کوشا باشد، علم در قلب او رسوخ کرده و به او زندگی دیگری می بخشد.
عیسی (ع) می گفت: چه سود از آنکه، چون خانه ای تاریک باشد، چراغی بر روی آن بگذارند، در صورتی که درون آن وحشتزا و تیره و تاریک است؟ به همین گونه برای شما سودی ندارد که علم بر زبان شما جاری باشد، در صورتی که درون شما از آن تهی و تاریک و وحشتزاست.
آنان به توصیه و سفارش علمی که فرا گرفته اند و در عمق قلب هایشان نفوذ کرده است، فروتنی و تواضع را سیره عملی زندگی خود قرار می دهند. آنان هر چه بیشتر، علم می آموزند، و به معرفت های عمیق، بیشتر دسترسی می یابند، در مقابل مردمان، بیشتر فروتن و متواضع می شوند. امام صادق (ع) تاکید می کند که دانش را طلب کنید، و با داشتن آن خود را به فروتنی، بردباری و وقار بیارایید.
چراغهای افروخته و روشنی بخش
عالمان پاکیزه سرشت آن چنان ویژگی های شایسته و متعالی در وجودشان پرورش یافته که حضور آنان در هر جا که باشند، منبع اثر و فایده است. آن هنگام که حضور دارند، شایستگی های وجودی آنان برای دیگران به روشنی قابل لمس است. اگر مردمان به خوبی آنان را درک کنند و حضور پرفایده اش را قدر بنهند، او پیوسته هر آنچه که آموخته و دریافته بدون هیچ چشم داشتی در اختیار خواهندگان قرار می دهد. اگر مردمان با غفلت و ناآگاهی خود را از وجود معنوی چنان عالمی محروم سازند، باز هم سود وجود آنان برای سودای زندگی و مرگ آنان موثر و نتیجه بخش است.
مردان الهی جایگاه ویژه ای در مسیر هدایت دارند، جایگاهی که قابل مقایسه با عابدان و زاهدان نیست، زیرا که این گونه شخصیت های بزرگ تمام نیرو و توان خویش را در راه نشر معارف در قلب ها و روشنگری جانها و برافروختن عشق الهی در قلب های راهیافتگان به کار می گیرند.
امام باقر (ع) می فرماید: عالمی که دیگران از دانش او بهره می برند، برتر و بالاتر از هفتاد هزار عابد است.
برای همین جهت است که عدم حضور آنان در میان مردمان، آسیبی بزرگ و غیرقابل جبران در پی خواهد داشت. گذشته از زمینیان، آسمانیان نیز کمبود فیض های او را احساس میکنند و این وضعیت به گونه ای است که فرشتگان آسمان در سوگ عالمان الهی در جای جای زمین گریه می کنند. برای آگاهان از اهل زمین نیز چنین فراق و جدایی از آنان سخت است. از این رو مرگ عالم و فقیه اهل علم و عمل، رخنه ای در دژهای اسلام ایجاد خواهد کرد که با چیزی نمی توان آن را ترمیم کرد.
آن زمان که شخصی به علم و عالم بودن منتسب می شود، به ویژگی های دیگری نیز باید آراسته باشد. او باید با علمی که فرا گرفته است بر هوای نفس خود غالب و چیره شود تا آنکه علم او به سود او باشد نه زیان او و جامعه اش. علم حقیقی که او فرا می گیرد از منشا اصلی، یعنی همان وحی الهی گرفته شده است که طبعاً باید مانع بروز رفتارهای خصومت آمیز و جدالی در او شود.
اینگونه از عالمان بزرگ و حقیقی وقتی که به روش الهی علم را می آموزند و به روش صحیح آن را به کار می گیرند، از توجه به خود خالی شده و درونشان پر از مهر و محبت و هواداری نسبت به انسان های پیرامون می شود. در این میان به ویژه دوست و همراه مسکینان و دردمندان می شوند. آنان را دوست می دارند، و با انان همدرد و همنشیناند.
نمونه ای عالی از عشق به مسکینان و مستضعفان جهان به علی (ع) بخشیده شده است و پیروان و یاران و علمای این آیین نیز پیوسته بدین گونه روزگار سپری می کردند. سلمان یکی از بزرگمردان تاریخ اسلام و مسلمانی است. یکی از شاخصه های اصلی جایگاه و ارزش سلمان فارسی در نزد پیشوایان دین این بوده است که «بینوایان را دوست می داشت و آنان را بر مالداران و دنیاداران ترجیح می داد و دوستی فراوانی نسبت به علم و عالمان داشت».
عالمان راستین به راستی به قرآن تکیه کرده و برای تمایل پیدا کردن به افکار دیگر، دست از قرآن برنمی دارند، هیچ گاه مردمان را از رحمت خداوند نومید نمی کنند، علم آنان با فهم و دریافت درست همراه است، و قرائت آنان در قرآن همراه با تدبر و عبادتشان همراه با فهم و تفقه است. آنان به همین شیوه، روزگار سپری می کنند که هر گاه به دیدارشان می روی گویی بهتر از بهترینها هستند. آنان به راستی پس از امامان، بهترین خلق خدایند. آن هنگام که اینگونه انسان ها بهترین خلق در زمین به شمار آیند، و در چشمها جای بگیرند دیگر همه ی احوال، گفتار و رفتار پیروانشان رنگ و بوی خدایی به خود می گیرد . هر زمان که با آنها بنشینی و همدم و همراه شوی، دیدارشان تو را به یاد خدا می اندازد و سخن گفتن با ایشان بر دانش و علم تو می افزاید و عمل آنان تو را به آخرت علاقه مند تر می سازد.
عالمان خداترس، به درجه ای از یقین و علم میرسند که عاشق و شیفتهی هدفی می شوند که خداوند آن را دوست دارد. خدا را به راستی شناخته اند و با تمام وجود در مییابند. چنین شناختی از آفریدگار آنان را به مرحله ی رعایت شریعت در امور فردی و اجتماعی وا می دارد و برای به دست آوردن خرسندی خالق در همه ی احوال و رفتار تلاش و کوشش می نمایند. آنان به چنان شناختی نسبت به آفریدگار خویش دست یافته اند که خداوند را همواره بر سر خویش، حاضر و ناظر می بینند.
روش زندگی پیشوایان چنین است که باید از دنیا پیوند دل برداشت و فریفتگی به آن را واگذاشت تا خداوند چشمه های حکمت را در قلب آدمی جای دهد و آنگاه امام صادق (ع) او را شخصیتی بشمارد که زبان او گویا شده و عیب های دنیا به او نمایانده شده است و درمان دردها بر او معلوم خواهد شد.
عالمان پرهیزکار در دنیا چنان زندگی می کنند که دل بستگی آنان به دنیا کم بوده و تنها به ضروریات زندگی بسنده می کنند. آن مردان خدایی به زهد و پارسایی شناخته می شوند. امام صادق (ع) می فرماید: کسی فقیه نیست تا آن گاه که بدان توجه نداشته باشد که کدام یک از دو جامه اش را باید بپوشد، و شدت گرسنگی خود را با کدام خوردنی فرو نشاند.
از ویژگی ها مهم و اساسی علمای صالح این است که به مرحله ی ورع دست یابند، یعنی آنان از مرحله ی تقوا و خویشتن داری گذشته و به مرحله ای بالاتر که همان ورع است، برسند. در این جایگاه نه تنها از گناه و معصیت دوری می گزینند. بلکه سعی و تلاش می کند که از انجام اموری که شبهه دارد، نیز خود را محافظت کنند. پس آنان باید در مرحله ای بالاتر، ایمان و تقوای خویش را بپایند.
امام علی (ع) چنین مرتبه ای را برای عالمان، لازم و ضروری می داند، و می گوید بر هر عالمی واجب است که با ورع، جانب نفس خود را نگاه دارد.
منابع:
۱٫ قرآن.
۲٫ پاینده، ابوالقاسم، (بیتا)، نهجالفصاحه، سخنان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، تهران: انتشارات علمی.
۳٫ کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، (۱۳۴۸ ش)، اصول کافی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل البیت (ع)، ج۱، ص۳۶٫
۴ الحیاه، ج ۲، انتشارات دلیل ما ، قم.
[…] […]