مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

مؤلفه های منشور خرد در سیره رضوی

نویسنده: مهدیه برزگری ، کارشناسی ارشد فقه و حقوق خصوصی
ارسال شده در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۹۷

چکیده

خرد و خرد ورزی از مقدس ترین سرمایه های انسانی و وجه تمایز انسان با دیگر موجودات است . در طول تاریخ بشریت، همواره این پرسش مطرح بوده که انسان خردورز کیست و خردورزی به چه معناست؟ این مسئله از آن‌ رو مهم است که در طول تاریخ، خردورزان مورد تحسین و منشأ اثرگذاری بوده اند؛ اساس تمام پیشرفت‌هاى مادى و معنوى بشر ، اندیشه و تعقل از یک سو و سعى خردورزان از سوی دیگر بوده است. بنابراین اینکه بدانیم چگونه می‌توان خردمند بود و خردورزانه به امور نگریست، لازم و حیاتی است. و این مهم در سیره ی هشتمین پیشوای شیعیان ارزشی عظیم دارد؛تجلی خردورزی دینی در سخنان و روش زندگی امام رضا ع از یک سو و دفاع عقلانی ایشان از دین از سوی دیگر، مؤید جایگاه رفیع خرد و خردورزی در نگاه حضرت می باشد.در زندگی حضرت رضا (ع)، چه در سیره ی رفتاری و چه در سیره ی گفتاری ایشان، مولفه ها و شاخصه های بسیار دقیقی ازخرد و خردورزی ارائه شده است که می تواند به عنوان منشوری اثر بخش به بشریت عرضه گردد. و زمینه ی گام نهادن در مسیر تعقل را فراهم آورد . این پژوهش سعی دارد به ارائه ی منشوری از مولفه های خردورزی که برگرفته از سیره گفتاری و رفتاری امام رضا (ع) است بپردازد مولفه هایی چون حجیت باطنی داشتن خرد ،معرفی اندیشه و خرد به عنوان زیباترین مخلوق خالق هستی ، روح عبودیت و بندگی ، راه نجات از مهکه ظلمت و گمراهی و بدست دادن ده معیار مهم در میزان تکامل خرد و…
کلید واژگان : خرد، خردورزی، امام رضا، سیره رفتاری، سیره گفتاری

مقدمه

خرد گرانبهاترین و با ارزش‌ترین نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است. سعادت و شقاوت انسان به خرد و میزان بهره گیری او از آن است.انسان خردمند روابط خود با چهار حوزه زندگی اش که عبارتند از: انسان با خدا، انسان با خویشتن، انسان با خلق و انسان با هستی را سر و سامان می دهد. با این مقدمات و با توجه به نقش حیاتی و محوری عقل باید با شناسایی خرد و بایسته های آن ، زمینه‌ی رشد و اعتلای آن را فراهم نمود. توجه به خرد و خردورزی موضوعی است که امروزه بیش از همه ی دوره ها به ان نیازمندیم . ما مسلمانان بر این باوریم که خدای حکیم همواره سفیرانی برای رهنمون نوع بشر به سوی سعادت حقیقی گسیل داشته است که در پرتو راهنمایی آنان و به کار گرفتن نسخه شفا بخش رفتاری، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی آنان می توان به بی نقص ترین زندگی دست یافت راهنمایانی که در صدد رشد عقل ابتدایی بشر بوده اند، قدم به قدم با ستاره پرستان، ماه پرستان، و خورشید پرستان پیش آمده اند و آنان را به میدان استدلال فراخوانده اند تا بدینسان مردم رشد عقلی یابند و به خدای یگانه رهنمون شوند. و البته هرچند علوم و معارف بشری نیز همواره در حال تعمیق و توسعه است لیکن تا علوم آسمانی و معارف وحیانی از مجرای پر فیض ولایت جاری نشود و در دشت قلوب انسانها دفینه های عقول آنان را آشکار نسازد نه سامانی برای آن علوم می توان تصور کرد و نه امنیت علمی و ثبات عملی برای آن معارف می توان امید داشت.امام رضا از جمله این سفیران الهی است که تمامی عمر با برکت خویش را در جهت هدایت جمله بشریت صرف نمود و بیشترین روایات را در مورد عقل دارند.(برگرفته از مقاله خردورزی از دیدگاه امام رضا، هاشمی) حکمتهای نظری و عملی ایشان آنقدر گهربار است و انسان ساز که با توسل به آن و تأسی از ایشان می توان به سعادت حقیقی دست یافت. و توجه به این وجه نیز همچون نقش هدایت بخشی امام در جامعه، می تواند در تمام زمانها ثبات، امنیت و آرامش علمی و معرفتی را در مقام تبیین، اثبات و دفاع از دین ایجاد نماید.

مفهوم شناسی عقل و خرد

عقل در لغت به معنای منع، نهی، امساک، حبس و جلوگیری است. معانی دیگر عقل نیز از همین معنا اخذ شده و با آن مناسبت دارد مثلا به وسیله ای که شتر را با آن می بندند “عقال” گفته می شود چون شتر را از حرکت باز میدارد به عقل انسان نیز عقل گفته می شود چون او را از جهل و گفتار زشت باز می دارد. خلیل نحوی می گوید: عقل نقیض جهل است. ابن فارس نیز وجه تسمیه عقل را این می داند که انسان را از گفتار و کردار زشت باز می دارد. یکی از مترادفات عقل “نهیه” است که در قران به صورت جمع “نهی= خردها” به کار رفته است از آنجا که عقل از امور قبیح نهی می کند به عقل “نهیه” می گویند. نتیجه انکه معنای اصلی عقل منع و جلوگیری است و در این معنا دو جنبه معرفتی و ارزشی لحاظ شده است یعنی عقل منشا معرفت است معرفتی که انسان ر به راه راست و اعمال نیکو رهنمون می کند معنای لغوی یاد شده در استعمالات قران و حدیث مورد لحاظ قرار گرفته است ( حکمت و اندیشه دینی، برنجکار،رضا ،۱۳۸۳،ص۲۲)
عقل در اصطلاح، خصیصه ی ذاتی نفس نیست. (آنگونه که فلاسفه می گویند) ؛بلکه هدیه و نور الهی است که بر روح انسان می تابد و روح از آن بهره مند می گردد و ادراکات عقل واضح و روشن و خطاناپذیر است و حجیت ذاتی دارد. (برخلاف فلاسفه که عقل را از مراتب نفس و خطاپذیر می دانند) .( همان، ص ۲۱)

جایگاه خرد و خردورزی در آیات و روایات

از ویژگی های جاودانگی و پویایی دین مبین اسلام، اهمیت به جایگاه والای خرد و اندیشه در اسلام است ؛ در دین اسلام عقل به عنوان یکی از ابزارهای مهم شناخت شمرده شده است. و در مفاهیم دینی دارای رﺗﺒﻪ ی وﯾﮋه اﺳﺖ. و با رجوع به آیات و روایات در تبیین جایگاه و اهمیت عقل در عرصه‌های زندگی انسانی به این مدعا خواهیم رسید:
قرآن این کتاب جاوید و ماندگار الهى و آسمانى براى اندیشه و خردورزى و صاحبان عقل و خردورزان، ارزش والا و حیاتى قائل است و زیباترین و رساترین سخنان را درباره ارزش دانش و تعقّل و دقت و تفقّه بیان نموده است. در قرآن بیش از هزار بار(۲) کلمه «علم» و مشتقات آن، که نشانه بارورى خرد و اندیشه است تکرار شده، و افزون بر ۱۷ آیه به طور صریح انسان را دعوت به تفکّر نموده، بیش از ۱۰ آیه با کلمه «انظروا » شروع شده است. بیش از پنجاه مورد کلمه «عقل» و مشتقّات آن به کار رفته است و در چهار آیه نیز قاطعانه به تدبّر در قرآن امر شده است و همچنین از کلمه فقه و تفقّه و امثال آن بهره جسته است که به دو آیه در این باره اشاره می شود :
۱ «پس دستور دادیم که پاره ای از اعضای آن گاو را بر بدن کشته بزنید تا ببینید که این گونه خدای عالم مردگان را زنده و قدرت خود را آشکار خواهد ساخت تا شما تعقل کنید و بفهمید».(بقره: ۷۳)
۲ « ای اهل کتاب چرا در آیین ابراهیم(ع) با یکدیگر مجادله می کنید در حالی که تورات و انجیل بعد از آن نازل شده است، آیا تعقل نمی کنید و نمی خواهید بفهمید؟».(آل عمران: ۶۵).
بدترین در نظر قران محرومان از تفکر و خردورزی اند (انفال ۲۲)
پیشوایان معصوم (ع) که همه اهل خرد و مروجان تفکّر و اندیشه بوده‏اند عمر با برکت خویش را در جهت هدایتگری بشریت صرف نمودند. و همواره به دنبال آشکار ساختن دفینه های عقول و تبین جایگاه عقل و سامان دادن عقول در بین مردم بودند.این بزرگواران در گفتار و رفتار برای عقل و خردورزی اهمیت بسیاری قایل شده اند و آن را قوی ترین ارکان و پایه زندگی دانسته اند؛ تا آنجا که پیامبر ( ص) فرمود :«نخستین چیزی که خدا خلق نموده است عقل است» ( بحار الانوار، ج۱، ص۹۷ ،ح ۸ ) و شخصی از امام صادق (ع ) پرسید: «عقل چیست ؟ فرمود چیزی است که به وسیله ان خدا پرستش شود و بهشت به دست اید ان شخص گوید پس انچه معاویه داشت چه بود فرمود ان نیرنگ است ان شیطنت است ان نمایش عقل ر دارد وی عقل نیست»( اصول کافی باب العقل و الجهل، ج ۱ ص ۱۱ ح ۳)
و آنجا که عدم آن را فاجعه و مصیبت بزرگی معرفی کرده اند ؛امام باقر(ع) فرمود:« هیچ مصیبتی مانند بی خردی نیست .» (تحف العقول ،ص۲۸۶)
و در جایی دیگر امام علی(ع) درخطبه ای از نهج البلاغه اینچنین فرموده اند: که خدای متعال پیغمبران را فرستاد تا «گنجینه های خرد را در میان انسان ها برانگیزانند »(خطبه یک نهج البلاغه ) . پیامبر اسلام (ص) انسان فاقد عقل را بی دین خوانده اند : «همه خوبی ها با عقل شناخته می شوند و کسی که عقل ندارد دین ندارد» (تحف العقول ص ۵۴ ) ودر فرازی دیگر عقل را چون چراغی دانسته اند: «عقل در دل، همانند چراغ در میان خانه است.» (علل الشرایع، ص ۹۸ ،ح۱ )
از طرف دیگر فقهاى خردورز نیز به تاسی از بزرگان دین ، در بزرگداشت خرد ، عقل و خرد را یکى از چهار منبع استنباط و استخراج معرّفى نموده اند وجوامع روایی شیعه و تا حدودی در جوامع حدیثی اهل سنت در ستایش و تمجید از عقل آمده است.به عنوان نمونه-علاوه بر آیات و روایات فراوان– مرحوم ثقه الاسلام کلینی (ره) در نخستین بخش از کتاب شریف اصول کافی، که مهم‌ترین و جزء کتب اربعه شیعه شمرده می شود،فصلی را با عنوان «کتاب العقل و الجهل» گشوده و روایات بسیار مهمی درباره جایگاه و کارکرد عقل در عرصه های مختلف بیان کرده است.

مولفه های منشورخرد در سیره ی گفتاری امام رضا

۱-حجیت باطنی خرد

درکلام امام رضا (ع) عقل به عنوان حجّت باطنى در کنار حجّت ظاهرى یعنى انبیاء و امامان معرفی شده است:. ابن سِکّیت به امام عرض کرد: « در این روزگار حجّت خدا بر مردم چیست؟ امام علیه السلام فرمود: همان خرد باشد که انسان به وسیله آن راستگویى بر خدا را مى‏شناسد و او را تصدیق مى‏کند و از دروغ پرداز بر خدا آگاهى مى‏یابد و او را تکذیب مى‏کند، پس ابن سکّیت گفت: به خدا سوگند که این همان پاسخ (درست) است.»( تحف العقول،ص۴۵۰)
براساس این حدیث پایه ای ترین سرمایه ی بشری همان خرد او است که حتی حجیت وحی نیز بر آن تکیه دارد و نردبانی برای رساندن انسان به حجت های ظاهری است.
امام رضا(ع) در روزگارى که حجت ظاهرى خداوند یعنى امامت الهى در حد پادشاهى و ولایت عهدى تنزّل یافته و امامان معصوم ناشناخته مانده‏اند از حجّت باطنى بیشترین بهره را برد و با تشکیل مناظرات و احتجاجات عقلانى، خردورزان را جذب خویش نموده و عده‏اى از آنها را به راه اصلى و حجّت ظاهرى و امامت هدایت نمود.

۲-خودشناسی در پرتوی خردورزی

امام رضا (ع) می فرمایند: « … بهترین عقل، آن است که انسان خودش را بشناسد.»(بحارالانوار،ج۷۸،ص۳۵۲) حضرت در این حدیث شریف و پر معنا بهترین تعقل و خرد ورزی را معرفت نفس یا همان خودشناسی می داند. چون شناخت نفس، از جهت ذات و صفات و افعال، به سان نردبانی راه‌گشا برای شناخت پروردگار است. یکی از زیباترین تاکیدهای دینی به مسئله خودشناسی در کلام امیر مومنان نمودار می شود؛ حدیث زیبای “من عرف نفسه فقد عرف ربه ” به بهترین شکل لزوم خودشناسی را برای انسان آشکار می کند. معرفت نفس به معرفت خدا می انجامد و این بهترین راه اتصال روح تشنه ی انسان به سرچشمه ی ارامش است . و امام رضا به زیباترین وجه دو گزینه مورد نیاز انسان را برای رسیدن به کمال در کنار هم قرار داده است – یعنی خردورزی و خودشناسی – بهترین کاربرد عقل و خرد استفاده از ان در راه خودشناسی است. خودشناسی در واقع یافتن روح صادر شده ازدریای وجود پروردگار در درون بشر خاکی است . و انسان را به سوى اهداف نورانى هدایت کند.

۳-خرد، به مثابه دوست

در روایتی از امام رضا (ع) آمده :«دوست (صدیق)هر کس عقل اوست و دشمنش جهل او.» (تحف العقول، ص۴۶۷).«صدیق» در زبان عربی به معناى دوستى است که هرگز در روابط خود خیانت نمى‌کند.از دیدگاه امام رضا(ع) عقل سلیم، دوستى است که در راهنمایى انسان‌ها صادقانه عمل مى‌نماید و آن چراغى فرا راه آدمى به سوى خیر و سعادت است. «جهل» در لغت متداول به معناى نادانى است ولى این کلمه در روایات به معناى «عدم شعور» و «عدم تعقل» به کار رفته و در مقابل «عقل» آمده است.
همانگونه که دوست واقعی موفقیت انسان را می‌خواهد و همواره موجبات هدایت و نجات او را فراهم می‌کند، عقل انسان نیز همیشه در جهت هدایت و موفقیت و سعادت، انسان یاری می رساند. از سوی دیگر همچنان که دشمن همواره در کمین انسان است جهل نیز باعث ضلالت و هلاکت انسان خواهد شد.

۴-خرد موهبتی الهی

ابوهاشم جعفری گوید «نزد امام رضا (ع) بودیم که از عقل و ادب یاد کردیم .حضرت فرمودند : « اى ابى هاشم خرد عطیه (حباء) خداوند است و (به دست آوردن) ادب مشقّت‌آور است. پس هر کس مشقّت ادب آموزى را بر عهده گیرد به آن دست یابد و هر کس مشقّت خردآموزى (و به دست آوردن آن را) بر عهده گیرد جز نادانى نیفزاید(چرا که عقل را خداوند باید عنایت کند)»(بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۲).
لغت”حباء”، در این حدیث یعنی پیشکشی از جانب خداوند است ، در حالی که ادب روش نیکو در محاورات و معاشرت ها است. ادب را می توان آموخت و آن را اکتساب کرد و آن را با مشقت به دست آورد و این معنای تکلف ادب است . اما آنچه که حصول آن بر اساس آفرینش و عطیه خداوند است مانند عقل، با تکلف و تحمل به دست نمی آید. (پرتوی خرد،جهان بین ، ۱۳۸۸، ص۲۰۶)
در این حدیث، نعمت عقل را مخصوصاً به خداوند نسبت داده و هدیه الهى دانسته است با این که تمام نعمت‏ها از آن اوست، در واقع این یک نوع اضافه تشریفى به خداوند متعال است.
امام رضا (ع) در گفتار ارزشمند دیگری نجات از مهلکه گمراهی و ضلالت را حکمت و هدف این ودیعه ی الهی معرفی می کند: «خداوند از این جهت عقل را در نهاد بنده‌ی خود ودیعه نهاد که او را روزی از مهلکه (گمراهی و فتنه‌های دنیوی) نجات دهد».(برگرفته ازمقاله عقل و عقلانیت در کلام امام رضا)

۵-خرد ورزی روح عبادت

امام رضا(ع):«عبادت فقط زیادی روزه و نماز نیست، بلکه بسیار اندیشیدن در امر خداوند است.» ( تحف العقول ، ص۴۶۶) نکته قابل توجه در روایت حضرت ،عبادت را تفکر در امر الهی می داند و از ادات حصر استفاده می کند و می فرماید: عبادت فقط تفکر و تعقل در امر الهی است عبد واقعی، ﻣﺘﻔﻜﺮ در اﻣﺮ اﻟﻬﻲ است؛ زیرا تفکر در معبود قهراً عبادت عملی را به همراه می آورد. عبادت مثل انسان متشکل از جسم و روح می باشد،اگر جسم بی روح باشد جمادی بیش نیست و کاری از آن بر نمی آید و اهمیت و ارزش انسانیت به روح و قلب اوست.به دیگر سخن مقصود امام در این تعریف از عبادت – با همه معنای گسترده و مفهوم ژرفی که دارد – اصلاح نظریه مردم درباره عبادات امثال نماز و روزه و جز اینها و نیز تذکر این نکته که این آداب و حرکات صورت خارجی عمل است و عبادت آن محتوایی است که در درون این قلب قرار دارد.

۶-نشانه های کمال خردورزی

در حدیثی شریف امام رضا اینگونه بیان می دارند:«عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده صفت را دارا باشد: .از او امید خیر باشد؛ از بدى او در امان باشند؛ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد؛ خیر بسیار خود را اندک شمارد؛ هر چه حاجت از او خواهند، دلتنگ نشود؛در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود؛فقر در راه خدایش از توانگرى محبوب‌تر باشد؛خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوب‌تر باشد؛گمنامى نزد او لذت بخش‌تر از شهرت باشد؛سپس فرمود: دهمى چیست؟ فرمود:.کسى را نبیند جز آن‌که او را از خودش بهتر و باتقواتر بینگارد (با هر کس برخورد کرد، فرض کند آن کس بهتر و پرهیزکارتر از اوست) زیرا در این مورد مردم دو دسته‌اند: . دسته‌اى بهتر و باتقواتر از او دسته‌اى در مرتبه پایین‌تر.هرگاه او کسى که از وى در مرتبه پایین‌ترى است، ملاقات کند با خود اندیشد که شاید این شخص در باطن از او بالاتر است و خود را کم‌تر از او ارزیابى کند و اگر کسى که بهتر از اوست، مشاهده کرد، در برابرش تواضع کند تا به او ملحق شود.هرگاه شخص به این درجه از کمال رسید، مقامى ارجمند یافته و خیرش همه جا را فرا خواهد گرفت و نام نیکش همه جا یاد مى‌شود، و برتر از اهل زمان خویش مى‌گردد» (تحف العقول، ص۴۶۷)
امام رضا (ع) در این گفتار آسمانی، امنیت فردی و اجتماعی، ایثار و فداکاری ، عزت نفس، عشق به علم و دانایی، در جوار و قرب الهی زیستن، بی اعتنایی به دنیا، گمنامی در خدمت، و نگاه رحمانی به خلق داشتن و حرمت آنان را پاس داشتن و از همه مهم تر تواضع و احترام را از نشانه های کمال و سر آمدن خرد معرفی کردند.

۷-پیوند مهر وخرد

مهرورزی و دگردوستی از دلپذیرترین مفاهیم زندگی بشری است. و ارزش انسان و مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است امام هشتم (ع) در کلام نغز و زیباى خود فرمود: « مهربانى با مردم نیمى از خرد است.(تحف العقول ۴۶۷)
درجلسه‌ای که با حضور امام رضا(ع) تشکیل شد. عده‌ای از اهل علم و دانش جمع شدند. آن افراد، سؤالاتی پیرامون مسائل دینی، علمی و فرهنگی مطرح می‌کردند. حضرت به یک یک آن‌ها پاسخ معقول، منطقی و مناسبی ارائه می‌داد. یکی از حاضرین در مجلس از امام رضا(ع) پرسید: «عقل و خرد چیست؟» حضرت فرمود: «عقل و فهم و شعور؛ یعنی جام اندوه و غصه را جرعه جرعه نوشیدن، و سوختن و ساختن با دشمنان و رفق و مدارا با دوستان است.»(الامالی للصدوق ۴۴۱/۳۵۸) آن‌چه مسلم است این است که کسی که عاقل و خردمند است و فهمش بیشتر، درد و رنجش نیز بیشتر خواهد بود. و این به دست نمی آید مگر با مهرورزی و دوست داشتن واقعی انسان ها.

۸-بی اهمیتی دیندار بی خرد

حدیثی از امام رضا آمده : « آنانی که اهل دین اند اما فاقد عقل و عقلانیت اند، بی اهمیت و قابل توجه نیستند»(فیض کاشانی، ج ۱، باب ۱: ۷۸)
آن چه از این حدیث شریف بر می اید مسئله ی پیوند و رابطه دین و خرد است؛ مشخص است عقل و دین مکمل یکدیگرند و باید زمینه رشد و پرورش آنها در انسان یکسان و مساوی مهیا شود؛ توجه و تمرکز به یکی و بی توجهی به دیگری موجب آثار معکوس و زیانباری است به طوری که تکیه صرف بر عقل و پرهیز از دین و بی تقوایی موجب سرگشتگی و بی هویتی و نابودی انسان می گردد همانطور که بحران انسان معاصر زائیده خرد ورزی افراطی و یکسویه و بدون دین جهان معاصر است. (و بر همین اساس برخی از اندیشمندان مغرب زمین، عصر حاضر را عصر اضطراب می نامند. (کلام جدید، خسرو پناه، عبدالحسین ، ۱۳۷۹،ص۸۳) و به قول آرتور کوستلر «انسان قرن بیستم یک روان پریش اساسی است؛ چرا که برای پرسش از معنای زندگی هیچ پاسخی را نمی یابد.» (همان، ص۸۳ ) از سوی دیگر توجه به دین و حکمت الهی بدون عقل، انسان را دچار انواع خرافات، جهالت ها و تعصبات می سازد و به فرموده امام رضا بر این شخص اعتبار و اهمیتی نیست . بنابراین ابتدا فهم و سپس دفاع معقول از دین تنها راه صحیحی است که باعث دست یافتن به سنت معهود آن امام عزیز می گردد. و در این راستا پیشوایان همواره مومنان زیرک و خردورز را مورد محبت و نظر خود قرار می دادند؛ عبید بن هلال می‌گوید از امام رضا(ع) چنین شنیدم: «دوست دارم فرد مؤمن، محدث باشد. عرض کردم: محدث کیست؟ فرمود:« اَلمُفَهِّم»؛ فهمیده باشد؛ یعنی شخص فهمیده و زیرک که با الهام عقل از کلام مختصر تمام مقصود متکلم را دریابد.»(بحارالانوار،ج۱،ص۱۶۱)

۹- خرد زیباترین مخلوق

امام رضا (ع ): «خداوند عقل را آفرید سپس به او گفت: پیش بیا او اطاعت کرد و آمد. بعد به او گفت: بازگرد او اطاعت کرد و بازگشت. آنگاه خداوند فرمود: به عزت و جلال خودم، مخلوقی زیباتر و محبوبتر از تو نیافریدم. به وسیله تو مردمان را به کفر می رسانم (در صورتی که برخلاف حکم و تشخیص تو عمل کرده باشند) و پاداش می دهم (در صورتی که برطبق حکم و تشخیص تو رفتار نموده باشند.) » ( اصول کافی، ج۱ ،ص۲۸ به نقل از کتاب الحیاه)
از این روایت تعریف عقل حقیقی به دست می آید. عقل واقعی نوری است در کانون وجود انسان که حقیقت عالی هستی یعنی افریدگار را به انسان می شناساند و توجه انسان را به سوی او معطوف می دارد و غیر او را ااز نظر انسان می اندازد و همواره ادمی را در صورتی که این نور را نپوشاند و تیره و تار نسازد به توجه به افریدگار و پرستش او و ترک مخلفت با دستورهای او و کسب رضای او و دل کندن از هر چه غیر او و روی اوردن به سوی او و خواستن هر چیز از او و در سختی ها پناهجویی به او فرا می خواند و حقیقت خود این نور حقیقت شناخت و توجه و حب است به آفریدگار و اطاعت و تسلیم در برابر او . (الحیاه، حکیمی، محمدرضا، ج۱ ،ص۲۲۹)

مؤلفه های منشور خرد در سیره رفتاری امام رضا

امام رضا (ع) ،که تشنگان دانش و معرفت با توسل و تأسی از فیض وی بهره و سیراب می شدند و عطش علمی شان در فهم معضلات و حل مشکلات فرو می نشست، خود تجلی خرد ورزی و سرچشمه جوشان علم و فضیلت بود. در روایتی که از ابی الصلت هروی در مورد فضلیت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل شده است ایشان می فرماید : «من از علی بن موسی الرضا دانشمندتر و عالم تر ندیده ام و هیچ عالمی او را دیدار نکرد مگر اینکه همین را مانند من شهادت داد مأمون گروهی از دانشمندان ادیان مختلف و فقها و متکلمان اسلام را در جلسات متعدد گردآورد همگی مغلوب علوم سرشار آن حضرت شدند و به فضل و برتری او اقرار و به ناتوانی خود اعتراف کردند.» (بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۰۰، ح۱۷)
امام رضا چه در مواجهه با حکومت زمان خود و چه در مواجهه با دانشمندان مخالف و موافق،برخورد عاقلانه را سرلوحه عمل خود قرار دادند و در طول زندگانی آن حضرت، موارد متعددی از چنین مواجهه‌هایی دیده می‌شود که عقلانیت عملی را در سیره رفتاری آن حضرت متبلور می‌سازد:

در مواجهه با حکومت وقت

هوشمندی حضرت در مقابله با توطئه‌های مأمون، در عین رعایت اخلاق و حفظ ظواهر، تجلی عقلانیتی است که فقط و فقط در سلاله پاک معصومین و پیروان راستین آن‌ها می‌توان سراغ گرفت.
به ‌عنوان ‌مثال ؛ زید بن موسی بن جعفر ملقب به زیدالنار، برادر امام رضا (ع)بود که در قیام علویان علیه حکومت عباسی شرکت داشت و پس از تصرف بصره رفتار خشونت‌آمیز او با عباسیان و پیروان حکومت عباسی زبانزد عام و خاص شد و به خاطر سوزاندن عباسیان بصره در آتش، به زیدالنار معروف شد. وقتی او را دستگیر کرده و نزد مأمون آوردند، او برای تخریب جایگاه امام، زیدالنار را به او واگذار کردند تا بدین وسیله امام را بر سر دوراهی حمایت از مظلومان یا حمایت از برادر قرار دهند. امام رضا (ع)با هوشمندی و عقلانیت، به توبیخ زیدالنار پرداختند و کارهای نادرست او را گوشزد کرده و تشنیع کردند.(عیون اخبار الرضا، ج۱، ص ۲۵۷-۲۵۹) و توطئه مأمون را در این زمینه خنثی نمودند.

در مواجهه با اندیشمندان مخالف و موافق

منابع تاریخی به شیوه عقل گرایی حضرت در قالب مناظرات علمی اشاره کرده اند که حضرت رضا ع در مباحث علمی و مناظرات خویش که با صاحبان اندیشه های غیرتوحیدی و گاه با اندیشوران توحیدی داشتند رویکرد عقلگرایی و خردورزی را در مباحث به کار می برند و همچنین از کلام خود ایشان می توان این مطلب را استنباط نمود که فرمودند: الامام…. یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِالْحَسَنَه وَ الْحُجَّهِ الْبَالِغَه (عیون اخبار الرضا ،ج۱، ص۲۱۶،ح۲۰۵ )
– استقبال امام رضا ع از مباحث آزاد میان صاحبان اندیشه ادیان و حضور ایشان در این عرصه نشانگر آن است که زیر بنای اعتقادی اسلام دارای پایه های عقلانی قوی است و به وسیله آن می توان از معارف دین با عقل و علم دفاع نمود. امام با اطمینانی که به حقانیت دین داشت به مباحث دینی بر پایه عقلی ارج می نهاد و صاحب ان اندیشه را به مناظره و مباحثه علمی دعوت می نمودند. مباحث علمی و دینی همراه با عقلانیت و احاطه علمی بر مبانی ادیان و مذاهب خود باعث تحول علمی عظیمی در تاریخ اسلام شد. شاهد این مدعا یکی از مناظرات حضرت رضا (ع)است که در اثبات عقلانی نخستین مبانی اعتقادی(توحید) در پاسخ یکی از مادیون که از ایشان دلیلی را براثبات وجود خداوند درخواست نمود، استدلال بر برهان نظم را بیان نمودند: «من چون به جسد خود نظر افکندم و امکان کم و زیاد کردن در آن و نیز دفع زیانها و جلب منافع را برای آن در خود نیافتم دانستم که این بنیان و ساختمان را سازنده ای است و بدین سان به وجودش اقرار نمودم علاوه بر اینکه می بینم گردش افلاک به قدرت او و پیدایش ابرها و حرکت بادها و جریان خورشید، و ماه و ستارگان و دیگر نشانه های شگفت آور و در عین حال روشن را به دست او یافتم دانستم که از برای تمام اینها گرداننده و پدید آورنده ای وجود دارد.»( عیون اخبار الرضا ، شیخ صدوق،ج۱، ص۱۲۰، ح۲۸ )
– همچنان که عقلگرایی، خود را در تعلیم و تعلم و تفقه و تفکر نشان می دهد، پرسشگری نیز از جمله اموری است که لازمه عقلگرایی و خردورزی است که آن را در سیره امام رضا (ع) به وضوح می بینیم و این در حالی است که بود که اهل حدیث در عالم اسلام پرسش را بدعت و دم فرو بستن را واجب می شمردند. شبلی نعمان می نویسد: مردم وقتی که از محدثان می پرسیدند که خدا وقتی که جسم نیست چگونه ممکن است بر عرش متمکن باشد در پاسخ می گفتند« کیفیت آن نامعلوم و پرسیدن هم بدعت است». (وحیانیت و عقلانیت عرفان از دیدگاه امام خمینی(ره)، بهشتی، ص ۳۳۶) اما ائمه بزرگ ما هم تشویق به سؤال می کردند و هم راه و رسم صحیح سؤال کردن را نشان دادند. امام رضا (ع) فرمودند: برای دانستن سؤال کن نه برای مغلوب ساختن دیگران. (عیون اخبار الرضا ع، ج۱، ص۲۴۰، ح۲۴)
– هنگامی که با نهضت ترجمه تحول فکری و فرهنگی در جامعه اسلامی ایجاد شد و مسائل جدیدی جایگزین مسائل موجود شد و معیارها و مبانی و روشها نیز تغییر کرد بر همین اساس بر خلاف برخی از رهبران ادیان و مذاهب که پرسش را زمینه گسترش شبهات و مقدمه شک و بی اعتقادی می دانستند و در مواجهه با آن دچار گسست فکری می شدند امام رضا ع با اطمینان از مبانی دینی و بصیرت و آگاهی به جای نقل حکایت به درک درایت و با استقبال از تضارب آرا به مناظره و مباحثه و طرح مسائل نوین دین شناسی پرداختند.( ، مقاله عقلانیت توحیدی، امامی ۱۳۸۵)
-. انسان عاقل در برخورد با افراد مختلف، شرایط او را مورد توجه قرار می‌دهد. آن حضرت در مواجهه با مناظره کنندگان شیوه های مناسب با اان فرد را در نظر میگرفتند . جاثلیق، رأس الجالوت و هربذ که بنایی بر قبول حق نداشتند و فقط به دنبال غلبه بر آن حضرت در مناظره بودند، به یک شیوه رفتار می‌کنند، در مواجهه با عمران صابی که به دنبال حق و کشف حقیقت بود به‌گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند و با حمید بن مهران که بنا را بر بی‌ادبی و توهین به حضرت گذاشته بود، به شیوه‌ای دیگر.

منابع:

۱-حکمت و اندیشه دینی، برنجکار، رضا تهران، انتشارات نبا ، چاپ اول ۱۳۸۳ .
۲-پرتو خرد، خلاصه کتاب عقل تحریر درس گفتارهای دکتر سید محمد بنی هاشمی، جهان بین، امیر مسعود تهران، انتشارات نبا،چاپ اول ۱۳۸۸٫
۳- عیون اخبار الرضا شیخ صدوق تهران ۱۳۸۷نشر جهان
۴- عقل سرخ، حکیمی، محمد رضا قم،انتشارات دلیل ما، چاپ چهارم زمستان .۱۳۹۱
۵- بحارالانوارمجلسی محمدباقر بیروت موسسه الوفاء چاپ دوم ۱۴۰۳ق
۶- مقاله جایگاه خرد و خرد ورزان در سخنان امام هشتم، مجله پاسدار اسلام، حسینى سید جواد ،دی ۱۳۸۸ ش ۲۷۷٫
۷-کلام جدید، خسرو پناه، عبدالحسین ، ، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی، قم چاپ اول، ۱۳۷۹.
۸-الحیاه، حکیمی، محمد رضا، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ یازدهم ۱۳۹۱٫
۹-مقاله سازمان خرد انسانی در نگاه امام‌ رضا (ع)، ادبی، حسین،
۱۰-مقاله مبانی مهرورزی، مهدی پور، محمود مجله معارف مرداد ۱۳۸۵ شماره ۳۷
۱۱-مقاله خردورزی از دیدگاه امام رضا ،هاشمی خدیجه ماهنامه حکمت و معرفت.
۱۲-مقاله استدلال بر خدا شناسی، حسینی قائم مقامی، عباس، روزنامه اطلاعات، تاریخ ۸/۴/۱۳۷۷۲۲
۱۳-مقاله عقلانیت توحیدی، امامی، عبدالله نشریه قدس، تاریخ ۶/۲/۸۵)
۱۴-وحیانیت و عقلانیت عرفان از دیدگاه امام خمینی(ره)، بهشتی، احمد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۴.
۱۵-مقاله عقل و عقلانیت در کلام امام رضا)، سایت شاه غریبان، وبلاگ تخصصی امام رضا (ع).
۱۶-مقاله عقل و خرد و ابعاد آن از زاویه نگاه امام علی(ع)، مجله متین، بیات، اسدالله شماره ۲۳ و ۲۴ .

Print Friendly

یک نظر برای این مطلب

  1. بسیار مقاله مفید و کاربردی بود مخصوصا برای روزگار کنونی ما که به کارگیری همین روایات ،احادیث و نکته ها در جواب برخی بی انصاف ها و دور مانده از خرد و تعقل، حجت را بر آنها تمام خواهد کرد.
    چرا که همین ها با دیدن پاره ای آدمها که فقط به ظاهر دین بها داده،کل جمعیت دیندار را هدف حرفهای بی اساس خود قرار می دهند و این در حالیست که آن عده از آنچه شما در این مقاله گرد آوردید،تهی هستند.
    و اگر امکان دارد درباره این بخشس توضیحی اضافی یا مطلبی بیشتر بدانید در اختیار این کمترین قرار دهید چرا که برای من قایل فهم نبوده یا شاید به اشتباه متوجه شدم در کلام حضرت
    که اگر کسی در جهت خرد آموزی تلاش کند به نادایی خود افزوده است…!
    با تشکر و آروزی موفقیت های بیشتر برای شما پژوهشگر خوب

یک نظر بگذارید