چکیده:
سرزمین ایران همیشه به دلیل موقعیت جغرافیایی و آب و هوای مناسب و قرار گرفتن در چهاررراه بین قاره ها مورد هجوم و تاخت وتاز کشورهای بیگانه بوده است ، در این میان سه حمله از همه سهمگین ترین بود که ایران را به ویرانستان تبدیل کرد ، از جمله حمله اسکندر ، حمله اعراب و حمله مغول به ایران را می توان نام برد که باعث از بین رفتن بسیاری از آثار تاریخی، فرهنگی و ادبی و کشتار مردم بیگناه شد ، حملات مغول و اسکندرجز ویرانی چیزی برای ایران نداشت اما حملات اعراب صرف نظر از خسارت هایی که داشت موجب آشنایی ایرانیان با زبان ، خط و فرهنگ اعراب شد و ایران تبدیل به کشوری شد که همواره مورد توجه اعراب بود و منجر به تشکیل حکومت های عربی در ایران شد که یکی از این حکومت ها ، حاکمیت خلفای عباسی در شمال شرق ایران بود . اگرچه این خلفا مهمانهای ناخواسته در ایران بودند و دشمنی زیادی با اهل بیت (ع) داشتند اما موجب شدند تا خاک ایران میزبان قدوم یکی از ستاره های تابناک آسمان امامت و ولایت شود و حضرت ثامن الحجج علی رغم میل باطنی خود ، پای به ایران بگذارند و سرتاسر خاک این کشور به یُمن حضورشان متبرک شود. اما یک سوال در اینجا پیش می آید که حضور ایشان چه تاثیراتی بر این منطقه داشته است ؟ در این مقاله سعی شده است با توجه به اشتیاق ایرانیان برای حضور امام رضا (ع) در ایران به سیر تحولات و پیامدهای حضور ایشان در این سرزمین بپردازیم .
کلید واژه: امام رضا (ع) ، توس ، خلفای عباسی ، ایرانیان
مقدمه:
امام علی بن موسیالرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند. ایشان در سن ۳۵ سالگی عهدهدار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن ۵۵ سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، به بعضی از ابعاد زندگانی و همچنین اوضاع سیاسی و هجرت اجباری ایشان به ایران و پیامدهای حضور ایشان در این سرزمین می پردازیم.
نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان “رضا” به معنای “خشنودی” میباشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل میفرمایند: “خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بودهاند و ایشان را برای امامت پسندیدهاند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بودند.”
یکی از القاب مشهور حضرت “عالم آل محمد” است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان میباشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان میباشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن میگردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمیتواند سرچشمه گرفته باشد .
اوضاع اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی در زمان امامت ایشان :
مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که میتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:
-ده سال امامت آن حضرت که همزمان با زمامداری هارون بود .
– پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود .
-پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبتهای اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوششهای فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) میشد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت . اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان باز مانند. ازاین رو میتوانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم . اما سرانجام مأمون عباسی توانست برادر خود امین را شکست داده و او را به قتل برساند و لباس قدرت را به تن نماید و توانسته بود با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کند. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرده بود و خود در مرو اقامت گزید و فضل بن سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد. اما خطری که حکومت او را تهدید میکرد علویان بودند که بعد از قرنی تحمل شکنجه و قتل و غارت، اکنون با استفاده از فرصت دو دستگی در خلافت، هر یک به عناوین مختلف در خفا و آشکار عَلم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازی حکومت عباسی بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افکار عمومی مسلمین به سوی خود، و کسب حمایت آنها موفق گردیده بودند و دلیل آشکار بر این مدعا این است که هر جا علویان بر ضد حکومت عباسیان قیام و شورش میکردند، انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به یاری آنها بر میخواستند و این، بر اثر ستمها و نارواییها و انواع شکنجههای دردناکی بود که مردم و بخصوص علویان از دستگاه حکومت عباسی دیده بودند. از این رو مأمون درصدد بر آمده بود تا موجبات برخورد با علویان را برطرف کند. بویژه که او تصمیم داشت تشنجات و بحرانهایی را که موجب ضعف حکومت او شده بود از میان بردارد و برای استقرار پایههای قدرت خود، محیط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزیر خود فضل بن سهل تصمیم گرفت تا دست به خدعهای بزند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام کنارهگیری کند، زیرا حساب میکرد نتیجه از دو حال بیرون نیست، یا امام میپذیرد و یا نمیپذیرد و در هر دو حال برای خود او و خلافت عباسیان، پیروزی است. زیرا اگر بپذیرد ناگزیر، بنابر شرطی که مأمون قرار میداد ولایت عهدی آن حضرت را خواهد داشت و همین امر مشروعیت خلافت او را پس از امام نزد تمامی گروهها و فرقههای مسلمانان تضمین میکرد. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این که کسی آگاه شود، امام را از میان بردارد تا حکومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. در این صورت علویان با خشنودی به حکومت مینگریستند و شیعیان خلافت او را شرعی تلقی میکردند و او را به عنوان جانشین امام میپذیرفتند. از طرف دیگر چون مردم حکومت را مورد تایید امام میدانستند لذا قیامهایی که بر ضد حکومت میشد جاذبه و مشروعیت خود را از دست می داد .
او میاندیشید اگر امام خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود میکند که در اینصورت بازهم خلافت و حکومت او در میان مردم و شیعیان توجیه میگردد و دیگر اعتراضات و شورشهایی که به بهانه غصب خلافت و ستم، توسط عباسیان انجام میگرفت دلیل و توجیه خود را از دست میداد و با استقبال مردم و دوستداران امام مواجه نمیشد. از طرفی او میتوانست امام را نزد خود ساکن کند و از نزدیک مراقب رفتار امام و پیروانش باشد و هر حرکتی از سوی امام و شیعیان ایشان را سرکوب کند. همچنین او گمان میکرد که از طرف دیگر شیعیان و پیروان امام، ایشان را به خاطر نپذیرفتن خلافت در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند داد و امام جایگاه خود را در میان دوستدارانش از دست میدهد.
مأمون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (ع) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعهنشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مأمون احتمال میداد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر میشد. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد.ماموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش میدادند.(۱) ورود امام به ایران علاوه بر متبرک شدن خاک ایران و سرزمین طوس ،آثار مثبت و قابل توجهی بر فرهنگ و اجتماع ایران نیز گذاشت که با توجه به توضیحاتی که در مورد اوضاع ایران در زمان خلفای عباسی و همچنین دوران امامت حضرت امام رضا (ع) گفته شد ، در ذیل به بررسی مبحث هجرت اجباری امام و تاثیر آن بر فرهنگ ایران می پردازیم .
هجرت شناسی و هجرت در اسلام
هجرت از مادّه (هجر ) به معنای ترک و جدایی است و در فرهنگ اسلام به معنای ترک خانه و کاشانه و یا هر نوع انتقال با نیتی مقدس است. اما از معنای هجر نیز می توان دریافت که نوعی اجبار نیز در هجرت وجود دارد که فرد مجبور به ترک وطن و سرزمین خود می شود ، در اسلام هجرت های مهمی صورت گرفته است که هر کدام به نوعی در سرنوشت جامعه اسلامی و شکل گرفتن ساختار تاریخ اسلام نقش موثری داشته اند از جمله هجرت پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه را میتوان یکی از مهم ترین سنگ بنای تاریخ اسلام نام برد و همچنین هجرت حضرت علی (ع) از مدینه به کوفه و هجرت امام حسین (ع) از مکه به سوی کربلا و هجرت امام رضا (ع) از مدینه به ایران ،که هر کدام پیامدها و تاثیرات بسزایی بر پیکره دنیای اسلام داشته اند .
همان گونه که دکتر علی شریعتی نیز اشاره کرده است که ” هجرت موتور محرک تاریخ است ” .(شریعتی، ۱۳۸۹ق:۲۷)
هجرت اجباری امام رضا (ع) به ایران اگرچه برای اهداف سیاسی و مقاصد جاه طلبانه حکام ظالم عباسی بود اما فرصتی خوشایند برای ایرانیان شد تا خاک توس لایق قدوم مبارک امام رضا (ع) بشود و مردم ایران دیدگانشان به جمال حضرت منور گردد . حضور امام در حکومت عباسی پیامدهای مثبتی برای ایرانیان در بر داشت که به اختصار به هر یک می پردازیم .
پیامدهای هجرت امام رضا(ع)
حضور امام در دستگاه خلافت عباسی و تحمیل اجباری ولایتعهدی برای ایشان خوشایند و مطلوب نبود و امام در این باره فرمودند “این امر هرگز نعمتی برایم نیفزوده است . من در مدینه که بودم دست خطم در شرق و غرب اجرا می شد. در آن موقع استر خود را سوار می شدم و آرام آرام کوچه های مدینه را می پیمودم و این از همه چیز برایم مطلوب تر بود”. ( مجلسی،۱۴۰۳ق، ج۵۹ :۱۵۵(
اما رویکرد تمدن ساز امام رضا در خراسان بر اساس درک صحیح و بینش روشن حضرت از شرایط و مقتضیات خراسان صورت گرفت . امام دریافتند که شرایط فرهنگی واعتقادی خراسان با شرایط سرزمین های عربی متفاوت است ، به ویژه این که تا پیش از ورود امام به خراسان ، مکتب تشیع در بسیاری از مناطق شناخته شده نبود . از سوی دیگر امام پس از هجرت با شرایط خاص علمی و فرهنگی خراسان مواجه شدند . ایشان دریافتند که بهترین روش در پیشبرد اهداف امامت جز آن نیست که در ذیل منصب ولایتعهدی رویکرد علمی و فرهنگی را در پیش گیرند . نکته مهم در مورد ولایتعهدی که نمی توان آن را فرو گذاشت این است که حضرت منصب ولایتعهدی را به فرصتی برای تمدن سازی تبدیل کرد. (شفایی ،۱۳۹۵: ۱۳)
۱- عقلانیت و خرد گرایی ،محور تشیع
شرایط خراسان در در دوران حضور امام به ویژه مقر حکومت عباسیان در مرو به شدت چند فرهنگی بود. در مرو پیروان ادیان و آیین های زرتشت ، مسیحیت ، یهودیت ، مانویان ، مزدکیان ، بودائیان ، ادیان ابتدایی و ادیان هندی علاوه بر فرق مختلف اسلامی حضور داشتند ( علوی، ۱۳۷۹ :۵۳-۶۸).
در چنین فضایی امام دریافتند که مواجهه با پیروان ادیان و آئین ها بدون ایجاد مخرج های مشترک عقلانی نتیجه بخش نیست . حضرت در گفتگوهای علمی با رجال و دانشمندان فِرق و ادیان مختلف مباحثات شان را بر امورات فهم پذیر عقلی استوار می نمودند (شفایی، ۱۳۹۵: ۱۵).
در اصول کافی آمده است که امام رضا عقل را زیباترین و محبوب ترن مخلوق خداوند معرفی کرده اند (کلینی ،۱۳۸۸ ،ج۲، ۲۸)
بر این اساس حضرت با ترسیم عقلانی از آموزه های شیعه نشان دادند که در این مکتب عقلانیت و خرد گرایی معیار عمل است . بر این حسب می توان گفت که امام رضا (ع)در شکوفایی عقل گرایانه معارف اسلامی نقش بسیار مهمی داشتند ، به طوری که با توجه به کم شدن تعداد بزرگان و علما و جوان بودن دین اسلام در مقابل ادیان دیگر ، اگر حضور ایشان نمی بود ، مشخص نبود با آن هجمه ای که از سوی اندیشمندان سایر ادیان می شد چه بر سر اسلام می آمد. بنابراین امام از یک سو با ارائه دلایل متقن و عقلی معارف اسلامی را توجیه و اثبات می کردند و از سوی دیگر جریان اعتزال را که به عقل گرایی افراطی مبتلا بودند ، با پیام های عقل گرا کنترل می کردند (محرمی ،۱۳۸۵ :۵۰)
۲-خراسان قطب علمی- فرهنگی
با توجه به نفوذ برمکیان در دستگاه عباسی ، شرایط علمی و فرهنگی خراسان اعتلا یافته بود تا اینکه با خلافت مأمون عباسی علم و فرهنگ در خراسان نضج پیدا کرده بود ، اما با حضور امام شرایط علمی فرهنگی هم از لحاظ کمیّت و هم از لحاظ کیفیت جهش قابل ملاحظه ای یافت . اما رضا (ع) مباحثات علمی را که پیش تر اغلب بر طبیعیات و اکتشاف راز و رمز جهان و عقاید خرافی و انحرافی مبنی بود، در جهت مباحثی همچون توحید ، فلسفه آفرینش و سرنوشت انسان تغییر داد . روایات تاریخی درباره شکوفایی نهضت علمی پس از حضور امام در خراسان و آثار علمی به جا مانده از آن حضرت گواه این حقیقت است که در روزگار حضور ایشان این خطّه به قطب علمی و فرهنگی جهان اسلام تبدیل شده بود و به عنوان مرکز خیزش و رویش اندیشه ها و آمد و شد دانشمندان و متفکران حتی خارج از سرزمین های اسلامی شناخته می شد (شفایی، ۱۳۹۵ :۱۷)
۳ – رویکرد امام رضا (ع) در مقابله با نهضت ترجمه و گسترش آن
در تاریخ سیاسی صدر اسلام و پس از غصب خلافت امیرالمؤمنین(ع) جریانهای رقیب حاکمیت را در دست گرفتند و حرکت روی به جلوی مسلمانان دچار انحراف شد و به کندی گرایید. از دیگر سو کشورگشاییهایی که توسط مسلمانان صورت گرفت، باعث شد مسلمانان با فرهنگهای مختلف اروپایی و ایرانی و مصری و یونانی برخورد داشته باشند به گونهای که جهان اسلام در دوران اموی با چکیدهای از مسائل فرهنگی این سرزمینهای فتح شده آشنا شد که از این دوره با عنوان نهضت ترجمه اول یاد میکنیم. همچنین جهان اسلام با رویکردهای سیاسی ایران که همان ساسانیان بودند آشنا و متاثر شد تا حدی که در دوران خلافت عباسیان برخی از حکام آنها به تقلید از ساختار سیاسی ایران حکومتداری میکردند از جنبه معرفتی و فکری، جهان اسلام با افکار یونانی مواجه شد تا حدی که در زمان بنی عباس آثار فلسفی یونان به عربی ترجمه شد. موج ترجمه این آثار تا حدی بود که میتوانیم از آن دوره به عنوان نهضت ترجمه دوم یاد کنیم. از این جهت متأسفانه یک جریان معرفتی رقیب در جهان اسلام با آثار فلسفه یونان باستان و عرفانهای هندی و شرقی و اندیشههای مصری و قبطی ایجاد شد. این سناریو آن زمان قوت گرفت که هارون و مأمون عباسی بر آتش فتنه ترجمه افروختند و با توسعه بیت الحکمه و دار الترجمه، کتب غیر الهی و الحادی یونان باستان و دیگر فتوحات تصمیم گرفتند رویکردهای غیر ثقلینی را بر جامعه حاکم کنند ، چرا که دشمن شاهد رجوع گسترده اندیشمندان و عالمان به سوی خاندان وحی بودند و در واقع یک عامل بازدارنده مقابل مردم و عترت ایجاد کردند. از این جهت شاید بتوان گفت یکی از مهمترین رویدادهای فکری در این عصر، همان نهضت ترجمه بود .
امام رضا (ع) در مقابل این جریان چند رویکرد جدی را دردستور کار قرار دادند. ایشان پس از هجرت خویش به ایران، در واقع با نهضت ترجمه تعیین نسبت میکنند . زیرا همان طور که گفته شد از جمله کسانی که در راستای نهضت ترجمه و ورود اندیشههای غیر ثقلینی به جهان اسلام کوشش کردند، هارون و مأمون بودند. آنها جایی را به نام بیتالحکمه در بغداد احداث کردند و از دانشمندان، مترجمان و منجمان دعوت به عمل آوردند. مأمون خیلی به این فضا دامن زد و نوعی از عقلانیت را در بین جامعه نهادینه میکرد تا مردم از ثقلین جدا شوند.
یکی از مسائلی که امام رضا (ع) در سفر به ایران دنبال میکردند مواجهه صحیح با نهضت ترجمه است. حاصل تلاش ایشان در این باره اینگونه بود که اندیشه فلسفی یونان را تصفیه و تصحیح کردند و از دیگر سو عقلانیت ثقلینی را تا ایران توسعه می دهند در واقع نکات مثبت آنها را دریافت میکنند و با معارف قرآن و عترت تطبیق میدهند و تثبیت میکنند و اندیشههای غیر صحیح را کنار میگذاردند. (۲) لازم به ذکر است که دوران حضور امام نهضت ترجمه به اوج خود رسید .
۴- پایه گذاری شیوه صحیح مناظره
نهضت ترجمه هر چند تأثیر بسزایی در ایجاد حرکت علمی در جامعه مسلمین داشت اما خالی از موارد نگران کننده نیز نبود زیرا مترجمان متعصب که متعلق به مذاهب غیر اسلامی بودند مانند زرتشتیان، صابئان، نسطوریان و برهمن ها یقیناً همه آنها به واسطه تعصبی که داشتند در کار خود حسن نیت نداشتند و گروهی هم سعی داشتند که از بازار داغ انتقال علوم بیگانه به محیط اسلام برای نشر عقاید فاسد خود فرصتی پیدا کنند و به همین علت است که می بینیم در لابلای کتب ترجمه ای که وارد جامعه اسلامی شد، آثاری از عقاید خرافی و انحرافی و غیر اسلامی وجود داشت و قهراً چنین امری از تأثیرگذاری بر افکار عمومی و انحراف آنها خالی نبود ، یک هیئت علمی هم که بتواند آثار علمی بیگانگان را مورد ارزیابی قرار دهد در عباسیان وجود نداشت. و این وضعیت مسئولیت را بر دوش امام رضا (ع) چندین برابر می کرد. وجود فرقه های منحرف و زنادقه وضعیت علمی و فرهنگی جامعه را متلاطم کرده بود. عقل گرایی محض که از کتب عقلی یونانی و سریانی و غیر آنها به وجود آمده بود خیلی را به مذهب اعتزال سوق داد به گونه ای که گمان کردند تنها عقل است که سرچشمه معرفت است و تدریجاًخود را بی نیاز از وحی دانستند و به قول دکتر طه حسین اندیشمند نابینای مصری همین عقل گرایی افراطی بود که درهای اختلاف را بر روی مسلمانان گشود و هر جمعیتی به استدلالات واهی تمسک می کردند و بدینوسیله شماره فرقه های آنان از هفتاد گذشت. آن وضعیت موجود، طبیعتاً وظیفه ای خطیر را برای امام رقم می زد و از این روست که می بینیم امام (ع) در راستای تنویر افکار عمومی و مسلمین و شیعیان به تنقیح و تبیین معارف دینی و یا تشکیل جلسات مناظره و… پرداخته و راه و رسم تحقیق و تحصیل علم را ـ به مردم و اهل علم معرفی می کند و آنها را از خطر انحراف نجات می دهد. پس وضعیت علم در عصر امام رضا (ع) بنحو مطلوبی از توسعه رسیده بود البته آشفتگی های فکری و عقیدتی موجود کم هم نبود.
از مهم ترین تأثیرگذاری امام رضا (ع) مربوط به حوزه عمل است که خود امام (ع) با شرکت در جلسات مناظره ای که یا خودشان (قبل از ولایتعهدی) و یا مأمون (بعد از ولایتعهدی) تشکیل می دادند، عملاً روش منطقی و عقلانی بحث و مناظره و تحقیق و تتبع را به مردم القاء می کردند. ایجاد زمینه ارایه آزادانه اندیشه های مخالف توسط صاحبان ادیان و مذاهب مختلف و پاسخگویی عقلانی و منطقی به آنها با استفاده از مقبولاتشان و در نتیجه مغلوب شدن آنها، امری بود که در نگرش اهل نظر نقش بسزایی را ایفا کرد .(۳)
۵-ایران ،کانون تمدن شیعه
یکی از آثار مهاجرت امام رضا (ع) جابجایی مرز جغرافیایی شیعه هست . در حقیقت وقتی امام رضا به ایران وارد شدند ،شیعه دارای کانون جغرافیایی نبود .
امتی که در یک نقطه تمرکز جغرافیایی ندارد ، بسیاری از امکانات اجتماعی را از دست می دهد . هجرت امام رضا (ع) غالب شیعیان را در ایران متمرکز کرد تا اینکه رفته رفته با فروپاشی عباسیان ، دولت پادشاهی شیعی با زمامداری صفویه آغاز شد . بنابراین شیعه به نقطه ای رسید که از فرهنگ مدّون ، کانون جغرافیایی مقتدر و روحانیت متمرکز برخوردار شد و در درازمدت تمدنی رابه وجود آورد که با عنوان “تمدن شیعی” شناخته میشد. به عبارت دیگر هجرت امام رضا (ع) رسالت رسانه ای در ترویج و اشاعه آموزه های مکتب شیعی ایجاد کرد (عبدالخدایی،۱۳۸۶).
بنابراین با حضور امام رضا (ع) و تثبیت موقعیت جریان شیعی که توسط ایشان وارد خراسان شد ، سایر جریانات اعتقادی و کلامی و غیر اسلامی رو به زوال گذاشت و در بستر زمان ، تشیع رفته رفته به مکتب نخست اهالی خراسان تبدیل شد .
۶-مهاجرت حضرت معصومه (س) و علویان به ایران
در پی هجرت امام به ایران ، حضرت معصومه (س) برای دیدار برادر و احمد بن موسی و بسیاری از علویان برای پیوستن به امام راهی خراسان شدند ، در این بین به علت خصومت حاکمان بعضی از مناطق تعداد زیادی از علویان به شهادت رسیدند یا برخی مانند حضرت معصومه (س) در میانه راه بر اثر بیماری درگذشتند . شهادت علویان باعث به وجود آمدن امامزادگان و مکانهای مقدسی حتی در دورترین و صعب العبور ترین مناطق ایران شد این امازادگان نقش مهمی در حفظ اعتقادات و تدین مردم تا به امروز ایفا کرده اند و همچنین هجرت حضرت معصومه (س) و مدفون شدن ا یشان در شهر قم تاثیرات بسیاری بر این منطقه گذاشت . حضور ایشان در قم عاملی شد تا بسیاری از مهاجران علوی و سادات و عاشقان اهل بیت به این شهر روی آورند و در حقیقت قم به برکت حضرت معصومه (س) امتیاز ویژه ای پیدا کرد و به عنوان یکی از پایگاههای بزرگ شیعه در جهان شناخته شد و شکل گیری حوزه علمیه قم در حقیقت مهم ترین پیامد هجرت امام رضا (ع) و در پی آن حضرت معصومه (س) به ایران بود . علاوه بر آن حضور احمد بن موسی (ع) در منطقه فارس و به شهادت رسیدن ایشان موجب آن شد تا شهر شیراز در کنار شاعران و ادیبانش ، با شاهچراغ در ذهن مردم ایران جان بگیرد.
۷- مشهد الرضا پایتخت مذهبی ایران
همان گونه که امام رضا (ع) در زمان حیاتشان باعث تغییراتی در فضای علمی و فرهنگی سرزمین خراسان شدند ، پس از شهادت نیز منبع خیر و برکت بودند .پیکر مطهرشان در دهستانی به نام سناباد به خاک سپرده شد و علویان و دوستداران ایشان از اطراف به گرد مزار ایشان جمع شدند ، به تدریج شهری به نام ” مشهد الرضا ” به وجود آمد که قطب بزرگ فرهنگی و علمی ایران شد، حوزه علمیه مشهد که مهد پرورش بسیاری از عالمان و مجتهدین بزرگ اسلام و ایران هست وآستان قدس رضوی ، کتابخانه بزرگ آستان قدس و رفت و آمد میلیون ها زائر مدیون قدوم مبارک حضرت ثامن الحجج می باشد . اگرچه هجرت امام به ایران از روی اجبار مأمون و علی رغم میل باطنی ایشان صورت گرفت ولی این سفر اجباری ، توفیقی الهی برای ایرانیان و سرزمین ایران بود که خاک توس توفیق پیدا کند تا تکّه ای از بهشت را در خود جای دهد.
نتیجه گیری :
از جمله رویدادها و جریانات مهمی که در تاریخ ایران از جایگاه و منزلت والایی برخوردار است، سفر امام رضا(ع) به ایران و استقرار ایشان در مرکز خلافت، یعنی مرو در جایگاه ولایتعهدی است؛ هر چند این سفر با اصرارهای مأمون، خلیفه وقت عباسی، صورت پذیرفت، در عمل دارای آثار و پیامدهای درخشانی است. پرواضح است که سیاست امام در این سفر تنها به افشای سیاست های خائنانه مأمون محدود نمی شد، بلکه در این هجرت اهداف عالی دیگری نیز مورد توجه امام رضا(ع) قرار گرفت که از جمله آنها تلاش برای برقراری پیوند با ایرانیان متمایل به تشیع و تبدیل خراسان بزرگ به کانون تشیع و تلاش برای تحکیم مبانی عقیدتی و کلامی شیعه با استفاده از فرصت ولیعهدی بوده است.حضور امام رضا(ع) در ایران موجب رشد و گسترش مرزهای جغرافیایی تشیع گردید. مناظرات علمی ایشان از یک سو و احادیث و سخنان ارزنده ایشان در زمینه های مختلف علوم و معارف اسلامی، از سوی دیگر موجب رشد و گسترش سطح علمی و فرهنگی ایرانیان شد . حضرت با ترسیم عقلانی از آموزه های شیعه نشان دادند که در این مکتب عقلانیت و خرد گرایی معیار عمل است . بر این حسب می توان گفت که امام رضا (ع) در شکوفایی عقل گرایانه معارف اسلامی نقش بسیار مهمی داشتند ،توجه به نهضت ترجمه و تلاش امام برای تصحیح وتصفیه فلسفه یونانی یکی دیگر از پیامدهای مهم و قابل توجه هجرت ایشان به ایران است همچنین حضور حضرت معصومه در ایران و تبدیل شهر قم به یکی از پایگاههای بزرگ شیعه و مهاجرت علویان به ایران را می توان از دیگر آثار معنوی حضور امام رضا(ع) در ایران نام برد . پس از شهادت ایشان دوستان و شیعیان آن حضرت متوجه زیارت آن حضرت شدند و به تدریج مشهد الرضا به قطب علمی و فرهنگی و پایتخت مذهبی ایران تبدیل شد. تمام پیامدها و تاثیرات مادی و معنوی و آنچه که سرزمین ایران را لایق قدوم مبارک انیس النفوس کرده است بی شک توفیقی الهی و گنجی گران بهاست که به موجب آن هشتمین اختر امامت و ولایت بر بلندای آسمان ایران چون خورشیدی همیشه تابان میدرخشد.
پی نوشت ها:
۱) www. Pazhoheshkade.ir
۲) www.tasnimnews.com خبرگزاری تسنیم
۳) www.article.tebyan. Net نقش امام رضا (ع) در شکوفای علم و تمدن مسلمین
منابع ومآخذ:
۱) شریعتی ،علی (۱۳۸۹ق) ، هجرت و تمدن ، تهران : چاپخانه حیدری
۲) شفایی ، امان الله (۱۳۹۵) ، مقاله مطالعه عزیمت امام رضا به خراسان در چارچوب اصل هجرت ساز تمدن
۳) عبدالخدایی ، محمد (۱۳۸۶) ، هجرت امام رضا(ع) رساله ای برای ترویج شیعه ، روزنامه قدس ، ۱/۹/۱۳۸۶
۴) علوی ، سهراب (۱۳۷۹) ، امام رضا (ع) در رزمگاه ادیان ، قم :مسجد جمکران
۵) کلینی رازی ، محمد بن یعقوب (۱۳۸۸ق) ، ترجمه جواد مصطفوی ، تهران ، علمیه اسلامیه
۶) مجلسی ، محمد باقر (۱۴۰۳ق) ، بحارالانوار ، ج۴۹ ،بیروت : موسسه الوفا
۷) محرمی ، (۱۳۸۵) امام رضا(ع) و اعتلای بینشی و عقلانی جامعه ، مصاحبه با مجله اندیشه نو ، ویژه نامه امام رضا(ع) ، شماره اول، آذر۱۳۸۵ ، ص۵۰-۵۱
مقاله ی ارزشمند و قابل توجهی بود. واقعا که مسلمانی و تشیع ایران و ایرانی مدیون وجود امام رضا علیه السلام است. ممنون
مقاله واقعا ارزشمند و جدیدی بود. و از خواندن آن فیض بردم