پدید آورندگان اصل مقاله: محسن نورایی،حدیثه سلیمانی. علوم قرآن و حدیث، سراج منیر(دانشگاه علامه طباطبایی)، پاییز ۱۳۹۲ – شماره ۱۲، (علمی-ترویجی)، از ۱۶۵ تا ۱۸۲٫
نوشتار پیش رو،مقاله ای علمی ترویجی است که به صورت کتابخانهای و اسنادی جمع آوری شده و به روش توصیفی ـ تحلیلی سامان یافته است و میکوشد تا با تمرکز بر سیرهی هشتمین پیشوای شیعیان، برخی از ابعاد کرامت انسان را دربیان و رفتار آن حضرت به بحث بگذارد.
طرح مسأله
«کرامت» به عنوان یکی از اساسیترین ویژگیهای انسان، از دیرباز مورد توجّه قرار گرفته است. این اصطلاح در معنای عام خود بیانگر ارزشمندی و برتری ذاتی انسان نسبت به موجودات دیگر میباشد. هر یک از ادیان، مکاتب و علوم بشری مانند دانش حقوق، فلسفه، علوم تربیتی از زاویه ای خاص به این موضوع نگریستهاند و ابعاد مختلف آن را بررسی نمودهاند. آنان به این نتیجه رسیده اند که کرامت، موهبت الهی و ذاتی انسان است که باید در حفظ و پرورش و تعالی ان کوشید. همچنین اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به اهمیّت کرامت انسان اشاره و آن را به همراه اصول بنیادین اسلام مانند توحید، نبوّت و معاد ذکر نموده است. در این میان گفتار و رفتار گزارش شده از معصومان(ع) بهویژه سیره تابناک امام رضا(ع) ـ که به حق ترجمان قرآناست ـ می تواند منبعی غنی و سرشار برای بازخوانی کرامت انسانی باشد. این مقاله گوشهای از معارف والای رضوی را در باب کرامت انسان بحث و بررسی مینماید.
الف) کرامت انسان
۱) معنای لغوی «کرامت»
واژه «کرامت» از مادّه (ک ر م) و مصدر است. در فرهنگهای لغت معانی گوناگونی برای این واژه ذکر شده است؛ مانند بزرگى ورزیدن، ارجمندى و بخشندگى. ابنمنظور نوشته است: «کریم اسم است برای چیزی یا کسی که همه ی اوصاف ستودنی را در خود داشته باشد. این واژه متّضاد لئیم است و در اصل بر انسان اطلاق میگردد، امّا گاه در کاربرد عام خود برای موارد دیگری چون اسب، شتر و درخت نیز به کار رفته است .
از نظر راغب اصفهانی: «هرگاه خداوند با این واژه وصف گردد، اسم است برای احسان و بخشش خداوند متعال، و هرگاه انسان با این واژه وصف گردد، مقصود از آن، اسم برای اخلاق و افعال پسندیده است» (راغب اصفهانی،۱۴۰۴ق.: ۴۲۸).
طریحی معتقد است : «کریم صفتی است که بر چیزی که رضایت عقلاء را متوجّه به خود نماید، اطلاق میگردد». برخی محقّقان معاصر نیز پس از ملاحظه ی کاربردهای گوناگون این واژه در قرآن کریم، روح معنایی کرامت را مقابل معنای پستی و متّضاد آن دانسته اند»
با توجّه به آنچه گذشت، میتوان گفت کرامت انسان یعنی بزرگی و نزاهت گوهر روح و جان او از هر پست.
۲) کرامت انسان در قرآن
شاخصترین آیه در موضوع کرامت انسان، آیه ی هفتادم سوره ی مبارکه ی اسراء است که میفرماید: ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم».
این آیه نگاه اصلی قرآن به انسان را مینمایاند و آشکارا بیان میکند که کرامت، موهبتی الهی برای انسان است که او را از دیگر موجودات متمایز نموده است و مایه ی برتری او نسبت به دیگران میباشد.
مرحوم علاّمه طباطبائی(ره) بر این باورند که مقصود از آیه؛ «بیان حال همه ی انسانها با قطع نظر از کرامت الهی و قرب و فضیلت روحی خاص برای پاره¬ای از افراد است .»یعنی این کلام شامل مشرکان، کافران و فاسقان هم میشود وگرنه مفهوم امتنان و عتاب تحقّق پیدا نمیکند. بنابراین، مقصود از تکریم، تخصیص یافتن چیزی است که به انسان اختصاص یافته است و در غیر آن یافت نمیشود»
استاد جعفری معتقدند که «این آیه با کمال صراحت اثبات میکند که خداوند متعال فرزندان آدم را ذاتاً مورد تکریم قرار داده و آنان را بر مقداری فراوان از کائنات برتری داده است. به همین دلیل قاطع و صریح، افراد انسانی باید این کرامت و حیثیّت را برای همدیگر به عنوان یک حق بشناسند و خود را برابر آن حق مکلّف ببینند ».
۳) انواع کرامت
بر اساس نظر برخی عالمان مانند علاّمه جعفری و همفکرانش، کرامت انسان به دو نوع کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی تقسیم میشود. منظور از کرامت ذاتی، آن کرامت و والایی است که همه انسانها از آن برخوردارند و تا زمانی که با ارتکاب جنایت و دستیازی به خیانت آن را زایل نکنند، کرامت آنان باقی است. مقصود از کرامت ارزشی؛ کرامتی است که از به کار انداختن استعدادها و نیروهای مثبت در وجود آدمی و نیز از رهگذر تکاپو در مسیر رشد و کمال برانگیخته میشود. این نوع کرامت، کرامت اکتسابی و اختیاری است و ارزش غایی و نهایی انسان به همین نوع کرامت است (ر.ک؛ همان: ۲۷۹).
ب) کرامت انسان در سیره امام رضا (ع)
اکنون پس از مرور اجمالی مباحث مربوط به مفهومشناسی، در بخش دوم نوشتار به بررسی برخی ابعاد کرامت انسان در سیره ی امام رضا(ع) پرداخته میشود. یادآوری این نکته بایسته است که در این مقاله تنها برخی از موارد منقول از سیره ی آن حضرت بررسی شده است.
۱) خاستگاه کرامت
یکی از نکتههای اساسی که باید به آن پرداخت، تعیین خاستگاه و منشاء کرامت انسان است. انسانها به چه دلیل کرامت دارند و آن را از چه منبعی دریافت نموده اند؟
با دقّت در متون دینی روشن میشود که ریشه و بنیان کرامت انسان، مبتنی بر ایمان به خدا و برابری ذاتی انسانها است. بدین معنی که:
۱-انسان شرافت ذاتی دارد چون مخلوق و مصنوع خداوند است.
۲-تمام آدمیان در این ویژگی با هم بربرند.
بر اساس آموزههای قرآنی؛
_همه موجودات آفریده ی خداوند و مقهور اویند: بگو: خدا خالق همه چیز است؛ و اوست یکتا و پیروز» (الرّعد/۱۶)؛
_آنها همگی نیازمند خداوند متعال هستند و هیچ برتری نسبت به یکدیگر ندارند: اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدایید و تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است» (فاطر/۱۵)
_ هیچ انسانی از آن نظر که انسان است، بر شخص دیگر ترجیح ندارد و برتر از او نیست و سرانجام اینکه تقوا، تنها ملاک برتری یک فرد نسبت به دیگری است: گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است» (الحجرات/۱۳).
این چارچوب اعتقادی که قرآن ترسیم نموده؛ از یک سو تفاوتهای ظاهری مانند تفاوت در نژاد، جغرافیا، زبان و موارد مشابه را نفی می نماید و از سوی دیگر، آحاد جامعه ی انسانی را ـ علیرغم تفاوتهای ظاهریشان ـ به هم پیوند داده و آنان را مانند یک واحد منسجم میشناساند. بدین سان، ایمان به خدا و اعتقاد بنیادین توحیدی جایگزین عوامل و عناصر تفرقهانگیز مادّی شده و عامل همگرایی انسانها و زمینهساز تحقّق اندیشه ی کرامت انسانی می گردد و روشن می سازد که انسانها با یکدیگر برابرند و در عرصه ی کرامت و ارزش ذاتی هیچ تفاوتی میانشان نیست.
اهمیّت بیشتر این عامل هنگامی روشن میشود که به یاد بیاوریم تأکید بر عناصر مذکور مانند زبان و جغرافیا شاید گروه اندکی را گرد هم جمع نماید، ولی هیچ گاه نمیتواند عامل یکسانسازی و برابری بشر در مقیاس جهانی محسوب گردد، بلکه تأکید زیاد بر این عوامل خود عامل تفرقه و ستیزهجویی و نزاع میان ملّتها خواهد بود.
در گزارشی از زندگی امام هشتم(ع) چنین آمده؛ از مردی از اهالی بلخ نقل شده که؛ با امام رضا (ع) در سفر به خراسان همراه بودم. روزی سفرهای طلبید و تمام خدمتکاران و غلامان را نزدش فراخواند. گفتم: فدایتان شوم، کاش برای اینان سفرهای جداگانه میانداختید! فرمود: دست بردار! خدای همه ما یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش نیز به اعمال است» (کلینی، ۱۳۶۵، ج ۸: ۲۳۰ و مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ج ۴۹: ۱۴۱).
۲) ملاکهای کسب کرامت
یکی از مباحث مورد نظر این مقاله، راههای کسب کرامت انسانی است. در سیره امام رضا (ع) در این باره، نمونههای فراوانی وجود دارد که شایسته ی توجّه و بهرهگیری است؛ به عنوان مثال به سه مورد از آنها اشاره میشود:
۱ـ۲) مودّت اهل بیت (ع)
در احتجاج طبرسی نقل شده است: «در زمان ولایت عهدی امام رضا (ع) جمعی برای استفاده از محضرش از راه دور به مرکز خلافت آمدند و اذن دخول خواستند تا ایشان را ملاقات کنند، ولی ایشان (ع) مخالفت نمود. این جمع تا دو ماه هر روز خواستار ملاقات بودند، ولی با عدم پذیرش امام (ع) مواجه میشدند تا اینکه یک روز برای امام (ع) پیام فرستادند و خود را از شیعیان و محبان حضرت معرفی نموده و اذن حضور طلبیدند…در این زمان، امام (ع) به آنها اذن حضور داد ولی ابتدا از آنها اقرار به محبّت اهل بیت (ع) و عمل به فرمان آنها و دشمنی با دشمنانشان گرفت، سپس آنها را به نزدیکترین مکان به خودش فراخواند و مورد لطف قرار داد و فرمود … به درستی که این طایفه به وسیله موالات و محبّت ما مستحقّ کرامت گشتند …» (طبرسی، ۱۴۰۳ق. ، ج۴: ۱۹۴ـ۱۸۹). بنابراین، با مودّت و دوستی با اهل بیت (ع) است که انسان به کمال جایگاه انسانی و کرامت خویش دست مییازد.
۲ـ۲) اطاعت از حقّ و پذیرش ولایت مطلقه او
یکی دیگر از راههای حصول کرامت، اطاعت مطلق از خداوند و پذیرفتن ولایت اوست. از ابراهیم بن عبّاس صولى نقل شده است: «من هرگز ندیدم که امام رضا (ع) کسى را با سخن رنجانده باشد یا سخن کسى را قطع کرده باشد… مردى به ایشان گفت: به خدا سوگند که بر روى زمین بزرگوارتر و شریفتر از پدرانت یافت نمىشود. فرمود: تقوا آنان را شرافت بخشیده… بنابرین هیچ کس را بر دیگرى جز به تقوا، برتری نیست.
۳ـ۲) عبادت و بندگی
یکی دیگر از راههای کسب کرامت در گفتار امام رضا (ع)؛ انجام عبادات است. امام (ع) در یک مورد با ذکر فضایل روزهداری و اعمال ماه شعبان به عنوان یک مصداق اطاعت و بندگی چنین فرموند: «کسى که روزه بدارد از شعبان یک روزى از جهت طلب ثواب خداى تعالى در رود در بهشت، و کسى که استغفار کند خداى را در هر روزى از شعبان هفتاد بار حشر کرده شود در روز قیامت در زمره رسول اللَّه (ص) و واجب شود از خداى تعالى کرامت براى او، و هر که تصدّق کند در شعبان به صدقه و اگر چه یک خرما باشد، حرام گرداند حق تعالى جسد او را بر آتش…» (محدّث اربلى ۱۳۸۲، ج۳: ۱۲۳).
۳) بهای آبرو
یکی از موقعیّتهایی که عزّت نَفْس و کرامت انسانها تهدید میشود، هنگامی است که فرد متمکّن در شرایطی ویژه نیازمند مبلغ اندکی گردد. معمولاُ مطرح نمودن نیاز و درخواست کمک برای چنین افرادی بسیار گران و دشوار است! این اشخاص افزون بر رنج فقر و ناداری از آشکار شدن نیازشان و نقصان کرامت و عزّت خود نزد دیگران سخت نگران میشوند. چگونگی رفتار سنجیده و انسانی امام رضا (ع) را در گزارش یسع بن حمزه بنگرید: «به همراه جمعیّت فراوانی در محضر امام رضا (ع) بودم و با ایشان گفتگو میکردم. مردم نیز از احکام شرعی میپرسیدند. در این میان شخصی وارد شد. پس از عرض سلام، خود را معرّفی کرد و گفت از شیعیان شما هستم که از دیار خود به حج مشرّف شدهام و اکنون خرجی راهم را گم کردهام. از شما درخواست کمک دارم تا به شهرم برسم، و چون مستحقّ دریافت صدقه نیستم، پس از رسیدن به دیارم آن مبلع را از طرف شما صدقه خواهم داد.ا مام (ع) با تعبیر شیرین و دلنشین «رحمک الله» از او تفقّد نمود و از وی خواست تا بنشیند. قدری گذشت و افراد حاضر در جلسه ـ جز سه تن ـ از مجلس رفتند. در این هنگام، حضرت از افراد حاضر رخصت خواست و به اتاق دیگر رفت. پس از لختی، دستان مبارکشان را از بالای در خارج نمودند و فرمودند: خراسانی ـ فرد درخواست کننده ـ کجاست؟ عرض کرد: اینجا هستم. فرمود: این دویست دینار را بردار و برای سفر و نیز دیگر مخارج صرف نما، و لازم نیست از سوی من صدقه دهی. اکنون بیرون برو تا همدیگر را نبینیم! یکی از حاضران پرسید: فدایت گردم، بدو نیکی کردید و مبلغ زیادی بخشیدید. چرا روی از او پنهان نمودید؟ فرمود: از دیدن نشانههای خفّت و کوچکی ـ به خاطر درخواست کمک ـ در چهره او بیم داشتم! مگر سخن گهربار رسول گرامی خدا (ص) را نشنیدی که فرمود هر که نیکی خود را بپوشاند، پادش او برابر هفتاد حجّ است؟!» (کُلینی، ۱۳۶۵، ج ۴: ۲۴).
۴) پاسداشت کرامت فرودستان
امام علی بن موسیالرّضا (ع) دو سال پایانی عمر شریف خود را به عنوان ولیعهد مأمون ـ البتّه بر اساس رعایت مصالح اسلام ـ روزگار گذراند. این بخش از حیات تابناک آن برگزیده ی الهی، از زوایای گوناگون تاریخی، اجتماعی، سیاسی و … شایسته بررسی و تأمّل است.
به نظر نویسندگان، یکی از این زوایا ـ که شاید کمتر مطرح شده است ـ این بخش از سیره ی آن امام(ع) به عنوان نمونه ی عینی و عملی از چگونگی زیست و تعامل متدیّنان در دربار جائران و ظالمان است. در چنین شرایطی نحوه ی رفتار امام رضا (ع) با کارگران و خادمان حاضر در زندگی اشرافی سلاطین، بسیار قابل توجه است؛ کسانی که از نظر اجتماعی از جایگاهی فرو دست برخوردارند و همواره ناگزیرند تا کارهای دشوار و پُرزحمت را انجام دهند
به گزارش خادم ایشان؛ «امام (ع) همواره پس از فراغت از کارهای خود، آنگاه که تنها میشد، تمام خدمتگزاران و کارگران اطراف خود از بزرگ و کوچک را گرداگرد وجودش جمع مینمودند، با ایشان سخن میگفت و اُنس میگرفت. هر زمان در کنار سفره مینشست، بزرگ و کوچک را فرامیخواند و در کنار خود مینشاند. حتّی متصدّیان اصطبل و رگزن را» (ابنبابویه، ۱۳۷۸ق.، ج۲: ۱۵۹).
فراتر از رفتار والای انسانی و آسمانی مذکور، رفتاری است که یاسر خادم در روایتی دیگر بازگو نموده است: «امام به خدمتگزاران و کارگران اطراف خود فرمود: اگر من بالای سرتان بودم و شما در حال خوردن غذا، برنخیزید تا غذایتان پایان پذیرد. بسا میشد که امام (ع) برخی از ما را برای کاری فرامیخواند، و ما عرض مینمودیم، مشغول خوردن غذاست. میفرمود: او را واگذارید تا غذایش را بخورد» (کُلینی، ۱۳۶۵، ج۶: ۲۹۸). در موردی دیگر نقل شده است: «شخصی ـ که امام رضا (ع) را نمیشناخت ـ پس از ورود امام به حمّام، از آن حضرت خواست تا وی را کیسه بکشد. حضرت نیز چنان کرد. پس از لحظاتی که امام را شناخت از ایشان عذزخواهی کرد، امّا امام کریمانه به وی دلداری دادند و همچنان او را کیسه میکشید» (مجلسی، ۱۴۰۳ق.، ۴۹: ۹۹).
به راستی قلم و نوشتار توان ترسیم عظمت این همه پایبندی به کرامت انسانها و قدرت بازگویی والایی انسان و انسانیّت در سلوک امام را ندارد. بایسته این است که چنین نمونههایی الگوی مسلمانان قرار گیرد و با ادبیّاتی درخور به جهانیان عرضه گردد. تا جهانیان شکوه کرامت انسان را نه تنها در قالب شعار، بلکه در قالب رفتار و عمل ملاحظه نمایند.
۵) با دشمنان مدارا
نحوه برخورد معصومان(ع) با دشمنان و مخالفان از ابعاد قابل توجّه در سیره آسمانی ایشان است. منطق حاکم بر سیره ی تابناک ایشان با منطق توده مردم متفاوت است، چه اینکه معمولاً مردم در چنین مواردی، پای از مرز اخلاق فراتر نهاده، میکوشند تا به هر گونه ممکن، رفتار قهرآمیز و کوبندهای از خود بروز دهند و به اصطلاح رایج انتقام بگیرند.
اکنون نه در مقام شناسایی و معرّفی کامل این بخش از سیره معصومان(ع)، بلکه تنها از منظر رعایت و پاسداشت کرامت انسانی، نگاهی به سیره آن یگانه دوران اندخته میشود؛ جَلودی از درباریان عبّاسی و از مأموران سفّاک ایشان بود و سابقه فراوانی را در خوشخدمتی در کارنامه خود داشت. او در پایان عمر ـ به همراه چند شخص دیگر ـ مورد غضب مأمون قرار گرفتند. امام رضا (ع) در جلسهای که مأمون جَلودی و همراهانش را موأخذه میکرد، حضور داشت. وقتی جَلودی را ـ که در دوران کهنسالی و فرتوتی بود ـ وارد جلسه کردند، حضرت آرام به مأمون فرمود: او را به خاطر من ببخش! مأمون که از دست جَلودی سخت خشمگین بود گفت: او همان کسی است که به خانه شما یورش برده، شما و خانواده تان را آزرده ساخت. همو بود که زیورآلات خانواده شریفتان را به قهر و زور به یغما برد! جَلودی که تنها گفتگوی امام رضا (ع) و مأمون را از دور مینگریست و از متن گفتگویشان بیخبر بود، فکر کرد امام در برابر رفتار زشت او نزد مأمون شکایت نمودهاست و خواستار تنبیه و عقوبت سخت اوست. از این رو به مأمون گفت: به پاس خدمات فراوانی که تا کنون برایت انجام دادم، سوگندت میدهم که سخنان او را درباره من نپذیر (ر.ک؛ ابنبابویه، ۱۳۷۸ق.، ج۲: ۱۶۱).
پرسش و پاسخ
ممکن است پس از ملاحظهی روایت مذکور و احادیث مشابه آن، این سوال به ذهن برسد که علّت و فلسفه این کار امام (ع) چیست و آیا این گونه رفتار سبب افزایش جرأت فاسقان و جسارت افزونتر آنان برای ستمپیشگی نمی شود؟! یا به صورت پنهان و غیر مستقیم به تشویق ظالم و گسترش ظلم و ستم نمیانجامد؟!
آنچه به عنوان پاسخ میتوان در اینجا مقال به اختصار گفت اینکه؛ اوّلاً باید در حدود این نوع رفتار امامان (ع) دقّت نمود. این موارد معمولاً معطوف به حقوق شخصی ایشان است نه حقوق اجتماعی و یا احیاناً احکام الهی. ثانیاً بر اساس مفادّ برخی آیات مانند آیه هشتم سوره مبارکه آلعمران، باید مراقب بود تا ستم و جفای دیگران، انسان را از مرز عدالت بیرون نبرد، چنان که خداوند می فرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید! همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدالت گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است و از (معصیت) خدا بپرهیزید که از آنچه انجام مىدهید، باخبر است» (المائده/۸). در این آیه شریفه، عدالت به مثابه ی یک مرز در عرصه ی تعاملات اجتماعی مشخّص شده که نباید از آن عبور نمود و حتّی دشمنی و بدکاری طرف مقابل نیز مجوّز عبور این مرز نخواهد بود.
.
یک نظر بگذارید