چکیده:
شروع امامت و ولایت امام کاظم (ع) همزمان با استقرار و ثبات خلافت عباسی ها بود . امام در برهه ای به امامت رسید که ظالم ترین و جبارترین حاکمان بر مسند حکومت بودند. یکی از آنان، هارون الرشید بود که نسبت به ائمه و سادات بنی هاشم نهایت خصومت و دشمنی را روا می داشت و برای از میان بردن آنها تلاش می کرد . زندانی نمودن موسی بن جعفر بارها و بارها و شکنجه و شهادت آن حضرت به فرمان وی در زندان به دست سندی بن شاهک نمونه ای از این دشمنی هاست . امام با رعایت تقیه و سکوتی فراتر از فریاد به مبارزه و نفی حکومت و خلافت حاکمان ستمگر برخاسته و با انتخاب وکلا و نمایندگانی در اقصی نقاط ممالک اسلامی به رهبری و زمامداری مسلمانان پرداختند . در این مقاله سعی شده است تا به روش توصیفی ، گوشه ای از اوضاع اجتماعی- فرهنگی و همچنین سیره و روش امام موسی کاظم (ع) در این دوران خفقان و ظلم اشاره نمود.
مقدمه:
موسی بن جعفر معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و باب الحوائج هفتمین امام شیعیان دوازده امامی است. ایشان در سال ۱۲۸ق، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان متولد شدند و در سال ۱۴۸ق پس از شهادت پدرشان، به امامت رسیدند . نسب موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب با چهار واسطه به امام علی (ع) میرسد. «پدر ایشان امام صادق (ع) ، ششمین امام شیعیان و مادرشان حمیده بربریه است.»(۱) «کنیه او را ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی و ابوعلی گفتهاند. وی را به دلیل کنترل خشم خود در برابر بدرفتاری دیگران، کاظم» (۲)و «به سبب عبادتِ بسیار، عبد صالح لقب دادهاند».(۳) « باب الحوائج نیز از القاب اوست» (۴)و «مردم مدینه او را زَیْنُ المُجتَهدین (زینت تلاشگران) مینامیدند».(۵)
دوران ۳۵ ساله امامت ایشان با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. امام چندین بار از سوی مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در سال ۱۸۳ق در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسیدند . با شهادت ایشان ، امامت به فرزندشان علی بن موسی (ع) منتقل شد .
«دوره امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و امام در برابر حکومت وقت ، تقیه میکردند و شیعیان را نیز به این کار سفارش مینمودند ؛ از این رو موضعگیری صریحی از امام هفتم شیعیان در برابر خلفای عباسی و قیامهای علوی نظیر قیام شهید فخ گزارش نشده است. با وجود این، ایشان در مناظره و گفتگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش میکردند از خلافت عباسیان مشروعیتزدایی کنند.
مناظرات و گفتگوهایی از موسی بن جعفر با برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده که در پاسخ به پرسشهای آنان بوده است. در کتاب مسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از وی گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کردهاند.
امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات امام کاظم(ع) همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقههای اسماعیلیه ،فطحیه و ناووسیه با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.
منابع شیعه و سنی، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده و او را کاظم و عبد صالح لقب دادهاند. بزرگان اهل سنت به امام هفتم شیعیان به عنوان یک عالم دینی احترام میگذاشته و همچون شیعیان به زیارت قبر او میرفتهاند. آرامگاه امام کاظم(ع) و آرامگاه نوهاش امام جواد (ع) در منطقه کاظمین در شمال بغداد، به حرم کاظمین شهرت دارد و زیارتگاه مسلمانان بهویژه شیعیان است.»(۱)
در این مقاله به طور مختصر به اوضاع اجتماعی و فرهنگی در زمان امامت موسی بن جعفر (ع) و همچنین سیره و روش ایشان می پردازیم .
۱-اوضاع اجتماعی –فرهنگی در زمان امام موسی کاظم (ع)
عصر امام از دید فرهنگی زمان ظهور و بروز مکتبها و انحرافات فکری و عقیدتی در جامعه و عصر برخورد اندیشه در جامعه اسلامی است. مکاتب گوناگون وفلسفه های مختلفی فرصتی برای بروز و ظهور یافتند که آثاری مثبت و منفی به همراه داشتند.
«در جنبه مثبت باید گفت : علم و فکر و تحقیق توسعه یافته و بسیاری از حقایق در پرده و استتار، علنی و آشکار شدند. مسلمانان با فسلفه یونان و افکار علمای آنها آشنا شده و توانستند به بررسی و مقایسه آنها با خطوط فکری اسلام بپردازند و حتی در سایه ی مصاحبهها و مناظرهها مبانی فکری خود را به دیگران القا کنند.
در جنبه منفی باید چنین بیان کرد که عامه مردم آگاهی و اطلاع کافی نداشته و برخی از آنان دچار سردرگمی و انحراف شدند و بد نیست متذکر شویم که شخص خلیفه از این انحراف به نفع خود بهره برداری بسیار داشت و حداقل فایده اش این بود که سرمردم به همین بحثها و مناظرهها گرم بود و دیگر اندیشه مقاومت و قیام علیه دستگاه را در سر نمیپروراندند.» (۶)
یکی از موارد فرهنگی آن زمان پیدایش چندین فرقه فعال بود که در پایان قرن اول و اوایل قرن دوم هجری شکل گرفت.خوراج، مرجئه، مهمیه و معتزله مهمترین آنها بودند. هریک از اینان در زمینه ای خاص، عقایدی داشتند و به ترویج آنها مشغول بودند. آنچه میتوان گفت : این که حکومت اموی با هیچ یک از این گروهها توافقی نداشت و عملاً در خراسان با مهمیه و مرجئه درگیر بود، چنانکه در نواحی دور دست جنوب ایران، مشغول نبردهای سخت با خوارج بود. معتزله نیز جز در مواردی محدود قدرت چندانی نیافتند. در این میان وضعیت شیعه نیز در برابر امویان و مذهب عثمانی ساخته آنها روشن بود.مردم به پیروی از فرمانروایان خود، به دنبال آئینی بودند که افرادی هم چون ابن شهاب زهری و پیش از آن عروه بن زبیر و پیشتر از وی ابوهریره و عمره بن جندب انتشار میدادند. آنها احساس میکردند که باید مردم را به وسیله «حدیث» فریب دهند. (۷)
یکی از اقدامات امامان شیعه این بود که در مقابل این احادیث و به مضمونی دیگر «اهل حدیث» بایستند، به طوری که در موارد لازم تحریفات و جعلیّات را پاسخ داده و همچنین نادرستی برداشتهای عامیانه وظاهرانه آنان را در تفسیر برخی از آیات متشابه و احادیث نشان دهند.امام کاظم (ع) خود شخصاً وارد بحث میشد و هم اصحاب را تشویق میکرد، تا نظرات اهل بیت را در میان مردم منتشر کنند. «هشام بن حکم از قویترین اصحاب امام صادق و امام کاظم برای انتقال دیدگاههای اهل بیت به مخالفان بود.افزون بر این امام کاظم (ع) اصحابی را که قدرت بحث و جدل داشتند تشویق میکرد تا با مخالفان به بحث بپردازند و عقاید کلامی شیعه را که گاه به صورت محرّف در دست بود بیان کنند.این تلاشها از سوی امامان شیعه و اصحاب آنان، با وجود همه محدودیتها سبب شد تا عقاید اهل بیت (ع) بنیاد فکری شیعه را تشکیل داده و اسلام درست و به دور از تحریف، از طریق اهل بیت باقی بماند.» (۸)
۲-تقیه ، سلاحی در برابر حاکمان :
یکی از مسائل فرهنگی – اجتماعی عصر امام کاظم (ع) مسأله تقیه بود .دامنه تقیه امام وسیع بود او در رابطه با حفظ مال، جان، عقیده، خط فکری و سیاسی شیعیان را به تقیه وا میداشت از این طریق به توسعه دین خدا و تثبیت موقعیت مکتب خویش میپرداخت. «به نظر گروهی از مردم عامه یا افرادی مثل شیعیان زیدی تندرو که باورشان این بود که امامی که قیام مسلحانه نداشته باشد امام نیست و به همین بهانه از تسلیم در برابر امام باقر (ع) امام صادق (ع) امام کاظم (ع) سرباز زدند. آنها نمیدانستند که امام با این تقیه به گونه ای رفتار کرد که بنی عباس را متزلزل کرد و این بزرگترین گام در جهت حفظ شعائر اسلام و فرهنگ و تمدن اسلام بود.»(۹)
۳- سیره معنوی امام موسی کاظم (ع):
امام را زین المجتهدین مینامیدند یعنی مایه زینت عبادت کاران و تلاشگران راه خدا و او الحق در خور این نام و لقب بود. با قرآن و دعا انس داشت و مایه افتخار رهروان شب و قاریان قرآن بود. شب زنده داران به این دلخوش داشتند که هم آوا و همنوائی دارند و درست درهمان دم که خود در راز و نیاز با خدای خود بودند امام آنها نیز با خدا در راز و نیاز است.امام اسوه صلابت قرآنی داشت، درس مقاومت و پایداری را از محضر قرآن فراگرفته و هم آن پایداری را در راه حفظ قرآن به کار برده است. «بخشی از ترس و وحشت از امام این بود که او را فردی قرآنی و تابع قرآن میشناختند ، میدانستند او از کسانی است که هدف را الله قرار داده و در راه آن با استقامت و صلابت به پیش میرود».(۱۰)
«بر اساس منابع شیعه و سنی، امام کاظم (ع) بسیار اهل عبادت بود؛ به همین دلیل، برای او از لقب عبد صالح استفاده میشود ».(۱۱،)بر پایه برخی گزارشها امام کاظم (ع) آن قدر عبادت میکرد که زندانبانان او نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند.(۱۲) شیخ مفید موسی بن جعفر را عابدترین مردم زمان خود دانسته و گزارش کرده است که آن حضرت چنان از ترس خدا گریه میکرد که محاسنش از اشک خیس میشد. او دعای «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ» را تکرار میکرد و دعای «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الرَّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» را در سجده میخواند.(۱۳) حتی هنگامی که به دستور هارون به زندان منتقل شد، خدا را سپاس میگفت که فرصتی برای عبادت یافته است: «خدایا همواره از تو فراغتی برای عبادتت طلب میکردم و تو آن را برایم فراهم کردی؛ پس تو را سپاس میگویم.»(۱۴)
۴- روش و سیره ی سیاسی امام در برابر خلفای عباسی :
به طور کلی باید گفت که موضع سیاسی امام در برابر حاکمان عباسی موضع، تحقیر و بی اعتنایی، بود. با موضعگیری در برابر بنی عباس مشروعیت حکومت آنها را زیرسوال برد. امام همیشه در حال حرکت و مبارزه بود و سکوت و سکونی در کار او مشاهده نمیشد.
برخی منابع گفتهاند «امام کاظم به شیوههای مختلفی از جمله مناظره و عدم همکاری، بر عدم مشروعیت خلفای عباسی تأکید میکرد و میکوشید اعتماد مردم را نسبت به آنان سست کند»(۱۵) موارد زیر را میتوان از نمونههای تلاش او برای بیاعتبار کردن عباسیان برشمرد:
• او در مواردی که خلفای عباسی با انتساب خود به پیامبر (ص) در صدد مشروعیتبخشی به حکومت خود بودند، نسب خود را مطرح میکرد و نشان میداد که او از عباسیان به پیامبر(ص) نزدیکتر است.
• «از جمله درگفتوگویی که میان او و هارون عباسی رخ داد، امام کاظم(ع) با تکیه بر آیاتی از قرآن از جمله آیه مباهله، انتساب خود به پیامبر را از طریق مادرش حضرت زهرا(س )اثبات کرد».(۱۶)
• «هنگامیکه مهدی عباسی رد مظالم میکرد، امام کاظم(ع) فدک را از او مطالبه کرد»(۱۷). «مهدی از او خواست تا حدود فدک را مشخص کند و امام مرزهایی را تعیین کرد که با قلمرو حکومت عباسیان برابری میکرد.» (۱۸)
• امام هفتم شیعیان اصحاب خود را به عدم همکاری با عباسیان سفارش میکرد، از جمله «صفوان جمال را از کرایه دادن شتران خود به هارون منع کرد».(۱۹) در عین حال از «علی بن یقطین که در حکومت هارون الرشید، عهدهدار وزارت بود، خواست تا در دربار بماند و به شیعیان خدمت کند.»(۲۰)
با این وجود، از موسی بن جعفر(ع) مخالفت علنی در برابر حکومت وقت گزارش نشده است. او اهل تقیه بود و شیعیان را نیز به رعایت آن سفارش میکرد. به عنوان مثال، «در نامهای به خیزران مادر هادی عباسی، مرگ او را تسلیت گفت.»(۲۱) بر پایه روایتی هنگامی که هارون او را احضار کرد، فرمود: «چون تقیه در برابر حاکم واجب است، پیش هارون میروم». او همچینن هدایای هارون را، برای ازدواج آل ابیطالب و جلوگیری از قطع نسل آنان میپذیرفت.(۲۲) «حتی امام کاظم (ع) در نامهای از علی بن یقطین خواست مدتی به شیوه اهلسنت وضو بگیرد تا خطری او را تهدید نکند.»(۲۳)
۵- ساختار وکالت و سازماندهی وکلا توسط امام موسی کاظم(ع):
امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان و تقویت توان اقتصادی آنان، سازمان وکالت را که در زمان امام صادق(ع) پایهگذاری شده بود، گسترش داد. او برخی از اصحاب خود را به عنوان وکیل، به مناطق مختلف میفرستاد. گفته شده در منابع به نام ۱۳ نفر از وکلای او اشاره شده است.(۲۴) بنابر برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیاد بن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت او را بر عهده داشتند.(۲۵)
گزارشهای مختلفی در منابع آمده است که شیعیان خمس خود را به امام کاظم یا نمایندگان او میرساندند. شیخ طوسی نیز دلیل پیوستن برخی از وکلای آن حضرت به واقفیه را، فریفته شدن به اموالی میداند که نزد آنان جمع شده بود.(۲۶) در گزارش علی بن اسماعیل بن جعفر به هارون که منجر به زندانی شدن امام کاظم شد، آمده است: «مالهای فراوانی از شرق و غرب برای او فرستاده میشود و دارای بیتالمال و خزانهای است که سکههای مختلف به حجم بسیار در آن یافت میشود» (۲۷)
نامهنگاری، شیوه دیگر ارتباط وی با شیعیان بود که در مورد مسائل فقهی، اعتقادی، وعظ و دعا و مسائل مربوط به وکلا انجام میگرفت. حتی نقل شده است که او از داخل زندان برای اصحاب خود نامه مینوشت(۲۸)و به مسائل آنان پاسخ میداد.(۲۹)
۶- شاگردان مکتب امام موسی بن جعفر(ع) و تاثیرآن ها بر جامعه عباسی :
با همه محدودیت هائی که برای امام بود، او موفق به تربیت صدها شاگرد زبده و آگاه و متخصص در علوم اسلامی شد. شیخ طوسی عده شاگردان او را تا چهار هزار نفر هم نوشته است.شاگردان امام هم مانند شاگردان پدرش در رشته هائی خاص تخصص داشتند اگرچه همه آنها در فقه و حدیث اطلاعات کافی داشتند. اغلب آنها دریائی از دانش و معارف بودند و خود سرپرستی گروههایی از دیگر شاگردان را برعهده داشتند.به طور مختصر به دو تن از معروف ترین شاگردان ایشان می پردازیم .
۱) هشام بن حکم :
از شاگردان امام هشام بن حکم است که در جوانی شاگرد امام صادق (ع) و بعد هم در محضر امام کاظم (ع) بود و در آن جوّ و فشار سیاسی خدمات ارزنده ای به اسلام کرد.هشام در سال ۱۱۳ ه. ق در کوفه متولد شد. او از متکلمین و مفسرین قرن دوم هجری به شمار میآید. علمای علم رجال او را به عنوان موالی معرفی کرده و میگویند از نژاد عرب نبوده است. (۳۰)
ابن ندیم نیز میگوید «هشام، غلام آزاد شده بنی شیبان است»(۳۱)
شیخ طوسی در فهرست خود میگوید : «هشام بن حکم از خواص سید و مولای ما، امام کاظم (ع) بوده است و در اصول دین با مخالفان بسیار به بحث و گفتگو نشسته است.»(۳۲)
۲) علی بن یقطین :
از دیگر شاگردان امام، علی بن یقطین است، علی در سال ۱۲۴ ه. ق در کوفه دیده به جهان گشود. او از خاندانهای اصیل ایرانی است که پدرش یقطین از اهواز به کوفه مهاجرت کرد. علی در کوفه رشد و نمو پیدا کرده و به ابزار فروشی مشغول شد. (۳۳)
امام کاظم (ع) همواره مراقب علی بن یقطین بود. او را ارشاد و پشتیبانی میکرد و بلاها و خطرات را از وی دفع مینمود.وی از شیعیان خالص امام کاظم بوده و برای آن حضرت بسیار محترم بود. امام حتی در خلوت او را دعا میکردند به گونه ای که امام فرمودند : «در موقف» در روی کوه صفا جز علی بن یقطین کسی دیگری در ذهن و نظرم نبود و از فکرم خارج نمیشد تا از آنجا کوچ کردم. (۳۴)
امام شاگردان زیادی داشتند از جمله یونس بن عبدالرحمن، ابوالصلت، اسمعیل بن مهران، علی بن مهزیار و غیره بودند.شاگردان، درس و بحث و سخن امام را از منبع وحی و الهام میدانستند و گرسنگی درونی را با غذای علم و حلم او رفع میکردند. بعضی از اینان با همه علم و فضل با دستگاه طاغوت به ستیزه برمی خاستند و تا مرز جان پیش رفته و از اسلام دفاع میکردند و یا جان خود را کف دست گرفته و در دستگاه حکومت با تقیه به فعالیت میپرداختند.شاگردان امام بزرگترین عامل در پیشرفت تمدن و فرهنگ اسلامی بودند. آنها با تربیت گرفتن از محضر بزرگ استاد و امام خود امام کاظم (ع) توانستند جرقه های بزرگ فرهنگی را در جامعه ای که دچار خفتان شدیدی بود روشن کنند که تا سالهای بعد این آثار باقی ماند و زمینه تحول و پیدایش تمدن و فرهنگ اسلامی اگرچه در دوران امام کاظم ضعیف ولی در دوره های ائمه دیگر فراهم شد.
نتیجه گیری:
دوران زندگانی موسی بن جعفر(ع) با دوران قدرت گرفتن عباسیان، و قیامهای متعدد از سوی علویان علیه آنان همزمان بود. عباسیان با شعار طرفداری و حمایت از اهلبیت به قدرت رسیدند، ولی طولی نکشید به دشمنی سخت برای علویان تبدیل شدند و بسیاری از آنان را کشتند یا به زندان انداختند ولی امام آشکارا هیچ یک از این قیام ها را تایید یا رد صلاحیت نکرد. در واقع تدبیر و تقیه ی امام به نوعی مبارزه ی قاطع در برابر عباسیان بود. مکتبی که امام بر پایه ی تقیه پی ریزی کردند فریادی برتر از خاموشی بود و به نوعی اعتراض به عدم مشروعیت خلافت عباسیان و ظلم و ستم حاکمان ظالمی بود که اسلام را وسیله ای برای پیشبرد مقاصد شوم خود می دانستند. امام با تدبیر و تقیه و به واسطه ی وکیل های منتخب خود بر اوضاع اجتماعی و فرهنگی جامعه ی اسلام نظارت داشته و با خط فکری و عملکردهای سیاسی و فرهنگی – اجتماعی خود و تربیت شاگردان وارسته موفق گشت تا علوم باقری و صادقی (ع) را در راه تکامل و حفظ ارزشهای اسلام بکار ببندد و بنای جامعه ی شیعه را تثبیت کند.
پی نوشت ها:
۱)مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۵.
۲) ابن اثیر، الکامل، ج۶، ص۱۶۴.
۳) بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹.
۴) مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۶،۲۲۷.
۵) مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۵.
۶) دکتر قائمی، علی، در مکتب اسوهی صلابت امام موسی کاظم (ع)،ص ۱۷۲ .
۷) جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع)، ص ۴۱۲.
۸) همان، ص ۴۲۱-۴۱۳.
۹)طاهری ، الهام ،نقش امام موسی کاظم در گسترش تمدن و فرهنگ اسلامی.
۱۰) همان .
۱۱) بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۹؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۴.
۱۲) بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۳-۳۲.
۱۳) مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۳۲-۲۳۱.
۱۴) مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۴۰.
۱۵) جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۴۰۶.
۱۶) صدوق، عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۸۴-۸۵.
۱۷) طوسی، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۹.
۱۸) قرشی، حیاه الامام موسی بن جعفر، ص۴۷۲.
۱۹) کشّی، رجال، ص۴۴۱.
۲۰) کشّی، رجال، ص۴۳۳.
۲۱) مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۳۴.
۲۲) مجلسی، بحارالانوار، ج۴۸، ص۱۳۴.
۲۳) مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۲۷-۲۲۸.
۲۴) جباری، امام کاظم و سازمان وکالت، ص۱۶.
۲۵) جباری، سازمان وکالت، ص۴۲۳-۵۹۹.
۲۶) طوسی، الغیبه، ص۶۵-۶۴.
۲۷) قرشی، حیاه الامام موسی بن جعفر، ج۲، ص۴۵۵.
۲۸) کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۳.
۲۹) امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۰۰.
۳۰) عقیقی بخشایشی، طبقات مفسرین شیعه، ج ۱، ص ۴۳۵.
۳۱) ابن ندیم، الفهرست، ص ۳۲۷.
۳۲) طوسی، الفهرست، ص ۳۲۹.
۳۳) نجاشی، بی تا، ۲۰۹ – کشی الجزالخامس ۱۳۴۸، ص ۴۳۰.
۳۴) محمد علی عالمی دامغانی، شاعران مکتب، ج ۳، ص ۵۹.
۳۵) طاهری ، الهام ،نقش امام موسی کاظم در گسترش تمدن و فرهنگ اسلامی.
منابع:
• الطوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن، الفهرست، منشورات : الشریف الرضی – قم، صححه : سید محمدصادق آل بحرالعلوم، نشریات المکتبه المرتضویه، مطبعتها فی النجف – العراق.
• ابن اثیر (عزالدین ابوالحسن علی بن ابی الکرم)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارحادر- دار بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
• الندیم، محمدبن اسحاق، الفهرست، ترجمه : رضا تجدد، چاپ دوم، چاپخانه بانک بازرگانی ایران ۱۳۴۶.
• امین، حسن، (۱۴۲۲ ه. ق) اعیان الشیعه، دارالتعاریف للمطبوعات لبنان.
• بغدادی، خطیب. تاریخ بغداد. ج. ۱۳. بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
• جباری، محمدرضا. «امام کاظم علیه السلام و سازمان وکالت». تاریخ اسلام (شماره۵۳) (قم: دانشگاه باقرالعلوم)، ۱۳۹۲ش. بازبینیشده در ۱۲ بهمن ۱۳۹۵.
• جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، انتشارات الفاریان، چاپخانه صدر – قم، چاپ سوم، زمستان ۷۹.
• صدوق، محمد بن علی. عیون اخبار الرضا علیه السلام. تهران: نشر جهان، ۱۳۷۸ق.
• مفید، محمد بن نعمان. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد. ج. دوم. قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
• مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. بیروت: داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۳ق.
• عقیقی بخشایشی، طبقات مفسران شیعه، جلد اول، نشر نوید اسلام (قم)، چاپ اول : ۱۳۷۱، چاپخانه : امیرا لمومنین.
• عالمی دامغانی، محمدعلی، شاگردان مکتب، چاپ اول مهر ۱۳۶۸، چاپ انقلاب سمنان، جلد ۳.
• قرشی، باقر شریف. حیاه الإمام موسی بن جعفر علیهما السلام. مهر دلدار، ۱۴۲۹ق.
• کلینی، اصول کافی، تهران، مکتبه الصادق، جلد ۱، ص ۱۳۸۱ ه. ق.
• . قائمی، علی، در مکتب اسوه صلابت و مقاومت امام موسی بن جعفر (ع)، انتشارات امیری، چاپ سپهر- قم، چاپ اول بهار ۷۸.
• کشّی، محمد بن عمر. رجال. مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، ۱۴۰۹ق.
• کلینی، محمد بن یعقوب. الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
• طاهری ، الهام ، نقش امام موسی کاظم در گسترش تمدن و فرهنگ اسلامی. ۱۳۹۷
• طوسی، محمد بن حسن. تهذیب الاحکام. قم: دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق.
• طوسی، محمد بن حسن. الغیبه. قم: دارالمعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ق.
• یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب. تاریخ الیعقوبی. بیروت: دارصادر، بیتا.
www.rasekhoon.net (1)
www.wikishia.net (2)
یک نظر بگذارید