مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

اخلاق اسارت؛ بازخوانی الگوی رفتاری حضرت زینب (س) در دوران اسارت

نویسنده: نجما کارگر (پژوهشگر مجموعه دینی امام صادق (ع) میبد)
ارسال شده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۹۹

چکیده

اسارت به دست دشمنانی بی رحم، کینه توز، بی وجدان و خون ریز، چون لشکریان یزید بسی زجر آور و جانکاه است. حضرت زینب (س) روزها و شب ها را در چنین شرایط سخت و طاقت فرسایی سپری کردند، اما در رفتار و گفتار ایشان چیزی جز شکوهمندی، وقار، زیبایی و آموزه های عالیِ انسانیت و دینداری بر جای نمانده است. حضرت زینب (س) با فضایل و بزرگی و زیبایی های اخلاقی خویش تاریخ اسلام را منور و مزین نموده است. مقاله حاضر با هدف بیان اخلاق حضرت زینب (س) در دوران اسارت در صدد است تا الگوی موفقیت یک زن مسلمان را با توجه به تمام مشکلات و مصیبت هایی که آن دوران دارد را، ارائه نماید.
کلید واژگان: زینب (س)، اخلاق، دوران، اسارت، انسانیت

مقدمه

روشن ترین و با شکوه ترین دوران زندگانی حضرت زینب (س) برهه ای است که همراه با امام حسین (ع)، کاروان عشق و شهادت را همراهی می کرد و شکوه و عظمت می آفرید. حضور دختر علی (ع) در تمام صحنه های حرکت عاشورا کاملا مشهود است؛ چه آن زمان که خانه و زندگی را به عشق و همراهیِ با امام حسین (ع) رها کرد و چه آن زمان که داغ برادر و مصیبت واقعه عاشورا و سختی های اسارت او را از پای در نیاورد و به تمام وظایف انسانی و اخلاقی خویش عمل نمود. حضرت زینب (س) نمونه ای کامل، انسانی و اخلاقی از چهره یک زن مسلمان است؛ و در عصر حسین (ع) یگانه زنی بود که توانست همگام با حسین (ع) پیش رود و پیام عاشورا را با اعمال و رفتار و حرکت های درست و اخلاقی خویش در تاریخ ثبت کند. حضرت زینب (س) با اینکه در اسارت شقی ترین و بی اخلاق ترین انسان های روی زمین بودند، هیچگاه خویشتن را نباخت و ضعف و سستی در وجود مبارکش راه نیافت و در لباس اسارت هم قدرتمند، با صلابت و اخلاقی ظاهر شد. در این نوشتار سعی شده است برخی از رفتارها و اخلاق های حضرت زینب (س) مانند؛ ایمان و توکل بر خدا، صبر و شکیبایی، فصاحت و بلاغت کلام، فداکاری و از خود گذشتگی، عطوفت و مهربانی، حفظ عزت نفس همراه با شجاعت، حس مسئولیت و انجام وظیفه در دوران اسارتِ آن بانوی بزرگ را بررسی نماییم.

اخلاق

واژه «اخلاق» در اصل عربی و جمع «خُلق» و «خُلُق» است و در لغت به معانی گوناگونی آمده است. گاهی اخلاق به معنای خلق و خوی، رفتار عادت شده و مزاج به کار می رود. عموم لغت شناسان «خُلق» را با واژه «خَلق» هم ریشه دانسته اند. اما بین «خُلق» (به ضم اول) و «خَلق» (به فتح اول) در معنا تفاوت وجود دارد. راغب اصفهانی در کتاب المفردات گفته است: «خُلق» (به ضم اول) به قوا وسجایایی که با بصیرت (چشم دل) درک می شوند، اختصاص دارد ولی «خَلق» (به فتح اول) به هیئت، اشکال و صورت هایی که با چشم ظاهر، قابل رؤیت و درک هستند، اختصاص دارد. علمای علم اخلاق نیز برای علم اخلاق تعاریف متعددی بیان کرده اند. شایع ترین کاربرد اصطلاحی اخلاق، در میان دانشمندان اسلامی عبارت از: «صفات نفسانی راسخ و پایداری که موجب می شوند افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تأمل … از آدمی صادر شود. اخلاقیات و اصول اخلاقی، از جمله مباحثی است که به کارگیری آن در جامعه مورد تأکید اسلام است، به طوری که پیامبر اسلام هدف از رسالت خویش را به کمال رساندن مکارم اخلاقی معرفی کرده اند. (برگرفته از: عبادی نیا، مهدی؛ دیبا، حسین؛ بررسی تعارضات اخلاقی اسارت و راه های برون رفت از آن با رویکرد اسلامی)

شکوه اخلاقی حضرت زینب (س) در ایام اسارت

اسارت به معنای «بستن کسی با زنجیر و طناب چنانکه گویند _أسرتُ القَتَبَ یعنی زین و برگ را بر پشت مرکب بستم- اسیر را هم به همین مناسبت اسیر نامیده اند، که مقید و محدود می شود و سپس به هر چیزی که گرفته شده و مقید است اسیر گفته اند، هر چند که با چیزی هم بسته نشود.» (راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ص ۱۷۴)
با توجه به مصیبت هایی که در ایام جنگ و اسارت برای یک اسیر رخ می دهد، تغییرات روحی و روانی زیادی برای او روی می دهد، «در پژوهش ها اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، انزوا طلبی و غرق شدن در خیال پردازی های طولانی ذکر شده است.» (بهرامی احسان، هادی؛ دادستان، پریرخ؛ روانشناسی اسارت، شرایط کنونی و دور نمای آتی) بی تردید شدت فشارهای دوران اسارت بر توانایی های اسیران غلبه کرده و آن ها را از انجام تصمیمات درست و آگاهانه و انسانی دور می سازد. اسیر در ایام اسارت، خویشتن را می بازد و کمتر توان درست فکر کردن و درست عمل کردن را دارد، به دلیل شرایط ناگوار و مشکلاتی که برایش پیش آمده عزت نفس و غرور خود را از دست می دهد و خویشتن را خوار و خفیف می بیند و نمی تواند به نحو صحیح و انسانی و اخلاقی برخورد کند. «اسیر نوعا کمتر توان حرف زدن دارد، گوشه ای بر می گزیند و در غم خود فرو می رود؛ یا به آینده دشواری که در پیش رو دارد می اندیشد و یا به گذشته دردناکی که دیده است. حتی اگر بخواهد چیزی بگوید مجالش نمی دهند؛ چرا که اسیر است و در بند؛ اما شام اسیرانی دید که همه چارچوبه های اسارت را در هم شکستند… و در مدتی کوتاه، دشمن خویش را به زانو درآوردند.» (مبلغی، احمد، یزید در اسارت احرار)
حضرت زینب (س) در بعد از ظهر عاشورای شصت هجری همراه با اهل بیت برادر و یارانش، به اسارت قاتلین حسین (ع)، در آمدند. آن ها را گردن به گردن با طناب و زنجیر بستند و با پای پیاده منزل به منزل تا شام بردند و بر هر که از رفتن باز می ماند تازیانه و شلاق می زدند. اما حضرت زینب (س) در این دوران با وجود داغ از دست دادن برادر، خستگی راه، آزار دشمنان، زنجیر در پای داشتن، ضعف و گرسنگی، گریه و زاری کودکان، کمترین ضعف و سستی از خود نشان ندادند و برتر و بالاتر از یک اسیر رفتار نمودند و در لباس اسارت هم پرشکوه، قدرتمند و اخلاقی ظاهر شدند. زینب (س) تربیت یافته مکتب وحی و دختر بزرگ فاطمه (س) و علی (ع) است که درس های بزرگ آزادگی و انسانیت و اخلاق را از آن ها آموخته است. «او مجد و عظمت را از علی (ع) گرفت که رتبت و عظمتش به حدی بود که سر بر آسمان می سود، و جز برای خدا تعظیم نکرد. وقار و هیبت را از مادرش آموخت که ما جلوه ای از آن در واقعه سقیفه می بینیم. نرمش قهرمانانه را از برادرش امام مجتبی (ع) درس گرفت و شجاعت و جرأت درگیری را از حسین (ع).» (قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (س)، ص ۱۳۰)
بررسی مسئله اخلاق و نحوه برخورد حضرت زینب (س) در دوران اسارت ایشان از کربلا تا شام از اهمیت خاصی برخوردار است و می تواند الگوی مناسبی برای همه زنان چه مسلمان و چه غیر مسلمان باشد. لازم نیست یک انسان در اسارت اشقیا، دشمنان دین خدا و قاتلین کسان و یاران خویش باشد تا اخلاقی و انسانی عمل نماید. همه ما به نحوی در اسارت مشکلات، گرفتاری ها و غیره هستیم که می توانیم در آن برهه از زمان به تأسی از آن بانوی بزرگ بر سختی ها غلبه نموده و نمونه و الگوی مناسبی برای دیگران باشیم. خیلی از وضعیت های دشوار و تلخ که برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است، نوعی گرفتاری در چنگال اسارت است. در چنین شرایطی عمل کردن به آموزهای اخلاقی و آسمانی حضرت زینب (س) که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد، می تواند نجات دهنده و راهگشا باشد و ما را سربلند و پیروز از مشکلات و گرفتاری ها بیرون آورد.

ایمان و توکل بر خدا

حضرت زینب (س) در دوران اسارت با تکیه بر ایمان و توکل به خدا تمام آن شرایط بحرانی را تحمل کردند. زینب کبری یقین داشتند که افعال الهی از روی حساب و عادلانه است و بنابراین در هیچ یک از دشواری ها شِکوه نکردند و با توکل و ایمان بر خدا آن مسیر و دوران سخت را طی نمودند. آن حضرت یقین داشت که ظلم دشمنان بدون کیفر، و زحمات شهدا و اسرا نیز بدون پاداش نخواهد ماند. ایمان به خداوند و توکل بر او سیره انبیای الهی است و حضرت زینب می داند هر که خدا را یاری کند خداوند هم او را یاری می کند. تألمات روحی برای حضرت زینب (س) هم سنگین هستند «ولی چون هدف او به بی نهایت وصل است از پای در نمی آید و دچار ستوه و گرفتاری نمی شود. می داند که خدای شاهد بر اوست و سختی هایی را که در راه او تحمل کرده می بیند.» (همان، ص ۱۸۸)

صبر و شکیبایی

یکی از صفات عظیم و اخلاق بزرگ حضرت زینب (س) در دوران اسارت صبر است. «صبری فعال و هدفدار که دشمن را به عجز می کشاند. وقتی شعر بی وفایی دنیا را در شب عاشورا از برادر می شنود، بی تاب می شود. ولی آنجا که مسأله رسالت مطرح می گردد، صبورانه در مقابل دشمن به ایراد خطبه می پردازد.» (نقی پور فر، ولی الله؛ علی زاده، محمد؛ یاوری سرتختی، محمد جواد؛ نقش حضرت زینب در مدیریت بحران سیاسی – مذهبی دوران اسارت) زینب کسی است که با تمام وجود در برابر مشکلات و سختی های دوران اسارت صبر کرد و آنچنان ایستاد که تاریخ را به حیرت وا داشت. «او در برابر مردم جاهل و ناآگاه شهرها و آبادی ها، در برابر مردم تحمیق شده و بی خبر، در برابر برنامه ریزی های دستگاه جبار و حیله گر، با صبورانه ترین شیوه های تحمل به پیش رفت.» (قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (س)، ص، ۱۳۲) زینب جز از راه صبر نمی توانست دوران اسارت را به سر برد. «همه در تعجب اند که چگونه زنی ممکن است آن همه مصیبت و رنج ببیند و در اسارت هیچ از خود سخن نگوید… و از خود هیچ اظهار عجزی نشان ندهد.» (همان، ص ۱۳۳) حضرت زینب (س) مقاومتی از خود در آن دوران نشان داد که هیچ کس را توان بروز آن نبود. «او اشک و آه و ناله طبیعی را که هر مصیبت دیده ای در برابر مرگ عزیزان دارد پنهان می کرد، و آثار غم و اندوه را از چهره خود می زدود تا کودکان و اسیران خود را نبازند.» ( همان، ص ۱۳۵)

فصاحت و بلاغت در کلام

بخشی از کمالات و سجایای حضرت زینب (س)، فصاحت و بلاغت کلام اوست. نمونه سخنان او که در تاریخ به جای مانده، بهترین گواه بر این مدعاست. «جاحظ که خود ادیبی در عرب است… روایت کند که پس از شهادت حسین (ع) وارد کوفه شدم که همزمان با ورود اسیران اهل بیت در کوفه و زمان ایراد خطبه توسط زینب بود. من هیچ زن اسیر و امان داده ای را گویاتر از او ندیدم، چنان سخن می گفت که گویی سخنان از زبان علی (ع) خارج می شدند… داوری تاریخ این است که به جز فاطمه (س) دختر پیامبر (ص)، زنی را چون زینب سراغ نداریم که در این درجه از فصاحت و بلاغت سخن گفته باشد… ادیبه ای که در عین آن مخمصه ها و بحران ها با همه دردمندی ها، سجع و قافیه را از دست نداد و ادیبانه سخن گفتن به صورت ملکه ای از او در آمده بود. در مجلس ابن زیاد عباراتی خطاب به او گفت که ابن زیاد از فرط شتابزدگی و حیرانی، راه مسخرگی در پیش گرفت و گفت خوب بنگرید که او به سجع و قافیه سخن می گوید… اما عبارت بالبداهه زینب که در عین حزن و تأثر بیان می شد چنین بود: (خطاب به ابن زیاد) تو مهتر و آقای ما را کشتی و از خویشاوندانم کسی بر جای نگذاشتی و شاخ و بال مرا بریدی. ریشه ما را از هم گسستی. اگر درمان درد تو در این بود بدان شفا یافتی… خطبه های زینب بدن ها را می لرزاند، صداها را در گلوها خاموش می کرد، و حتی به گفته بزرگی زنگ شتران را از نوا می انداخت.» (همان، ۱۴۰-۱۳۷)
خطبه های پرشوری که حضرت زینب (س) می خواند «در محیطی عرضه و ارایه می شد که پر از رعب و وحشت بود و کسی جرأت سخن گفتن نداشت.» (خوانیکی، سیما، رسالت در اسارت) برای زینب (س) هیچ نوع شرایط سخنرانی در کوفه و در شام موجود نبود. کمترین شرط این است که «مخاطبین دشمن نباشند، محیط آرام باشد، مناظرِ ناراحت کننده نبیند… ولی برای این سخن گو، شرایط مذکور موجود نبود بلکه همه عوامل آزار دهنده بود.» ( موسوی خرم آبادی، مصطفی، سیره و اندیشه حضرت زینب (س)، ص ۹۸)
اهمیت فصاحت و بلاغت کلام حضرت زینب (س) در این است که زنی اسیر و دربندِ دشمنان چنین سخن گوید. کدام انسان مصیبت دیده و خسته و دربند می تواند چنین کوبنده و استوار در میان فوج دشمنان سخن گوید؟! آثار سخنرانی هایی که حضرت زینب در شام و کوفه با فصاحت و بلاغت هر چه تمام انجام دادند این بود که جامعه غفلت زده و تحت ظلم و خفقان شدید دستگاه حاکم بیدار گشت و نگاه های تحقیر آمیز مردم که به اهل بیت به چشم اسیر می نگریستند به دیده تجلیل و احترام مبدل ساخت.

فداکاری و از خود گذشتگی

زینب (س) در طول دوران اسارت با وجود رنج ها و مصائب جانکاهی که داشت، سرپرستی کودکان یتیم و حمایت از زنان و بانوان اسیر و نگهداری از امام سجاد (ع) را بر عهده گرفت. زینب در این مسیر راه مادر را در پیش گرفت. آن بانوی بزرگ در ایام کودکی شاهد بود که مادر بزرگوارش فاطمه (س) چگونه با فداکاری و گذشت از اسلام و امامت علی (ع) دفاع کرد و همچنان دیده بود که چگونه مادر جانش را به خاطر این خودگذشتگی از دست داد. اینک اسلام و اهل بیت پیامبر (ص) و پیروان آن نیاز به دفاع و حمایت دارند و شخصیتی را می طلبند که بخاطر آن از خویش بگذرد؛ و چه کسی بهتر از زینب؛ فرزند علی و فاطمه می تواند چنین جانانه و فداکارانه از اسلام و پیروان راستین آن دفاع کند؟!
دشمن بارها در این دوران قصد جان امام سجاد (ع) کرد و زینب با شیوه های مختلف او را نجات داد. در عصر عاشورا وقتی شمر وارد خیمه ها شد امام سجاد (ع) در بستر بیماری بود و تصمیم به قتل ایشان داشت که زینب (س) امام سجاد را در آغوش گرفت و فرمود: «بخدا قسم نمی گذارم او کشته گردد یا مرا هم با او بکشید.» (قائمی علی، زندگانی حضرت زینب (س)، ص ۲۴۱) در مجلس ابن زیاد هم بحث های زیادی بین امام سجاد (ع) و زینب (س) و ابن زیاد در گرفت. در نهایت ابن زیاد که در تنگنا قرار گرفت به شیوه مستبدان قصد جان امام (ع) را کرد که دوباره زینب با خود گذشتگی از جان آن حضرت (ع) دفاع کرد و خطاب به ابن زیاد فرمود: «بس است خون هایی را که از ما ریختی. اگر قصد کشتن او را داری مرا هم با او بکش. بخدا سوگند او کشته نخواهد شد مگر آنگاه که من نیز کشته گردم و ابن زیاد ساکت شد.» (همان، ۲۴۳) در مجلس یزید نیز همین اتفاق برای امام سجاد (ع) افتاد و یزید خواست امام سجاد (ع) را از دم تیغ بگذراند که زینب برخاست و گفت: «یزید زمین را از خون خاندان پیامبر سیراب کردی، آیا این تو را کافی نیست؟ و حال می خواهی از نسل پیامبر کسی بر زمین نماند؟» (همان، ۲۴۳)
دشمنی که زینب روبروی آن ها می ایستد و جان خود را سپر بلای امام سجاد (ع) می کند، حسین (ع) را به قتل رسانده است و هیچ ابایی ندارد که زینب را هم که به دفاع آمده است بکشد، ولی جان خود را به خطر می اندازد و از پسر برادر حمایت می کند و مانع کشتن او می گردد.
زینب (س) با همین روحیه فداکاری و گذشت در مجلس یزید از جان فاطمه دختر حسین (ع) نیز دفاع کرد. آن هنگام که مرد شامی از یزید خواست تا فاطمه را برای کنیزی به او دهد، زینب (س) گستاخانه با یزید برخورد نمود که یزید در نهایت خشم و آشفتگی از کار خود منصرف گشت. (ر ک: موسوی خرم آبادی، مصطفی، سیره و اندیشه زینب (س)، ص ۱۴۰)

محبت ورزی و مهربانی کردن

«زینب در مسیر کربلا و اسارت، کودکان را در آغوش می گرفت، به آن ها محبت می کرد و با هرکدام از آن ها به زبان خودشان سخن می گفت و آن ها را آرامش می داد.» (قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (س)، ص ۲۴۴) زینب اسیر و در احاطه دشمن است؛ ولی سرپرستی اسیران را بر عهده دارد و با آن ها با عطوفت و مهربانی رفتار می کند. کودکان گرسنه و آزرده به او پناه می برند و زنان اسیر او را مأمن و پناهگاه خویش می بینند؛ با اینکه او عزیزترین ها را از دست داده و داغدیده است ولی هیچگاه از رأفت و عطوفت تهی نمی گردد.
«عاطفه، محبت و رأفت حضرت زینب (س) در همه مراحل زندگی از برجسته ترین صفات ایشان بود.» (شفقنا) نمونه بارز محبت و عاطفه زینب (س)، علاقه ای است که ایشان نسبت به امام حسین (ع) داشتند و خانه و زندگی را بخاطر همراهی با برادر ترک کردند.

شجاعت در حفظ عزت نفس

شجاعت و نترسیدن از دشمن همراه با حفظ عزت نفس، یکی از بارزترین سیره اخلاقی حضرت زینب (س) در این دوران است. زینب هیچ گاه روح مغلوب و شکست خورده نداشت و در تمام مراحل اسارت تضرع و التماسی از او مشاهده نشد. «زینب (ع) قوت روح دارد و ضعف از خود نشان نمی دهد.» (عباسی غریب، محمد علی، زینب (ع) و شخصیت تاریخی او، ص ۱۳۵) او مجسمه شهامت و شجاعت بود.
هنگامی که زینب وارد کاخ ابن زیاد شد گلویش از شدت غم فشرده می شد. اشک در چشمان آن بانو حلقه زده بود، اما زینب شجاعت خویش را بیاری طلبید و جلو اشک خود را گرفت تا پیش چشم دشمن خوار نشود. زینب دوست می داشت که در این هنگام با ریختن اشک، اندوه خود را فرو نشاند ولی نخواست که دشمنان او را خوار و ذلیل ببینند. زینب آن روز از تمام قوای خویش از مناعت طبع، بزرگی و نیرومندی، عزت نفس و شرافت خاندان همه را به کمک طلبید تا شخصیتی را که شایسته نوادگی پیغمبر (ص) است به منصه ظهور نشاند. زینب با جلال و ابهت تمام وارد مجلس ابن زیاد شد و گوشه ای نشست. ابن زیاد با چشمانی بهت زده چندین بار پرسید این زن کیست؟ زینب برای اینکه او را تحقیر کند و کوچک شمارد جوابی نداد. هنگامی که ابن زیاد فهمید او زینب دختر علی (ع) است، خشمگین شد و گفت: سپاس خدای را که شما را رسوا نمود و بکشت. زینب در حالی که از نگاهش حقارت می بارید، چنین پاسخ داد: سپاس خدای را که ما را با خویشاوندی با پیامبر گرامی داشت و از آلودگی مبرا ساخت و شخص گناهکار رسوا می گردد و فاجر است که دروغ می گوید و او هم غیر از ماست. (برگرفته از: بنت الشاطی، عایشه، زینب بانوی قهرمان کربلا، ص ۱۴۶-۱۴۸) ابن زیاد که انتظار چنین پاسخی را نداشت و خواست این پاسخ زینب را جبران کند، دوباره پرسید: کار خدا را درباره خاندان خود چگونه یافتی؟ زینب باز هم با عزت نفس و روحیه قوی پاسخ داد: و ما رأیت الا جمیلا؛ و آنگاه زینب به سرزنش و توبیخ ابن زیاد پرداخت و گفت مادرت به عزایت بنشیند که عزیزان ما را کشتی. (برگرفته از: قائمی علی، زندگانی حضرت زینب (س)، ص ۲۹۹)
زینب با این سخنان شجاعت و عزت نفس خود را در مجلسی نشان داد که هر لحظه بیم جان او می رفت. در برابر این سخنان و جلال و جبروت کاخ ابن زیاد کسی جز زینب نمی توانست چنین موضعی داشته باشد و تعادل خود را از دست ندهد و شاید هر کس دیگری بود سخن های دو پهلو برای حفظ جان خود می گفت. «به نظر فریشلر نویسنده غربی، ایراد آن نطق در کوفه، ثابت می کند که آن همه مصائب نتوانسته بودند روحیه آن زن را متزلزل کنند، در حالی که خطر قتل ایشان وجود داشت.» (نقی پورفر، ولی الله؛ علی زاده، محمد؛ یاوری سرتختی، محمد جواد؛ نقش حضرت زینب (س) در مدیریت بحران سیاسی –مذهبی دوران اسارت) سخنان زینب در کاخ یزید هم دلیل بر شجاعت و روحیه قوی و عزت نفس بالای اوست. از شهامت زینب همین کافی است که در موقع چوب زدن یزید به سر و دندان امام حسین (ع)، قیام کرد و خطبه بلیغی خواند و در خانه یزید او را یابن الطلقاء خواند و ظلم و ستم های او را در میان جمعیت افشا کرد. (ر ک: اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت، ص ۷۱۶ -۷۲۰)
آری، عظمت روحی زینب فوق العاده بود. سخنان و اعمال او همگی حکایت از روح قوی، شجاع و عزت نفس بالای او دارند و این مایه حیرت همگان است که یک زن تا چه اندازه می تواند اوج گیرد و قله های عظمت و بزرگی را صعود کند.

احساس مسئولیت و انجام وظیفه

شاید به جرأت بتوان گفت مهمترین خصوصیت اخلاقی زینب در دوران اسارت، حس مسئولیت و انجام وظیفه ای بود که خویشتن را مسئول و موظف به انجام آن می دید و هیچگاه با همه رنج ها و دردهایی که داشت شانه از بار آن خالی نکرد. احساس مسئولیت و انجام وظیفه بود، که زینب در شرایط سخت اسارت، هم به کودکان می رسید و هم زنان داغدار را دلداری می داد و هم جراحت پایشان را مرهم می نهاد و هم زخم هایشان را مداوا می نمود. انسان در هر دوره و مرحله از عمر خود باید بپرسد که وظیفه و تکلیف او چیست؟ اینک چه باید کرد؟ رمز جاودانگی شخصیت های بزرگی چون حضرت زینب (س)، این است که آن ها در سخت ترین شرایط هم به وظایف خود عمل کردند و شانه از بار مسئولیت خالی نکردند. طبیعی است که احساس مسئولیت و انجام وظیفه در آن شرایط سخت و طاقت فرسا رنج و مرارت زینب (س) را دوچندان می کرد، اما آن بانوی بزرگ حاضر نشد بخاطر راحتی و آسایش خویش دست از مسئولیت های خود بردارد. حس مسئولیت بود که زینب را وادار به سخنرانی های بلیغ و فصیح در کاخ یزید و ابن زیاد کرد. اگر زینب احساس مسئولیت نمی کرد، نمی توانست پیام عاشورا را به همگان برساند و رایحه ی عطر حسینی را در سرزمین شام و کوفه بپراکند و جوی را که حکومت بر علیه آن ها درست کرده بود، به نفع اهل بیت و اسرا تغییر دهد. حس مسئولیت و انجام وظیفه ی زینب بود که خصم را تا بدان حد به ستوه آورد که یزید اظهار ندامت کرد و گفت ابن زیاد مرا وادار به کشتن حسین (ع) کرد. زینب خود را تداوم بخش نهضت عاشورا و پیام رسان خون حسین (ع) می داند که چنین خویشتن را در این دوران به رنج و تعب می اندازد. دفاع از مکتب و انجام وظیفه در آن شرایط بحرانی کار آسانی نبود، سختی و دشواری های فوق العاده ای داشت که دختر علی (ع) از عهده آن نیکو بر آمد و با گام های محکم در آن راه پیش رفت.

منابع:

۱. اسماعیلی یزدی، عباس، سحاب رحمت؛ تاریخ سوگنامه حضرت سید الشهداء، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ پنجم، زمستان ۱۳۸۳٫
۲. بهرامی احسان، هادی؛ دادستان، پریرخ؛ روانشناسی اسارت، شرایط کنونی و دور نمای آتی، مدرس، شماره ۳، پاییز ۱۳۷۸٫
۳. بنت الشاطی، عایشه، ترجمه و نگارش: چایچیان، حبیب؛ آیت الله زاده نایینی، مهدی؛ زینب بانوی قهرمان کربلا، انتشارات امیر کبیر، چاپ دوازدهم، ۱۳۶۵٫
۴. خوانیکی، سیما، رسالت در اسارت، علوم اجتماعی، نامه جامعه، اسفند، ۱۳۸۴، شماره ۱۸٫
۵. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد بن فضل، با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، خسروی حسینی، غلامرضا، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج اول، انتشارات مرتضوی، چاپ دوم، زمستان ۷۵٫
۶. شفقنا (سایت خبرگزاری)، آنچه باید از حضرت زینب آموخت، دی ۱۳۹۸٫
۷. عباسی غریب، محمد علی، زینب علیه السلام و شخصیت تاریخی او، انتشارات خوشه، چاپ دوم، پاییز ۱۳۷۲٫
۸. عبادی نیا، مهدی؛ دیبا، حسین؛ بررسی تعارضات اخلاقی اسارت و راه های برون رفت از آن با رویکرد اسلامی، معرفت اخلاقی، سال دهم، شماره اول، بهار و تابستان ۱۳۹۸، صفحات ۶۷-۸۲٫
۹. قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (س) رسالتی از خون و پیام، انتشارات امیری، چاپ دوم، پاییز ۷۳٫
۱۰. مبلغی، احمد، یزید در اسارت احرار، علوم قرآن و حدیث، فرهنگ کوثر، خرداد ۱۳۷۶، شماره ۳٫
۱۱. موسوی خرم آبادی، مصطفی، سیره و اندیشه حضرت زینب (س)، انتشارات دانشگاه قم، چاپ دوم، پاییز ۱۳۸۶٫
۱۲. نقی پور فر، ولی الله؛ علی زاده، محمد؛ یاوری سرتختی، محمد جواد؛ نقش حضرت زینب (س) در مدیریت بحران سیاسی –مذهبی دوران اسارت، فصلنامه علمی پژوهشی زن و فرهنگ، سال هشتم، شماره ۳۱، بهار ۱۳۹۶، صفحات ۴۵-۵۶٫

Print Friendly

یک نظر بگذارید