چکیده:
صحیفه سجادیه، مشتمل بر پنجاه و چهار فراز در موضوعات مختلف در قالب دعا و راز و نیاز است که علاوه بر علوم الهی شامل مضامین فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی است و از اوج فصاحت و کمال بلاغت برخوردار است. زیبایی کلمات در قالب ادبیات دعا با رعایت فنون بلاغت و صناعات ادبی چنان گیرایی به متن داده است که عقل ها در برابر آن حیران است و صاحبان فنّ بلاغت در برابر آن سر تعظیم فرود آورده اند. در متن صحیفه بسیاری از صنایع لفظی بدیع از جمله سجع، ترصیع، جناس، موازنه و همچنین بسیاری از صنایع معنوی بدیع مانند تشبیه، استعاره، کنایه، تنسیق الصفات و براعت استهلال به چشم می خورد که در این مقاله سعی شده است با روش تحلیلی – توصیفی به بیان فنّ براعت استهلال به عنوان یکی از فنونی که با زیبایی هر چه تمام تر ،کمال درایت گوینده را اثبات می کند ، بپردازیم .
کلیدواژه : براعت استهلال، دعا، صحیفه سجادیه، صنایع بدیع.
مقدمه:
کتاب شریف صحیفه سجادیه که دربرگیرندۀ مناجات های امام العارفین و سیدالساجدین حضرت علی بن الحسین (ع) می باشد پس از واقعه عاشورا و در سالهایی که جو خفقان و اختناق بر جامعه مسلمانان حاکم شده بود در قالب دعا برای روشن شدن قلب و جان مسلمانان وحشت زده از ظلم حاکمان زمان همچون نوری تابان پرتو افشانی کرد که هنوز با گذر سیزده قرن معروف است که صحیفه سجادیه پس از قرآن و نهج البلاغه بزرگ ترین گنجینه گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار می رود.
به نقل شیخ آقا بزرگ تهرانی به آن «اخت القرآن»: خواهر قرآن، «انجیل اهل بیت»، «زبور آل محمد» و «صحیفه کامله» نیز گفته می شود(تربتی،۱۳۹۲).
زبان و کلام امام سجاد (ع) همچون علی (ع) و جد بزرگوارش پیامبر گرامی اسلام (ص) ملهم از وحی الهی است که چشمه سار نبوغ ایشان در قالب نیایش های نغز و راهگشا، جاری شده است که بحق شایسته تحقیق و تتبع است. صحیفه میراث گرانقدر پیامبر و اهل بیت مطهر اوست که فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است. اثری است جاودانی و پرارزش که پاسداری از آن بر پیروان و عاشقان اهل بیت (ع) واجب است.حقیقت این است که وسعت عرصه بلاغت صحیفه در عین گستردگی آفاق، با درجات عالیه و کامله نبوغ کلامی علی (ع) در نهج البلاغه متفاوت است و با کاوش و دقت در آن درمی یابیم که امام سجاد (ع) بنا به ملاحظات زمان و مقتضای حال و مقام و ایجاب خصلت ذاتی دعا و نیایش، زبان گفتاری ساده ای را برگزیده اند که در عین سلاست و روانی و بی کمترین تعقید لفظی و معنوی به نحوی است که عام و خاص به تکرار و فراگیری و استفاده آسان و درک مفاهیم ومعانی بلند آن توانایند و هر کس به قدر شعور و توان خود از آن بهره مند می گردد.اساسا ادب دعا ویژگی ها و اسلوب هایی از جمله سادگی در بیان دارد که آن را از زبان خطابه و رساله و وعظ متمایز می کند. از طرف دیگر شاید بشود گفت که زمان حضرت علی (ع) که در سال ۳۰ عام الفیل متولد شدند و در سال ۴۰ هجری به شهات رسیدند، زمان نزول قرآن و خود حضرت یکی از کاتبان وحی بوده است و در آن زمان ستیز ادبی میان نوابغ و نخبگان ادب عرب با قرآن که یکی از وجوه اعجاز آن بلاغت و فصاحت بی نظیر آن است، در اوج خود قرار داشت و در همان دوران یا اندکی بیشتر خطبای بزرگی که در میان عرب هم بسیار مشهور بودند مانند قس بن ساعده ایادی و اکثم بن صیفی و حارث بن عباد و غیره زندگی می کردند و کمی بعد که به زمان حضرت علی (ع) نزدیکتر بود و حتی در خود زمان آن حضرت که خطابه در پیشرفته ترین حد خود در زبان عرب قرار داشت خطبای معروف و بزرگی همچون سحبان وائل زندگی می کردند لذا طبیعی بود که کلام امام به عنوان نخستین پاسدار راستی و درستی و برترین نگهبان دین خداوند پس از پیامبر، تحت تاثیر مستقیم وحی الهی و ملهم از آن و نشات گرفته از ملکه فصاحت و بلاغت آن وجود شریف، در اوج عظمت بلاغی بعد از قرآن قرار داشته باشد که حتی بنابر رقابت و جدال ادبی نیز سرآمد اقران خود باشد. امام علی (ع) زبان گفتاری بسیار قوی و محکم و سرشار از رموز ادبی را برگزیده اند که بدون شک در نبرد ادبی و اعجاز بلاغی در هیچ زمان هماورد نداشته و نخواهد داشت.(کریمی فرد ،۱۳۸۸)
همه این ملاحظات در زمان حضرت امام زین العابدین (ع) که در سال ۳۸ هجری متولد و در سال ۹۴ وفات یافتند، وجود نداشته یا بسیار کمرنگ بوده است. از این روست که می بینیم نهج البلاغه دارای عظمت و نبوغ بلاغی و ادبی بسیار والایی پس از قرآن است.با این همه اگر صحیفه را نیز که به لحاظ غرض و هدف خاص مترتب بر آن، دارای سبک مخصوص به خود است با دقت مطالعه کنیم درمی یابیم که استفاده امام از تشبیه و کنایه و زبان مجاز و استعاره بسیار ظریف و زیبا بوده و مضامین را با ترکیباتی روح نواز بیان کرده است که از همین امر می توان چنین نتیجه گرفت که اگر امام می خواستند و ادب دعا اقتضا می کرد، می توانستند از حیث ادبی کلامی بسیار متفاوت تر از آنچه فرموده اند، با انتخاب کلمات و ترکیبات مجازی و استعاری عمیق تر برگزینند. اما ایشان معانی دقیق عرفانی و فلسفی و اعتقادی را با کلامی ساده و رسا و شیوا بیان فرموده اند و جایی مشاهده نمی شود که از کلمات مهجور و ثقیل و دشوار استفاده کرده باشند. کلام ایشان مسجع و روان و سلیس و بدور از تکلف و تصنع لفظی و برخوردار از نکته های برجسته و مهم اخلاقی و اجتماعی است. (همان،۱۳۸۸)
به لحاظ ادبی، از آنجا که دارای ادب نیایش است، شان و مقامی ویژه و منحصر به خود دارد. از زیباترین متون ادبی مذهبی است (همان،۱۳۸۸) اما تاکنون از لحاظ فنّ براعت استهلال که یکی از شاخصه های زیبایی در متون نظم و نثر به شمار می رود مورد تحلیل و تحقیق قرار نگرفته است.
بیان مسئله
از آن جایی که متون صحیفه به نوعی نوشته ی ادبی و مذهبی هستند که خالق آن ها در اوج سلالت و روانی با فصاحت و بلاغت کامل بیان کرده است، جای تأمل و تحقیق بسیار دارد که در بررسی فرازهای صحیفه سجادیه و تأثیر آن بر مخاطب، محققان و استادان فنون بلاغت و فصاحت به بررسی تعدادی از صنایع ادبی پرداخته اند. در این مقاله سعی نگارنده بر آن است که فنّ براعت استهلال را در صحیفه سجادیه مورد بررسی قرار داده و به این پرسش در حد امکان پاسخ دهد که آیا صحیفه سجادیه دارای براعت استهلال می باشد ؟ و در ابتدای ادعیه از چه اسلوبی استفاده شده است؟
بحث
در ابتدا برای روشن شدن مفهوم براعت استهلال به توضیحاتی در مورد این صنعت و معنای این کلمات می پردازیم.
براعت استهلال و معنای لغوی آن
براعت در اصل به معنی تقوّق و برتری؛ و استهلال به معنی نخستین آواز کودک است در هنگام زادن، و اینجا مجازا به معنی سرآغاز و مقدمه و پیش درآمد کتاب و منظومه و مقاله و خطابه است . (هُمایی،۱۳۸۹ :۱۹۳) . براعت استهلال نوعی از صنعت تناسب و مراعات نظیراست، که اختصاص به همان مقدمه و سرآغاز سخن دارد؛ و مقصود این است که دیباچۀ کتاب یا تشبیب قصیده و پیش درآمد مقاله و خطابه را با کلمات و مضامینی شروع کنند که با اصل مقصود تناسب داشته باشد، نظیر آنچه دربارۀ قضای الهی و اجل محتوم و ناپایداری دنیا و مراسم ماتم و عزاداری در مقدمۀ تعزیت نامه ها می گویند و برعکس آنچه در پیرامون جشن و بزم و سرور و شادمانی در پیش درآمد تهنیت ها می آورند (همان:۱۹۳) .
منظور از «براعت استهلال»، تلاشی است که در گذشته جهت دیدن ماهِ نو به کار می رفته است؛ از آنجا که هلال ماه در اوّلِ ماه قمری، خیلی ظریف و باریک است و به همین دلیل دیدن آن، به خصوص در برخی شرایط جوّی و محیطی، دشوار بوده است و از طرف دیگر عمده مناسک شرعی ـ مانند آغاز و انجام ایّام روزه داری ـ به رؤیت هلال بستگی دارد، مردم جهت استهلال به بلندیها می رفتند تا راحتتر بتوانند آن را مشاهده نمایند؛ از آن پس، از این واژه برای به «پیشواز کسی یا چیزی رفتن» یا «چیزی را مقدّمه امر دیگر قرار دادن» استفاده می شود (کزّازی ۱۳۸۱: ۱۵۶) در معنای دوّم، استهلال، بر حیات و زندگی مولود و نشو و نمای او دلالت میکند.
در اصطلاح علم بدیع، براعت استهلال ـ که آن را «براعت مَطلع»، «حُسن مَطلع» و «حُسن ابتداء» نیز گویند ـ آن است که آغاز کلام در نثر و یا نخستین بیت در شعر، مناسبِ حال باشد و اشاراتی باشد بدانچه متکلّم قصد دارد که در آن شعر و یا نثر بگوید، البته با عبارتی روشن و ساده و بدون تکلّف و تعقید ، به طریقی که لطیفه الالفـاظ و جلیله المعانی هم باشد و حشو و زواید و الفـاظ دور از ذهن در آن وجود نداشته باشد و نیز شرط است که بیت شعر در مفهوم، ذاتاً مستقل باشد و به ماقبل ارتباطی نداشته باشد (علوی مقدّم، ۱۳۶۹: ۴۸).
براعت استهلال، یکی از زیباترین و فنّی ترین آرایه های ادبی و از صنایع معنوی علم بدیع در نظم و نثر فارسی است که سابقه ای به دیرپایی ادب فارسی پیش از اسلام دارد و در آثار نثر فارسی به زبان پهلوی نیز از این آرایه استفاده شده است (فرشیدوَرد ۱۳۶۳: ۷۲۲). همچنین براعت استهلال، در حکم مقدّمه ای برای متنِ سخن است که شاعر یا نویسنده بر پایه این مقدّمه در متنِ کار خود، سخن میگوید (همان: ۵۵۴).
نویسنده/ شاعـری که در آغاز نوشته/ منظـومه خویش از آرایه براعت استهلال استفاده میکند، در حقیـقت با این «زیبا هلال را رؤیت کردن» اجازه می دهد که از آغاز متن/ شعرش و در حالی که فقط گوشه ای از ابروی هـلالین مضامین غمزه پرور او، خود را نشان می دهد، خواننده بتواند جان کلام و عـصاره سخن او را یکجا دریافت کند. براعت استهلال را در حکم «نظیرهای کوتاه» بر متن دانسته اند (صَرامی ۱۳۸۳: ۱۴۳). در ادب اروپایی که شعر رواج چندانی ندارد، این آرایه در آغاز داستانها، به شکل مقدّمه داستانهای تراژدی یونانی و همچنین در پیشانی نمایشنامه های اروپایی ـ مانند آثار شکسپیر ـ خودنمایی می کند (اسلامی نُدوشن ۱۳۸۰: ۲۶۴).(امینی،۱۳۹۶)
چگونگی آغاز دعاهای صحیفه سجادیه
امام (ع) کلام خود را با حمد و ستایش پروردگار و ذکر برخی صفات او و آفرینش آفریده ها آغاز فرموده اند چنان که حضرت علی (ع) در نهج البلاغه چنین کرده و این سنت پیامبر اسلام بوده است و بالاتر از آن خود قرآن است که با حمد و ستایش خداوند (سوره حمد) آغاز گردیده است. امام سجاد(ع) در این کار از سبک قرآن کریم و اجداد بزرگوارش پیروی و سخن خود را با سخنان آنان هماهنگ کرده است. همین اسلوب گفتاری پس از امام سجاد (ع) در کلام دیگر ائمه (ع) و بعدها سخنان بزرگان و علمای دین پیوسته رعایت شده است و بلکه از جمله ضرورتها در آداب بندگی گردیده است که در دعا – وسیله بارز و مطمئن اتصال انسان به خدا – تجلی نموده است. (کریمی فرد،۱۳۸۸). امام صادق علیه السلام می فرماید:
«ان دعاء لایکون قبله تحمید فهو ابتر انما التحمید ثم الدعاء» یعنی دعایی که پیش از آن ستایش خداوند نباشد ابتر ست باید نخست حمد خداوند باشد آنگاه دعا.
در دعای اول از صحیفه چنین آورده شده است :«الًحَمًدُ للهِ الاَوّلِ بِلا اَوّلٍ کَانَ قَبًلَهُ ، وَالاخِرِ بِلا آخِرِ یَکُونُ بَعًدَهُ ، الّذی قَصُرَتً عَنً رُؤیَتِهِ اَبًصَارُ الّناظرینَ، وَ عَجَزَتً عَن نَعًتِهِ أَوهامُ الواصِفینَ. ابتَدَعَ بِقُدرتهِ الخلقَ ابتدَاعا، وَ اخًتَرعَهُم عَلَی مشیتهِ اخترَاعا ».
« سپاس خدای را که اول است بی آنکه پیش از او اولی باشد، و آخر است بی آنکه پس از او آخری باشد . خدایی که دیده های بینندگان از دیدنش فرومانده و اندیشه های توصیف کنندگان از وصفش عاجز شده اند . موجودات را به قدرتش آفرید؛ آفریدنى خوش نما و مخلوقات را به اراده اش ساخت، ساختنى زیبا» .
در این دعا براعت استهلال با توصیف وجود لایزال هستی و بیان قدرتش در آفرینش به نمایش درآمده است و این معانی با توصیفات بعدی در جمله ها که شامل روزی مقسوم ، مدت عمر و پاداش یا جزای انسان ها که همه از قدرت خداوند ناشی می شود یاد شده و موضوع با شروع تناسب معنایی و کلامی زیبایی که دارد قادر بودن خداوند را اثبات می کند.
در دعای دوم صحیفه که با عنوان « دعا بر محمد و آل محمد» می باشد ، امام با زیبایی هر چه تمام تر به معرفی حضرت محمد (ص) می پردازند .
«وَ الحمدُلِله الّذی مَنّ علینَا بِمحمدٍ نَبیهِ صلی اللهُ علیهِ وَآلهِ دُونَ الاُمَم الماضیَهِ وَ القُرونِ السالِفَهِ، بِقدرتِهِ التی لا تَعجِزُ عن شَیءٍ وَ إِن عظُمَ، و لا یَفوتُها شَیءٌ وَ إِن لَطُفَ، فَخَتمَ بنا عَلی جمیعِ مَن ذرأَ، وَ جعَلنَا شُهداءَ عَلَی مَن جَحَدَ، وَ کَثّرنا بِمَنّهِ عَلَی مَن قَلّ»
« سپاس مخصوص خداست، که نه بر امّتهاى گذشته و زمانهاى سپرى شده ؛ بلکه بر ما به وجود محمّد صلى الله علیه و آله منّت نهاد ؛ با قدرتش که از هیچ چیز هر چند بزرگ باشد، ناتوان نمی شود و هیچ چیز هر چند کوچک و ریز باشد، از دایره اختیار و عرصه ارادتش، بیرون نمی رود. خداى توانا، ما را بر همه امّتهایى که آفرید، خاتم قرار داد و بر همه منکران حق و حقیقت گواه گرفت و با نیکى و احسانش، ما را بر آنان که اندک بودند، فزونى بخشید.»
امام پس از حمد خداوند که در اکثر دعاهایشان به چشم می خورد و با معرفی حضرت محمد در براعت استهلالی کوتاه و پر معنا به معرفی شخصیت و وجود گرانقدر پیامبر ختمی مرتبت می پردازند و رسالت و تمام زحماتی که حضرت رسول (ص) در طول بیست و سه سال برای هدایت انسان ها متحمل شدند، با شیوایی و در عین سادگی بازگو می کنند در واقع دعای دوم صحیفه سجادیه، دانش نامه رسالت حضرت محمد (ص) به صورت مختصر و مفید است و امام با رعایت ادب دعا که در ابتدا با حمد خداوند و سپس صلوات بر محمد و آل محمد که صلوات به تنهایی به نوعی براعت استهلال برای شروع دعا و عرض حاجت در پیشگاه رب جلاله است، به ادامه دعا مشغول می شوند. در احادیث بسیاری از صلوات به عنوان پیشواز و شروع کننده دعا و ضامن برآورده شدن حاجت بنده یاد شده است .
امام صادق (ع) فرمودند :« لَا یَزالُ الدُعاءُ مَحجوبَاً حَتّی یُصلّی عَلی مُحمدٍ وَ آل ِ محمدٍ؛ پیوسته دعا محجوب است (و میانه آن و استجابش پرده ای حجاب و پرده ای حائل است) تا بر محمد و آلش صلوات فرستاده شود ( که آن گاه پرده و حائل برطرف شود) »(کلینی،ج۴،ص۲۴۷).
انواع جمله
الف) جمله اسمیه : به جملاتی که با اسم شروع می شوند جمله اسمیه می گویند. در بسیاری از دعاهای صحیفه با کلماتی همچون «الحمدلله » آغاز شده است که به این جملات، جمله اسمیه می گویند و در این دعاها آوردن لفظ الحمدلله به گونه ای برای تاکید نعمت و یادآوری برای شکر منعم است و حضرت سجاد با استفاده از کلمه الحمدلله در شروع جمله به نوعی حسن ابتداء زیبایی را با بیان حمد خداوند آغاز کرده اند که با حسن نسق ، نعمت های خداوند را با بیانی رسا اعلام می کنند. به طور نمونه در فراز ششم از صحیفه می فرمایند :« الحمدُللهِ الذی خَلَقَ الیلَ و النَهارَ بِقوتِهِ و مَیّزَ بَینهُما بِقُدرتهِ و جَعلَ لِکُل واحدٍ مِنهُما حَدّاً مَحدوداً، وَ أَمَداً مَمدوداً یُولجُ کُلّ واحِدٍ مِنهُما فی صاحبِهِ، وَ یولجُ صاحبَهُ فیهِ بِتَقدیرٍ مِنهُ لِلعبادِ فیما یَغذوهُم بِهِ، و یُنشِئُهم علیهِ فَخَلقَ لَهُم اللَیلَ لِیَسکنوا فیهِ مِن حرَکاتِ التَعبِ وَ نَهَضاتِ النصَبِ،… وَ خَلَقَ لهُم النّهارَ مُبصراً لِیَبتغُوا فیهِ مِن فَضلهِ، و لِیَتَسببُوا الی رزقِهِ، و یَسرحوا فی أَرضهِ طَلَباً لِما فیهِ نَیلُ العاجِلِ مِن دُنیاهُم، وَ دَرَکُ الاجِلُ فی أُخراهُم »
« سپاس مخصوص خداست، که شب و روز را به نیرویش آفرید .و به قدرتش میان آن دو جدایى ایجاد کرد و براى هر یک از آنها مرزى مشخص و زمانى گسترده قرارداد. هرکدام را در درون دیگرى وارد می کند، به سرنوشت و تقدیرى که از جانب او، براى بندگان مقرّر شده، تا آنان را به این وسیله روزى رساند و رشد و پرورششان دهد. پس شب را براى بندگان آفرید، تا در آن از حرکات خستگى آور و برپا ایستادن هاى رنج زا بیاسایند و آن را پوششى قرار داد تا از آسایش و خوابش بهره مند شوند و نهایتاً از برکت نعمت شب، و روز را براى بندگان روشنى بخش آفرید، تا در آن به طلب فضل واحسانش برآیند، و آن را وسیله و ابزارى براى رسیدن به رزق و روزیش قراردهند، و در زمین او از پى به دست آوردن آنچه در آن سود بدون تأخیر و سریع دنیاى آنهاست، و نیز رسیدن به منفعت دائمى آخرتشان به راه افتند».
در ابتدای این فراز حضرت سجاد (ع) با آوردن صنعت تقابل و همچنین استفاده از صنایع بدیع لفظی مانند سجع بین کلمات، پس از حمد به یادآوری نعمت شب و روز پرداخته و به نوعی براعت استهلال به وجود آورده اند چنان که تضاد و دوگانگی که با شب و روز آغاز شده است تا پایان دعا ادامه دارد و صنعت تضاد به زیباترین وجه ممکن نمود پیدا کرده است به گونه ای که در شنونده یا مخاطب شوقی برای ادامه خواندن ایجاد می شود در ضمن اینکه بسیاری از نعمت های مادی و معنوی نام برده می شود. در صحیفه سجادیه شش دعا با کلمه «الحمدلله» شروع شده است. شروع دعا یا خطبه و یا سخنرانی با حمد و ثنای خداوند رسم نیکویی بود که بعد از اسلام و آموزه های آن توسط پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) باب شد و حضرت علی (ع) بسیاری از خطبه های نهج البلاغه را با کلمه الحمدلله شروع کرده اند .
ب) جمله فعلیه : به جملاتی که با فعل شروع می شوند جمله فعلیه می گویند . به اعتقاد برخی از علمای بلاغت جمله اسمیه دلالت بر ثبوت و جمله فعلیه دلالت بر حدوث یا تجدد دارد؛ اما به نظر می رسد که ذات اسم بر ثبوت و استقرار، و فعل بر حدوث و تجدد دلالت دارد (سامرائی،۲۰۰۹: ۱۶۱)(رحمانیان کوشکی،ملازاده،۱۳۹۶)
تعدادی از دعاهای صحیفه با فعل شروع شده اند و امام این فعل ها را به صورت فعل امر به کار برده اند. استفاده از فعل امر به همراه مناجات و در قالب ادبیات دعا یکی از زیباترین براعت استهلال ها رو در ابتدای دعا پایه گذاری کرده است . در صحیفه هشت فراز دعا با فعل امر شروع شده اند .
امر یکی از انواع طلب است و آن خواستن کاری است از دیگران به شیوه استعلا، صیغه امر در معانی بسیاری به کار می رود، از این رو دانشمندان علم بلاغت در یقین معنای حقیقی این صیغه دچار اختلافات فراوانی شده اند و تا حدود سی معنی برای صیغه امر گفته شده است .(تفتازانی،۱۴۱۱: ۱۳۹) (رحمانیان کوشکی،ملازاده،۱۳۹۶)
به طور نمونه در فراز بیست و هفت (دعای آن حضرت برای مرزداران) پس از صلوات می فرمایند : « وَ حَصّن ثُغُورَ المُسلمینَ بعزَتکَ، و أَیّد حُماتَها بقوَتکَ، وَ أَسبِغ عطایاهُم مِن جِدَتکَ.وَ کَثِر عِدَتَهُم، وَأشحَذ أَسلُحتَهُم، وَأحرُس حوزتَهُم، وَ أمنَع حومتَهُم، وَآَلّفَ جَمعهُم، وَدَبّر أَمرَهُم، وَ واتِر بَینَ مِیَرِهِم، وَ تَوّحَد بکفایَته مُؤنِهم، وَأعضُدهُم بالنّصر، وَ أعنهُم بالصَبر، وَ ألطُف لَهُم فی المَکر». « خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، و به عزّتت مرزهاى مسلمانان را محکم و استوار ساز، و به نیرویت نگهبانان مرزها را توانایى بخش، و عطایاى آنان را به توانگریت کامل و سرشار کن. و تعدادشان را بیفزا و سلاحشان را تیز و برّا کن، و اطراف و جوانبشان را محکم و نفوذ ناپذیر ساز، و جمعشان را به هم پیوند ده، و کارشان را رو به راه کن، و آذوقه آنان را پى در پى برسان، و سختی هایشان را به تنهایى کارساز باش، و به یارى خود نیرومندشان ساز، و به شکیبایى مددشان ده، و آنان را در چاره جویى، دقّت نظر عنایت فرما».
در ابتدای دعا صنعت براعت استهلال در واژه ها به صورت نمایان کردن همه نیازهای یک سرباز مرزدار، هدف از جنگیدن، برخورد با دشمن، طلب صبر و همچنین الفت و محبت بین آنها، با دقت و ظرافت و در عین حال جامع بیان شده است تا جایی که در انتهای دعای اول حتی برای القاء یک نقشه خوب در برابر دشمنان به ذهن سربازان از خداوند درخواست مدد کرده اند . علامه حکیمی معنای « و الطُف فی المَکر» را چنین بیان می کنند : « خداوندا به ذهنشان، برای دفاع از مسلمانان، و غلبه بر دشمنان اسلام، نقشه های خوب، القاء کن»( حکیمی،۱۳۹۱: ۱۱۲) . در این دعا حضرت با قرار دادن فعل های امر تا انتهای دعا و استفاده از صنعت سجع متوازی به زیبایی هر چه بیشتر کلام افزوده اند این زیبایی و جامعیت در ابتدای دعا برای مرزداران و سربازان اسلام، علاوه بر براعت استهلال نشان نبوغ نظامی و نگاه سیاسی امام درباره امنیت کشور و اهمیت دادن به محافظان و مرزداران سرزمین های اسلامی است .
جملات انشایی
الف) حروف ندا
در بسیاری از فراز های صحیفه سجادیه؛ دعا با اسلوب ندا از جمله (یا رب) ( ایها الخلق) (یا الله) ( الهی) و کلمه (اللهم) شروع شده است . در بسیاری از این دعاها حضرت با کلمات ندا خواستار توجه هر چه بیشتر خواننده به مضامین دعا شده اند. قرار دادن اسلوب ندا در کنار تمنایی محترمانه همراه با توجه خواننده و شنونده به نوعی تاکید بر محتوای دعا با زیبایی و سادگی تمام می باشد که به نوعی می توان این تلفیق زیبا را براعت استهلال دانست که نشانه نبوغ کلامی حضرت در بازگو کردن فرازهای دعا شده است .
« اسلوب ندا یکی از شیوه های موثر استهلال است که متکلم آن را بر می گزیند و از طریق آن با مخاطب ارتباط برقرار می نماید و توجه او را در کمترین زمان ممکن به خود جلب می کند. این اسلوب ابعاد روحی روانی و زیبایی خاص خود را دارد و شاعران خطیبان عرب برای اثر گذاری بیشتر در ابتدای کلام و یا مطلع قصاید خود از آن بهره گرفته اند ». (رحمانیان کوشکی،ملازاده،۱۳۹۶)
در دعای چهل و سوم صحیفه (دعای آن حضرت به وقت دیدن ماه نو) می فرمایند: « ایها الخَلقَ المَطیعُ، الدّایب السَریعُ، المتَردّدُ فی منازلِ التقدیرِ، المُتَصرفُ فی فَلَک تَدبیرِ. آمتُ بمَن نوّرَ بِکَ الظّلَمَ، و أَوضَحَ بک البُهَمَ، وَ جَعلَکَ آیهً مِن آیاتِ مُلکِهِ، وَ علماتَ من عَلاماتِ سُلطانِهِ، وَ امتَهَنَکَ بالزیادِه و النُقصان، و الطُلوعِ و الاُفولِ، وَالِانارَهِ وَ الکُسوفِ» « اى آفریده فرمانبردار و پوینده دائم و شتابان، رفت وآمد کننده در منازل معیّن شده و تصرّف کننده در فلک تدبیر، ایمان آوردم به کسى که به سبب تو تاریکى ها را روشن کرد، آنچه را با حواس به سختى مى توان یافت، به وسیله تو آشکار ساخت، و تو را دلیلى از دلایل فرمانرواییش بر هستى، و نشانه اى از نشانه هاى سلطنت و قدرتش قرار داد، و تو را به زیادى و نقصان، و طلوع و غروب، و تابندگى و گرفتگى، به خدمت گرفت» . در این دعا حضرت با وصف ماه به زیباترین حالت در استفاده از اوقات شرعی و روئیت هلال به عنوان علمی جامع برای شروع انجام مناسک و عبادات اسلامی و گردش ماه را نشانی از شناسایی قدرت خداوند لایزال می دانند . این وصف زیبا و اشاره به علم خداوند و حرکات ماه در به وجود آوردن مناسبات در ماههای قمری به نوعی براعت استهلال و حسن ابتداء در جمله می باشد که با اسلوب ندا شروع شده است .
اسلوب ندا متناسب با مقام دعا تفاوت پیدا می کند گاهی هم ندا در قالب دعا می باشد مانند کلمه «اللهم» در شروع جمله . به عنوان نمونه در دعای هشتم (دعای آن حضرت در پناه بردن به خداوند) می فرمایند: « اللهم أِنّی اَعوذُ بِکَ مِن هَیجانِ الحِرص، وَ سَورَهِ الغَضَب، وَ غَلبه الحَسَدِ، وَ ضَعفِ الصَبرِ ، وَ قِلَهّ القَناعهِ، وَ شَکاسهِ الخُلُقِ، وَ أِلحاحِ الشَهوهِ، وَ مَلکهِ الحَمیهِ، وَ مُتابعهِ الهَوَی، و مُخالفهِ الُهُدَی، وَ سِنهِ الغفلهِ، وَتَعاطیَ الکُلفهِ، وَ أیثارِ الباطِلِ علی الحق، و ألاصرارِ علَی المَاثَمِ، و استصغارِ المَعصیه، و استکبارِ الطاعهِ». « خدایا! به تو پناه می آوریم، از توفان حرص و تندى و شدّت خشم، و چیرگى حسد و ناتوانى صبر، و کمى قناعت و ناسازگارى اخلاق، و پافشارى و سماجت شهوت و صفت تعصب و پیروى از هواى نفس و عقب ماندن از هدایت، و خواب غفلت و انجام کار سخت و پرمشقت و ترجیح دادن باطل بر حق و پافشارى بر گناه، و کوچک شمردن معصیت و سنگین دانستن طاعت » در این دعا که با اسلوب ندا در قالب کلمه« اللهم» شروع شده است، ابتدای جمله تعویض است و تا انتهای دعا این تعویض و پناه بردن به خداوند از هراس ها و بدی ها دیده می شود. کلمات با استفاده از صنعت تسنیق الصفات با زیبایی به وصف رذائل اخلاقی پرداخته و در همان اولین جمله دعا ؛ حضرت سجاد موضع پناه بردن و تعویض را با شیوایی و بلاغت بی نظیر خود مشخص کرده اند. در این جمله براعت استهلال وجود دارد و حسن ابتداء در تمام جمله مشاهده می شود. در بین پنجاه و چهار فراز صحیفه، تعدا سی فراز با کلمه « اللهم» شروع شده است و این کلمه از بسامد بسیار بالایی در طول صحیفه برخوردار است . استفاده از کلمه اللهم در ابتدای دعا در اسلوب ندا ، علاوه بر تاکید در توجه مخاطب، به نوعی توانایی گوینده یا خطیب را در بیان موضوع می رساند که این توانایی کلامی از جانب حضرت سجاد در ابتدای جملات خود به نوعی براعت استهلال به شمار می رود .
در دعای پنجاه و سوم (دعای آن حضرت در اظهار فروتنی) در شروع دعا حضرت سجاد با استفاده از کلمه « ربّ» و به کار بردن اسلوب ندا ، دعا را آغاز می کنند و می فرمایند: « ربّ افحَمتنی ذُنُوبی، وَ انقَطعَت مَقالَتی، فلا حُجه لی فاَنا الاسِیرُ بِبَلیّتی، المُرتَهَنُ بِعَملی، المُتَرددُ فی خَطیئَتی، المُتَحیِرُ عَن قصدی، المُنقطَعُ بی. قد اوقَفتُ نفسی». در ادامه حضرت می فرمایند: « أَیّ جُرأَتٍ اجتَرَأتُ عَلیکَ، وَ أیّ تَغریرٍ غَرّرتُ بنَفسی » و دوباره در همان جمله با اسلوب ندا همراه تمنا میفرمایند « مولایَ ارحَم کَبوَتی لحُرّ وَجهی وَ زَلهَ قَدمی وَ عُد بِحلمکَ عَلی جَهلی» .
« ای پروردگار من، گناهانم مرا خاموش ساخته، و رشته سخنم به خاطر شدّت شرمندگى از هم گسیخته، بهانه و عذرى و دلیل و برهانى برایم نیست. به بلا و مصیبتم که گناهان من است اسیرم، در گرو کردارم رفته ام، سرگردان خطاهاى خود هستم، در اراده و آهنگم نسبت به امور سرگردانم، با تمام وجود درمانده ام».« با چه جرأت نسبت به روى گردانى از دستورهایت دلیر شدم؟! و با کدام عامل هلاکت، خود را به نابودى انداختم؟!مولای من، رحمت آور بر زمین خوردنم با صفحه صورتم، و بر لغزیدن گامم و ببخش به حلم خود بر نادانیم» .
در این جملات امام علاوه بر اسلوب ندا در بیان کلمات؛ اسلوب تعجب نیز به کار برده اند . طلب بخشش همراه با اظهار گناه و استغفار به طور فشرده و با استفاده از موسیقی یکسان در تلفظ کلمات بر زیبایی متن چنان افزوده که بی شک می توان آن را به نوعی براعت استهلال دانست. در تمام دعاهایی که با حروف ندا آغاز شده اند به گونه ای صیغه ندا برای درخواست توجه منادی است . اسلوب ندا یکی از شیوه های چگونگی آغاز دعاهای صحیفه سجادیه است .
ب) امر همراه با اسلوب ندا
در تعدادی از دعاهای صحیفه با فعل امر آغاز شده بودند اما در جملاتی که با کمک گرفتن از فعل امر در قالب ندا، به کار رفته است حسن مطلعی زیبا را به وجود آورده است به طور نمونه در دعای پنجاه و چهار ( دعای آن حضرت در رفع اندوه ها) می فرمایند: « یا فَارِجَ الَهَمّ، وَ کاشِفَ الغَمّ، یا رَحمانَ الدُنیا وَ الاخِره و رَحیمَهُما، صلّ عَلی محمدٍ و آل محمدٍ، وَ افرُج همّی و اکشِف غَمّی، یا واحدُ یا اَحَدُ، یا صَمَدُ یا مَن لَم یَلد وَ لَم یولَد و لَم یَکُن لَهُ کُفواً احدٌ، اعصِمنِی وَ طَهّرنی، وَ اذهَب بِبَلیتی » . « اى زداینده اندوه و برطرف کننده غم! اى رحمان دنیا و آخرت و مهربان هر دو جهان! بر محمّد و آل محمّد درود فرست و اندوه مرا بزداى، و غمم را برطرف کن. اى یگانه! اى یکتا! اى بى نیاز! اى کسى که نزاده و زاده نشده و احدى براى او همتا نیست! حفظم کن و پاکم فرما، و مصیبت و بلایم را از میان ببر». در ابتدا شروع دعا امام با بیانی زیبا از خداوند طلب رفع غم می کند و فعل امر در کنار اسلوب ندا جلوه ای زیبا به شروع جملات بخشیده است و براعت استهلالی دلنشین در این جملات دیده می شود.
«وقتی با دقت به این جملات می نگریم در می یابیم که صحیفه سجادیه دلداری دهنده است به هنگام نیازمندی و ناتوانی، و تسلای خاطر است در برابر غم ها و اندوه ها، و دژ استواری است در سختی ها و شداید روزگار».(حکیمی،۱۳۹۱: ۵۷)
صحیفه سجادیه شناخت نامۀ کائنات است، و دفتری است از میراث امامان معصوم (ع) ، درباره معرفت صحیح خدا و همچنین نمونۀ عالی تعبیرهای زیباست، برای عرضۀ معانی بلند و مقاصد شریف (همان: ۵۲)
در این مقاله برای جلوگیری از اطناب فقط به ذکر نمونه هایی از براعت استهلال در صحیفه سجادیه پرداخته شد و بی شک سخنان امام همگی در اوج بلاغت و فصاحت و در نهایت شیوایی و سادگی برای درک همه افراد جامعه نسل به نسل و عصر به عصر با وجو جوّ خفقان حاکم بر جامعه مسلمین حفظ شده و به دست ما رسیده است. صحیفه کتابی است سرشار از صنایع زیبای بدیع لفظی و معنوی و بسیاری از آرایه های ادبی که در اسلوب دعا و مناجات زیباترین نثر بلاغی را به تصویر کشیده است و می توان اکثر دعاهای صحیفه را دارای فنّ براغت استهلال دانست که این خود گویای نبوغ کلامی و فصاحت و بلاغت امام سجاد (ع) می باشد.
نتیجه گیری
صحیفه میراث گرانقدر پیامبر و اهل بیت مطهر اوست که فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است. به لحاظ ادبی، از آنجا که دارای ادب نیایش است، شان و مقامی ویژه و منحصر به خود دارد. از زیباترین متون ادبی مذهبی است. در متن صحیفه از صنایع ادبی لفظی و معنوی از جمله سجع، جناس و انواع استعاره و کنایه و همچنین فنون ادبی بسیاری به کار رفته است؛ یکی از این فنون، صنعت براعت استهلال است که براعت استهلال نوعی از صنعت تناسب و مراعات نظیراست، که اختصاص به همان مقدمه و سرآغاز سخن دارد؛ و مقصود این است که دیباچۀ کتاب یا تشبیب قصیده و پیش درآمد مقاله و خطابه را با کلمات و مضامینی شروع کنند که با اصل مقصود تناسب داشته باشد. در ابتدا دعاهای صحیفه ، حضرت سجاد(ع) با زیبایی هر چه تمام تر درجملات اسمیه و فعلیه و همچنین در اسلوب ندا و امر از این صنعت استفاده کرده اند و اصل قابل توجه در فن براعت استهلال، همین نکته است که گوینده توانا از همان آغاز توجه مخاطب را جلب کند و در همه فرازهای صحیفه، حضرت سجاد در اوج فصاحت و بلاغت و با رعایت سادگی به این منظور دست یافته و بخش زیادی از دعاهای ایشان دارای براعت استهلال می باشد.
منابع:
کتابها:
• اسلامی ندوشن ،محمد علی؛(۱۳۸۰)، داستان داستان ها، چاپ هفتم، تهران: انتشارات آثار
• السامرائی،فاضل صالح؛ (۲۰۰۹)، الجمله العربیه تألیفها و اقسامها ،الطبعه الثالثه، عمان:دارلفکر
• انصاریان ، حسین ، ترجمه صحیفه سجادیه
• تفتازانی،سعدالدین؛(۱۴۱۱)، مختصرالمعانی، قم: دارالفکر
• حکیمی ، محمدرضا؛(۱۳۹۱)، واژه های لاهوت(صحیفه سجادیه)،قم :انتشارات دلیل ما
• فرشید ورد ، خسرو؛(۱۳۶۳)، درباره ادبیات و نقد ادبی، تهران: امیرکبیر
• کزّازی،جلال الدین ،(۱۳۸۱)، زیبایی شناسی پارسی(بدیع)، تهران: کتاب ماد
• کلینی،محمد بن یعقوب؛(۱۳۸۵)، ترجمه اصول کافی، مترجم: حسن زاده، صادق، تهران: قائم آل محمد
• صرامی،قدمعلی؛(۱۳۸۳)، از رنگ گل تا رنج خار،چاپ چهارم، تهران: انتشارات علمی فرهنگی
• علوی مقدم،سید محمد؛(۱۳۹۶)، براعت استهلال، مشکات، شماره۲۶
• همایی ، جلال الدین؛(۱۳۸۹)،فنون بلاغت و صناعات ادبی،چاپ مهارت : انتشارات اهورا
مقالات:
• امینی ، بهروز؛(۱۳۹۶)،براعت استهلال صنعت ادبی فراموش شده، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی ، (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
• تربتی ، جواد؛(۱۳۹۲) ، از صحیفه سجادیه(زبور آل داوود چه می دانیم؟) ، مجله پاسدار اسلام، شماره ۳۸۳، آبان
• رحمانیان کوشکی،فرزانه-ملازاده،ریحانه؛(۱۳۹۶) ،فنّ براعت استهلال در نهج البلاغه، فصلنامه مطالعات علوم اسلامی، سال دوم، شماره سوم، پیاپی ۷، پاییز۹۶
• کریمی فرد، غلامرضا ؛(۱۳۸۸)، بررسی مباحث بلاغی در صحیفه سجادیه، فصلنامه مشکوه، شماره ۵۳
یک نظر بگذارید