مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

بررسی دلایل و مفهوم نوین «زمینه سازی برای ظهور»

نویسنده: چکیده‌نویس: زهرا انصاری، مهندسی نساجی (گروه پژوهشهای دینی۲، خانه دکتر قاسمی، یزد)
ارسال شده در تاریخ ۸ فروردین ۱۴۰۰

عنوان اصلی: زمینه سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی
نویسنده: نصرت الله آیتی -عضو هیئت علمی مؤسسه آینده روشن (پژوهشکده مهدویت)
منبع: مجله مشرق موعود- پاییز ۱۳۹۰- شماره ی ۱۹، حجم متن اصلی: ۴۵صفحه.

اشاره:

تعبیر نوین «زمینه سازی ظهور» و وابسته‌های آن همچون؛ دولت زمینه ساز، هنر زمینه ساز، زمینه سازی فرهنگی و امثال آن، تعبیرهای تازه ای هستند که در سال های اخیر در ادبیات دینی رواج یافته اند. اما علی رغم این رواج، درباره ماهیت و ابعاد آنها پژوهش های چندانی صورت نگرفته است. از این رو، در این نوشتار کوشیده خواهد شد از یک سو، مفهوم زمینه سازی ظهور و مصادیق آن بررسی گردد و از سوی دیگر، به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که آیا عملکرد انسان ها در ظهور تأثیرگذار است؟

مفهوم زمینه سازی ظهور

زمینه سازی در لغت، به معنای فراهم کردن مقدمات انجام امری است. (انوری، ۱۳۸۱: ج۵، ۳۸۷۷). بر این اساس، زمینه سازی ظهور در نگاه اولیه، به معنای مقدمه چینی و آمادگی برای ظهور است. از این معنا، دو برداشت مختلف می توان داشت؛که در عین نزدیکی به یکدیگر، دارای تفاوتی اساسی هستند.
مهیا بودن و آمادگی برای ظهور، نخستین برداشت است. بدون این که به تأثیر این آمادگی در ظهور معتقد باشیم؛ وقتی از زمینه سازی ظهور حرف می زنیم، مقصودمان آمادگی برای ظهور از نظر معرفتی، اخلاقی، رفتاری و مهیا بودن برای پذیرش امر معصوم است. به گونه ای که اگر امام ظهور نماید، از ناحیه افراد یا جامعه زمینه ساز، هیچ خطر یا کاستی برای آن حضرت وجود نداشته باشد و زمینه سازان، پذیرای و لایت معصوم شوند. در عین حال، در پس زمینه ذهنمان به این نکته توجه داریم که این آمادگی، هیچ نقشی در ظهور امام ندارد. مانند کشاورزی که زمین را شخم زده، مسطح کرده و بذر پاشیده و حال منتظر بارش باران است. بی شک این کارها آمادگی است، اما این آمادگی در بارش باران تأثیری ندارد. کسانی که از زمینه سازی سخن می گویند، ممکن است از زمینه سازی، چنین معنایی را اراده کرده باشند.
به نظر می رسد اگر این معنا با واژه آمادگی تعبیر شود، مناسب تر از زمینه سازی باشد. زیرا زمینه سازی به معنای مقدمه چینی و تهیه مقدمات است و با تهیه شدن مقدمات یک امر، تحقق آن نزدیک تر خواهد بود.
آمادگی و ایجاد مقدمات ظهور، برداشت دوم است. با این ذهنیت که این آمادگی، در تحقق ظهور اثر دارد و به تعجیل فرایند ظهور می انجامد. بنابر این و قتی کسی از زمینه سازی سخن می گوید، در صدد القای این معناست که زمینه سازی، انجام دادن رفتارها و رسیدن به ظرفیت هایی است که زمینه را برای ظهور مهیا می کند و تعجیل در ظهور را سبب می شود و کوتاهی در آن باعث تأخیر ظهورخواهد بود.
در تفکیک میان دو برداشت یادشده باید توجه داشت که مخالفان زمینه سازی، چه نوع تلقی از آن دارند و موافقان ، درصدد اثبات چه حدی از آن هستند؟ از نکات پیش گفته، دو مسئله شکل می گیرد: نخست این که اگر طرف داران زمینه سازی، آمادگی و تهیه مقدمات را از این واژه اراده می کنند، آیا این معنا از روایات نیز استنباط می گردد؟ یعنی روایات نیز از ضرورت آمادگی و تهیه مقدمات ظهور سخن گفته اند؟ این مسئله طبق هر دو برداشت یادشده از زمینه سازی قابل طرح است. مسئله دوم که تنها طبق برداشت دوم طرح شدنی است، این است که آیا اساساً انسان ها در ظهور نقش دارند و می توان ظهور را متأثر از عملکرد انسان ها دانست؟
مسئله نخست: بررسی ضرورت آمادگی ظهور در روایات
دلالت روایات بر ضرورت آمادگی و مهیا بودن مؤمنان برای ظهور بسیار شفاف است. انتظار در اصطلاح روایات، به معنای بی کاری و بی مسئولیتی نیست، بلکه به معنای آمادگی و مهیا بودن است: «من انتظر امراً تهیأ له». امام صادق (ع) در این باره می فرماید:… کسی که دوست دارد از اصحاب قائم باشد، پس منتظر و اهل ورع باشد و خود را به محاسن اخلاقی بیاراید، در حالی که منتظر است؛ پس اگر بعد از آن که از دنیا رفت قائم، قیام کرد، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است… (نعمانی، ۱۴۲۲: ۲۰۷).افزون بر روایات باب انتظار، به این روایت حضرت نیز می توان اشاره کرد: هر یک از شما باید برای خروج قائم اگر چه یک تیر فراهم نماید. پس اگر خداوند متعال، نیت او در این باره را بداند، امید دارم که عمرش را طولانی کند تا این که از یاران و انصار او باشد. (همان: ۳۳۵)
در روایت نخست، گرچه امام صادق (ع) به صورت خاص از ظهور حضرت مهدی (عج) سخن به میان نیاورده اند، عمومیت واژه «امرنا»، همه ائمه و از جمله حضرت مهدی (عج) را شامل می شود. در روایت دوم نیز به این مطلب که مرابطه ما تا آخر دهر به شمار می رود، تصریح فرموده است. این روایات، به روشنی بر این نکته دلالت دارد که باید برای ظهور امام آماده بود. پس کسانی که از زمینه سازی سخن می گویند و آن را آمادگی و تهیه مقدمات معنا می کنند، سخنشان با روایات هماهنگ است.
مسئله دوم: بررسی نقش جوامع در ظهور
آیا افزون بر لزوم آمادگی و تهیه مقدمات، آمادگی اجتماعی در تحقق ظهور تأثیرگذار نیز هست؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا این مسئله از دیدگاه سه اندیشمند شیعه بازگو می‌شود.

دیدگاه شیخ مفید(ره)

به اعتقاد شیخ مفید(م ۴۱۳ق) رفتار مردم در ظهور تأثیرگذار است. این مطلب را از مواضع مختلف کلمات وی می‌توان یافت. برای نمونه، در جایی ضمن پاسخ به این پرسش که علت غیبت حضرت مهدی(عج) چیست؟ و اگر سختی زمانه، عامل غیبت بود، این علت در زمان سایر امامان نیز وجود داشت، در حالی که آنان غایب نشدند، چنین می‌نویسد: «از آن جا که امام زمان(عج)، همان کسی است که از اول خلقت و در گذر زمان ها از شمشیر کشیدنش و جهاد با دشمنان خداوند و برداشته شدن تقیه از دوستانش و ملزم کردن آن ها به جهاد در زمان ظهورش سخن بسیارگفته اند و بیان شده او همان مهدی(عج) است_ که خداوند حق را به وسیله او آشکار می سازد و گمراهی را نابود می کند_ و معلوم بود که او با شمشیر قیام نمی کند، مگر با وجود انصار و اجتماع یاران» در این کلمات شیخ مفید آشکارا، ظهور امام(عج) را مشروط به فراهم شدن یاران دانسته است. به اعتقاد وی مردم می توانند با تلاش خود و ایجاد صفات و ویژگی هایی که در اصحاب امام زمان(عج) لازم است، شرط ظهور حضرت(عج) را مهیا کنند و تسریع در ظهور را باعث شوند.

دیدگاه سید مرتضی(ره)

سید مرتضی(م ۴۳۶ق) به تأثیرگذاری رفتار مردم در ظهور معتقد بود. وی در پاسخ به پرسش علت نیاز به امام و به سؤالاتی که در این باره هست چنین می نویسد: «آیا نمی بینی که ما می گوییم خداوند متعال مردم را به اطاعت امام و فرمان برداری از او و بهره مند شدن از او مکلف کرد، در حالی که تمامی این ها در زمان غیبت منتفی است؟ پس با وجود غیبت، باز هم تکلیف ثابت است؛ زیرا ما می توانیم تقیه امام و ترس ایشان را برطرف کنیم.» (شریف مرتضی، ۱۴۰۵: ج۱، ۳۱۲) سید مرتضی در این عبارت، تصریح می کند که تکلیف مردم به اطاعت از امام در عصر غیبت، از این جهت بدون اشکال است که مردم می توانند با اقدامات خود، امام را از حالت تقیه و ترس (غیبت) بیرون بیاورند و پس از بیرون آمدن آن حضرت از غیبت، تکالیفی را که در قبال ایشان دارند انجام دهند. بنابراین به نظر سیدمرتضی، مردم در تبدیل غیبت به ظهور، نقش آفرین هستند.

دیدگاه شیخ طوسی(ره)

به اعتقاد شیخ طوسی(م ۴۶۰ق)، همچنان که غیبت امام مهدی(عج) برآمده از سوء رفتار مردم است، ظهور آن حضرت نیز از تغییر مثبت در رفتار مردم ناشی می شود. وی پس از تقریر قاعده لطف و اثبات ضرورت و جود امام معصوم و ضمیمه کردن این مقدمه که هم اکنون امام معصوم ظاهری وجود ندارد، اثبات می کند که پس آن امام معصومی که قاعده لطف، ضرورتش را اثبات می کرد، باید غایب باشد.

بررسی نقش مردم در ظهور

دومین پرسش این بود که آیا عملکرد انسان ها در ظهور امام مهدی (عج) تأثیرگذار است و باعث تعجیل و یا تأخیر آن می شود؟ از منظر ادله عقلی و نقلی، پاسخ مثبت به نظر می‌رسد. برای این مطلب، می‌توان از دلیل عقلی و دلایل نقلی بهره گرفت. بنابر این به تفصیل، پاسخ این مسئله از نظر عقلی و نقلی، در خصوص امام مهدی(ع) داده شده و نیز به صورت ضابطه و قاعده‌ای کلی در عصر همه امامان معصوم (ع)، دلایلی ذکر خواهد شد.

۱. نقش مردم در ظهور از نظر عقلی

در این جا برای آشنایی اجمالی به آن اشاره ای می شود: از نظر عقلی عامل ظهور، یا خداوند است یا غیرخداوند. در فرض دوم، عامل یا غیر مردمند و یا مردم و در فرض اخیر، عامل یا امام است و یا غیر امام. حصر یادشده از آن جا که میان نفی و اثبات گردش دارد، حصر عقلی است و چیزی خارج از آن مفروض نیست. از میان فروض یادشده، فرض دوم که عاملی غیر از خدا و امام و مردم در ظهور تأثیرگذار باشد، باطل است. از میان سه فرض باقی مانده، منعی از ناحیه خداوند و امام نسبت به ظهور نمی تواند وجود داشته باشد؛ زیرا بی شک ظهور هم مطلوب خداوند است و هم مطلوب امام. بنابراین اگر مانعی برای ظهور دیده می شود، نقصی است که در انسان ها و جود دارد و با پر شدن این خلأ، امام یقیناً ظهور خواهد کرد.

۲. نقش مردم در ظهور از منظر نقل
برای اثبات تأثیرگذاری عملکرد انسان ها در ظهور، به حجم بزرگی از روایات نیز می توان استناد جست که به دو دستۀ خاص و عام، تقسیم می‌شود.
الف) روایات خاص
محتوای این دسته از روایات، مخصوص به امام مهدی(ع) است؛ از جمله: ۱. امام مهدی (ع) در توقیع خود به شیخ مفید چنین می فرماید: «اگر شیعیان ما – که خداوند آنان را بر اطاعتش توفیق عنایت فرماید – در وفای به عهدی که بر عهده آنان است، یک‌دل می شدند، میمنت ملاقات با ما از آنان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب شان می گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما….» (طبرسی، ۱۳۶۸: ج۲، ۳۲۵) در این توقیع، به صراحت آمده است که اگر شیعیان در وفای به عهدی که بر عهده دارند، با یکدیگر همدل می شدند، ظهور آن حضرت به تأخیر نمی افتاد. بنابر این، عملکرد مردم در تحقق ظهور تأثیرگذار است. … ۲. پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: «گروهی از مشرق زمین خروج می کنند، پس زمینه ها را برای مهدی فراهم می سازند، یعنی زمینه های حکومتش را.» (قزوینی، بی تا: ج۲، ۱۳۶۸)این روایت را نیز در زمره روایاتی می توان محسوب کرد که بر تأثیر عملکرد انسان ها در ظهور دلالت دارند.
ب) روایات عام
۱. امام باقر (ع) می فرماید: إذا اجتمع للإمام عده أهل بدر، ثلاثمائه و ثلثه عشر، و جب علیه القیام و التغییر؛ (مغربی، ۱۳۸۳: ج۱، ۳۴۲) اگر برای امام به تعداد اهل بدر ۳۱۳ مرد فراهم شود، قیام و تغییر بر او و اجب است.

۲. امام صادق (ع) می فرماید: أنه لو اجتمع للإمام عده أهل بدر ثلاثمائه و بضعه عشر رجلاً لوجب علیه الخروج بالسیف. (مفید، ۱۴۱۴: ج۳، ۱۱) که دوباره تأکید بر فراهم آمدن عدد اصحاب می شود.

۳. پیامبر (ص) در حدیثی طولانی می فرماید که پیروان یوسف(ع) به آمدن موسی(ع) بشارت داده شده بودند. پس از گذشت چهارصد سال و سختی های فراوان به درگاه خدا التجاء بردند و خداوند به دلیل صبر و شکرگزاری آنان زمان غیبت را کوتاه و امر بعثت حضرت موسی را بر آنان مقدر و تسریع فرمود. به گونه ای که میان این زمان و فرجشان به واسطه غرق شدن فرعون، چهل سال فاصله بود. (صدوق، ۱۳۶۳: ۱۴۵)
۴. دسته دیگری از روایات که بر تأثیر رفتار مردم در ظهور دلالت دارند، روایات باب دعا هستند. در این دسته، برخی از روایات ناظر به ظهورند و برخی دیگر به صورت کلی، از تأثیر دعا در برطرف شدن بلا و مصیبت ها سخن می گویند. عمومیت این روایات، بر غیبت آن حضرت نیز شامل می شود که بزرگ ترین بلا و مصیبت بشریت است، امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: هیچ بلایی بر بنده مؤمنی نازل نمی شود که خداوند پس از آن به او دعا را الهام کرده باشد، مگر این که برطرف شدن آن بلا سریع خواهد بود و هیچ بلایی بر بنده مؤمنی نازل نمی شود که از دعا سر باز زند، مگر این که آن بلا طولانی خواهد بود؛ پس و قتی بلا بر شما نازل شد، بر شما باد به دعا و تضرع به درگاه الهی! (کلینی، ۱۳۶۳: ج۲، ۴۷۱) و در جایی دگر چنین می فرماید: «بر شما باد به دعا! زیرا دعا برای خداست و درخواست از او بلا را برمی گرداند، در حالی که آن بلا مقدر شده و قضای الهی به آن تعلق گرفته و جز امضای آن باقی نمانده است؛ پس چون به درگاه الهی دعا شود و از او درخواست گردد، آن را برمی گرداند، بی تردید.» (همو: ۴۷۰)

علت ظهور و غیبت پیشوایان

مسئله ای که در این جا با آن مواجهیم، این است که یک سلسله امامانی داشته ایم که در جامعه به صورت آشکار زندگی می کرده اند، و لی در برهه‌ای خاص رشته ظهور آن ها قطع شده و این ظهور به غیبت تبدیل گردیده است. غیبتی که پس از حضور رخ داده و نیز ظهوری که پس از غیبت رخ می دهد را چگونه تحلیل کنیم؟ در مقام حل این مسئله، مدعی هستیم که مردم در تحقق این ظهور پس از غیبت نقش دارند، همچنان که در تحقق غیبت پس از حضور نقش داشته‌اند. حال باید چند ضابطه را بررسی کرد: ۱. تمام نعمت های خداوند به دلیل لیاقت بندگان است. ۲. تمام سلب نعمت ها به دلیل سوءرفتار بندگان است. ۳. همیشه تغییر منفی در بندگان موجب سلب نعمت می شود. ۴. همیشه اعطای نعمت های سلب شده به دلیل تغییر مثبت در بندگان است. ۵. همیشه ایجاد تغییر مثبت در بندگان، موجب و صل شدن نعمت های قطع شده می شود. حال ما که مدعی هستیم رفتار مردم در تحقق ظهور نقش آفرین است همچنان که رفتار سوء آن ها باعث تحقق غیبت شد، از میان این پنج ضابطه، ضابطه دوم و پنجم می تواند مدعای ما را ثابت کند؛ یعنی اگر بتوانیم ثابت کنیم که تمام سلب نعمت ها به دلیل سوءرفتار انسان هاست، می توانیم نتیجه بگیریم که غیبت امام مهدی (ع) نیز از سوء رفتار انسان ها ناشی می گردد. همچنان که اگر بتوانیم ثابت کنیم که همیشه ایجاد تغییر مثبت در بندگان (انجام دادن آن چه بر عهده آنان است) موجب وصل نعمت سلب شده می شود، می توانیم اثبات کنیم که مردم در تحقق ظهور نقش آفرینند و اگر در آن ها تغییر مثبت شکل بگیرد، امام مهدی (ع) ظهور خواهد کرد. برای اثبات این مسأله، روایاتی ذکر می شود.

امام صادق(ع) از قول پدر بزرگوارش می فرماید: قضای حتمی خداوند بر این تعلق گرفته که نعمتی را که به بنده ای داده است از او نگیرد، مگر هنگامی که او گناهی مرتکب گردد که به خاطر آن مستحق عقوبت شود. (کلینی، ۱۳۶۳: ج۲، ۲۷۳) آن حضرت در روایت دیگری می فرماید: خداوند نعمتی را که به بنده ای عنایت فرموده از او سلب نمی کند، مگر این که گناهی مرتکب شده و به خاطر آن، مستحق سلب نعمت شود. (همو: ۲۷۴)؛ از جمله امام باقر(ع) چنین روایت فرمود: سوگند به خداوند، هیچ گاه قومی که در خرّمی کرامت نعمت های دنیوی خداوند بودند و در پرهیزگاری دائم، با اطاعت خدا و شکر نعمت های او زندگی خویش را سپری می کردند، نعمت ها از دستشان نرفته مگر پس از آن که خودشان آن را دگرگون کردند و از اطاعت خداوند روی برتافتند و گناهانی مرتکب شدند و توجهشان اندک شد و مراقبتشان نسبت به خدای متعال را ترک کردند و در شکر نعمت های خدا سستی ورزیدند؛ زیرا خداوند متعال، در کتاب محکمش می فرماید: «یقیناً خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا اینکه آنان حال خود را تغییر دهند».
توضیح این که به لحاظ عقلی، ظهور امام مهدی(علیه السلام) از آن حیث که تحولی مربوط به سرنوشت جامعه است، سه ضلع بیش تر ندارد: خداوند، امام و جامعه انسانی. نقش خداوند متعال به این دلیل است که خالق و مدبر هستی است و بدون اراده او حتی برگی از درخت بر زمین نمی افتد. بنابراین تغییری که در سرنوشت جامعه انسانی رخ می دهد، نمی تواند خارج از اراده الهی باشد. نقش امام مهدی(علیه السلام) از این جهت است که آن حضرت مدیریت این تحول را برعهده دارد. نقش مردم نیز از این جهت است که موضوع تحول، انسان و جامعه انسانی است. اگر مطلب پیش گفته مبنی بر خارج نبودن عوامل ظهور از سه ضلع پذیرفته شود، با تحقق ضلع سوم ظهور نیز تحقق خواهد یافت؛ زیرا تحقق جامعه توحیدی هم مطلوب خداوند متعال است و هم مطلوب امام و با شکل گیری چنین جامعه ای، دین خداوند در زمین تمکین می یابد و خداوند به حقیقت پرستش می گردد و ذره ای شرک به خداوند ورزیده نمی شود (نور: ۵۱). روشن است که چنین وضعیتی هم مطلوب خداوند و هم مطلوب امام معصوم است و بلکه هدف خداوند از خلقت، رسیدن بشر به چنین وضعیتی است و تلاش های همه انبیا و اولیا برای تحقق چنین آرمانی بوده است. بنابراین از ناحیه خداوند و امام، مانعی برای تحقق ظهور متصور نیست؛ در نتیجه اگر چیزی را بتوان مانع برای ظهور دانست، ضلع سوم یعنی انسان هاست. و قتی این مانع به حکم عقل برطرف شود، امام ظهور خواهد فرمود. این نکته عقلی را با روایات نیز می توان تأیید کرد. در این روایات و امثال آن بر این نکته تأکید شده است که حرکت و اقدام امام در تشکیل حکومت منوط به اقدام مردم است و تا از طرف مردم اقدامی صورت نگیرد، امام حرکت علنی خود برای تشکیل حکومت و به دست گرفتن قدرت را آغاز نخواهد کرد. به تعبیر دیگر، در این طیف از روایات می بینیم که عدم اقدام امام، نه به عاملی از سوی خداوند نسبت داده شده و نه به عاملی در امام و نه به عامل دیگری غیر از مردم. از این رو، این روایات به صراحت بر این نکته دلالت دارند که خلأ مسبّب بر زمین ماندن امر امام، خلأی است که از ناحیه مردم وجود دارد. (مازندرانی، ۱۳۷۶: ج۳، ۳۶۳).
علاوه بر تحلیل عقلی که گفته شد، برخی از روایات نیز بر صحت مطلب دلالت دارد؛ از جمله توقیع شریف امام مهدی(علیه السلام) به شیخ مفید که پیوستگی ظهور با آمادگی مؤمنان را نشان می دهد: در این توقیع، از تأخیر نیافتن برکت لقای امام در صورت اجتماع قلوب شیعیان سخن به میان آمده و در ادامه، تصریح شده است که در صورت تحقق این اجتماع، سعادت مشاهده امام به زودی نصیب شیعیان می شود.

زمینه سازی و مصداق‌های آن

حال نوبت بررسی این مسئله است که اساساً معنای دقیق زمینه سازی چیست و وقتی می گوییم باید برای ظهور مهیا بود و مقدمات آن را فراهم کرد دقیقاً از مهیا بودن و تهیه مقدمات چه چیزی را اراده می کنیم و دامنه این آمادگی را تا کجا می دانیم؟ به تعبیر دیگر، از کدام یک از رفتارهای مؤمنان می توانیم به عنوان رفتار زمینه سازانه یاد کنیم و مؤمنان از نظر فکری و اخلاقی و رفتاری باید در چه وضعیتی باشند تا بتوان از آن ها به عنوان زمینه سازان ظهور یاد کرد و اساساً آیا زمینه سازی ظهور و ظیفه ای مستقل از و ظایف معهود دینی و رفتاری خاص است یا این که زمینه سازی عنوانی است که بر همان و ظایف معهود دینی اطلاق می شود از آن جهت که در نسبتی خاص با ظهور قرار دارد. پاسخ به این پرسش از این جهت نیز ضروری است که و قتی ظهور و ضرورت زمینه سازی برای آن سخن گفته می شود ممکن است برخی مقدمات ظهور است. در برابر آن موضع بگیرند؛ چراکه گمان می کنند در منابع دینی وظیفه ای با عنوان زمینه سازی وجود ندارد و آن چه در شریعت از مؤمنان خواسته شده است صرفاً انجام همان وظایف معهود دینی است بنابراین ضروری است اندکی درباره چیستی زمینه سازی گفت و گو شود.
برای فهم معنای دقیق زمینه سازی و محدوده مصادیق آن می توانیم به چند دسته از روایات استناد کنیم:
۱. روایاتی که به تهیه تیر و رباط(مرزبانی) و امثال آن توصیه می کنند و بر اساس مباحث پیش گفته، روشن شد که این آمادگی در ظهور تأثیر دارد. بنابراین آمادگی نظامی، بخشی از زمینه سازی است.
۲. روایاتی که وفای به عهد را موجب تحقق ظهور می دانند (توقیع شریف). به نظر می رسد که با توجه به سایر روایات، مقصود از عهد، پذیرش ولایت امام و محبت و یاری او است. حضرت صادق (ع) در تفسیر آیه (لَا یَمْلِکونَ الشَّفَاعَهَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً) (مریم: ۸۷)، فرمود: کسی که ولایت امیر المؤمنین و امامان پس از او را بپذیرد، این همان عهدی است که نزد خداوند است. (کلینی، ۱۳۶۳: ج۱، ۴۳۱)
همچنین در تفسیر آیه (وَأَوْفوا بالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤولاً) (اسراء: ۳۴)، فرمود: عهد، پیمانی است که پیامبر از مردم برای محبت ما و اطاعت امیرالمؤمنین(ع) گرفت که با او مخالفت نکنند و بر او پیشی نگیرند و رحم او را قطع نکنند و آن ها را به این مطلب آگاه ساخت که در این مورد پاسخ گو خواهند بود. (مجلسی، ۱۴۰۳: ج۲۴، ۱۸۷)
۳. روایاتی که از ضرورت وجود یاران کارآمد برای امام مهدی(علیه السلام) سخن می گفتند و از این که با وجود چنین یارانی، خروج و قیام بر امام واجب خواهد شد. این روایات بر این نکته دلالت داشتند که وجود چنین یارانی، به تعجیل در ظهور خواهد انجامید. یعنی وجود یاران توانمند، زمینه ظهور است. اما درباره و یژگی های آنان توضیحی ندارند و می‌توانیم با مراجعه به روایاتی که و یژگی های یاران امام مهدی(علیه السلام) را برشمرده، این نکته را استنباط کنیم که زمینه سازی به معنای آراسته شدن به این و یژگی هاست. برخی از این و یژگی ها عبارتند از: بینش عمیق به حق تعالی؛ انس با یاد خدا؛ ولایت پذیری ؛ عشق به امام؛ فداکاری در برابر امام؛ فرمان برداری از امام؛ شجاعت؛ پرهیز از محرمات الهی.
از این نوع روایات، می توان دریافت که اصحاب امام مهدی (ع) از نظر معرفتی، بالاترین رتبه ها را دارند و رفتارشان نیز کاملاً در چارچوب موازین دینی است و برای انجام دادن مسئولیت های دینی و پرهیز از محذورات شرعی، اهتمام کامل دارند. بنابراین وقتی روایات، وجود چنین یارانی را از زمینه های ظهور امام می دانند و برای آن ها چنین ویژگی هایی را بر شمرده اند، در واقع، وجود چنین ویژگی هایی در میان مؤمنان، تأثیر گذار در زمینه ظهور خواهد بود.
۴. دسته ای از روایات، به سایر پیشوایان معصوم مربوط می شود و اقدام آنان به تشکیل حکومت را به و جود ویژگی های خاصی در مؤمنان مشروط کرده است. برای نمونه، مأمون رقی می گوید:
نزد سرورم امام صادق (ع) بودم که سهل بن حسن خراسانی بر آن حضرت و ارد شد. او سلام کرد و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا، مهربانی و رحمت بر شماست و شما خاندان امامت هستید. چه چیز باعث شده است از گرفتن حق خود سر باز بزنید، در حالی که شما صدهزار مجاهد شیعه دارید؟» امام فرمود: «بنشین ای خراسانی، خدا پاداشت بدهد!» سپس فرمود: «ای حنفیه تنور را روشن کن!» و او چنین کرد تا این که تنور همچون آتش برافروخته شد و بالایش سفید گشت. سپس فرمود: « ای خراسانی، بلند شو و در تنور بنشین!» خراسانی عرض کرد: «ای سرورم، ای پسر رسول خدا، مرا به آتش نسوزان؛ از من در گذر خداوند از شما در گذرد!» امام فرمود: «از تو گذشتم.» در این حال هارون مکی در حالی که کفش هایش در دستش بود از راه رسید و عرض کرد: «سلام بر تو ای پسر رسول خدا !» امام فرمود: «کفش هایت را بینداز و در تنور بنشین !» او کفش هایش را انداخت و در تنور نشست و امام شروع به سخن گفتن با خراسانی در مورد خراسان نمود، به گونه ای که گویا آن حضرت در خراسان حاضر بوده است. سپس فرمود: «ای خراسانی، برخیز و تنور را بنگر!» خراسانی می گوید: «به سوی تنور رفتم و دیدم که او در تنور چهار زانو نشسته است. او از آن جا خارج شد و به سوی ما آمده، سلام کرد.» سپس امام خطاب به خراسانی فرمود: «در خراسان چند نفر مثل این می یابی؟» عرض کردم: «به خدا سوگند حتی یک نفر هم یافت نمی شود!» امام فرمود: «به خدا سوگند حتی یک نفر هم نیست! آگاه باشید ما در زمانی قیام نمی کنیم که پنج نفر نیابیم که به ما کمک کنند؛ ما به و قت داناتریم.» (مازندرانی، ۱۳۷۶: ج۳، ۳۶۲)
این روایت بر این نکته دلالت دارد که شرط قیام امام، و جود یارانی است که در برابر امام تسلیم محض باشند و بی شک چنین تسلیمی، جز با برخورداری از درجات عالی معرفت به امام، امکان پذیر نیست و البته زندگی کسی که در این حد از معرفت و تبعیت از امام باشد، در مدار دین خواهد بود و حیاتی مؤمنانه به معنای و اقعی کلمه خواهد داشت.

نقش امام مهدی(علیه السلام) در زمینه سازی

از آن جا که ظهور امام مهدی (علیه السلام) منشأ تمام فضیلت ها و کمالات است، تحقق آن نیز مطلوب امام و بلکه مهم ترین دغدغه و خواست آن حضرت است و اساساً اگر بنابر آن چه گذشت، مؤمنان در برابر تحقق زمینه های ظهور مسئولیت دارند، این مسئولیت به طریق اولی بر عهده امام مؤمنان است. بنابراین، هم تحقق ظهور هدف آن حضرت خواهد بود و هم آن حضرت برای تحقق این مهم طرحی خواهد داشت.

از سوی دیگر، با توجه به آنچه گذشت، مهم‌ترین مانعی که سد مسیر ظهور شده است سوء رفتار مردم است و با تغییر مثبتی که در انسان ها رخ می دهد مسیر برای ظهور کاملاً هموار خواهد شد و توضیح داده شد که التزام و تعهد مؤمنان به مسئولیت های دینی و اخلاقی از مصادیق زمینه سازی است. بنابراین یکی از اقداماتی که به  صورت طبیعی مورد توجه آن حضرت قرار می گیرد مدیریت و هدایت رفتار مردم برای حرکت به سوی تغییر مثبت و تعالی اخلاقی و در نهایت زمینه سازی ظهور خواهد بود.
به تعبیر دیگر، تلاش های امام در مسیر زمینه سازی، تلاشی معطوف به خود آن حضرت نیست، بلکه اقداماتی ناظر به انسان هاست که منجر به تغییر مثبت در آنان خواهد شد. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که اقدامات امام در این زمینه تا حدی است که با غیبت آن حضرت منافات نداشته باشد و منجر به آشکار شدن آن حضرت نگردد. بنابراین آن حضرت با هویتی مخفی تمام تلاش خود را برای انجام این مسئولیت به کار خواهد گرفت. از مصادیق اقدامات حضرت در مسیر زمینه سازی، توصیه های ایشان برای هدایت شیعیان در عصر غیبت صغرا و نیز مراجعه به محدثان و فقهاء جامع شرایط، به عنوان مرزبانان حقیقی دین و رهبران فکری جامعه اسلامی در عصر غیبت است. همچنان که چه بسا دستان مبارک امام، پشت سر بسیاری از سنت های خوب اجتماعی و یا مراکز و نهادهای دینی و یا ایده های اسلامی نقش آفرینی کرده و یا آن حضرت در تضعیف و یا انحلال نهادها و جمعیت هایی که عامل انحطاط جامعه اند نقش داشته باشد اما در ظاهر اثری از آن حضرت برای ما مشهود نباشد. امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید:
«بدانید آن کس از ما (اهل بیت) که آن فتنه ها را دریابد، با چراغ روشنی بخش در آن گام می نهد و به سیره و روش صالحان رفتار می کند تا گره ها را بگشاید و بردگان را آزاد سازد، گروهی را بپراکند و جماعتی را گرد هم آورد در نهایت پنهان کاری؛ آن گونه که پی جویان، اثر قدمش را نبینند هرچند برای یافتن او بسیار جست و جو کنند» (شریف رضی، ۱۳۷۰: خ۱۵۰)
این اقدامات، همگی تلاش های حضرت در مسیر زمینه سازی هستند؛ زیرا چنان که گذشت، تلاش برای انجام دادن مسئولیت های دینی، تلاشی زمینه سازانه به شمار می آید و اقدامات امام نیز برای آشنایی مؤمنان به و ظایف دینی و عمل به آن، و یا زدودن موانع آن است.

نتیجه:

اگر از زمینه سازی ظهور، آمادگی مؤمنان برای ظهور را اراده کنیم، به روشنی این معنا از رویات قابل استنباط است، همچنان که اگر از آن انجام دادن رفتارهایی را در نظر داشته باشیم که باعث تسریع یافتن امر ظهور می شود، هم دلیل عقلی و هم روایات بسیار بر آن دلالت دارد. این مطلب را بسیاری از عالمان متقدم و متأخر شیعه پذیرفته اند. از سوی دیگر، ثابت شد که حالت انتظار برای ظهور، جز از ناحیه انسان ها و جود ندارد و با فراهم شدن آن چه مربوط به انسان هاست، ظهور تحقق خواهد یافت. همچنین زمینه سازی، به معنای التزام به تمامی آموزه های دین مقدس اسلام است و این مهم، و ظیفه ای جدا از مسئولیت های معهود دینی نیست و امام مهدی (علیه السلام) نیز در برابر این مهم مسئول است و بی تردید برای تحقق آن طرح و برنامه دارد. و ظیفه مؤمنان نیز همراهی با امام برای تحقق آرمان های آن حضرت است.

Print Friendly

یک نظر بگذارید