چکیده
تاریخ تشیّع با علی(ع) آغاز شده است و با تفکر عدالت محور او به دست آخرین فرزند معصومش، به پیروزی نهایی خواهد رسید و آرمان جاودانۀ بشریت را واقعیت خواهد بخشید و اسلام پیروزمند نهایی عرصه فکر و فرهنگ است و تشیّع راستین، حقیقت اسلام می باشد . پس باید برای فهم و بازشناسی آموزه های علی(ع) و تجربۀ بزرگ تشیّع، بیش از اینها کوشید. حجت الاسلام حسین انصاری، نویسنده کتاب دولت آفتاب که با محوریت بررسی سطح زندگی امام علی(ع) در دوران زمامداری و پیش از آن می باشد ، و مجموعه مقالات تفسیر موضوعی نهج البلاغه؛ در بسیاری از سخنرانی های خود نیز تلاش کرده که به سیره و زندگانی امام و همچنین ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوران حکومت ایشان و آثار تاریخی آن بپردازد. بنا بر اقتضای وقت، بخشی از آن سخنرانی ها در شبهای قدر، در ماه مبارک رمضان بیان شده است که در این مقاله، چکیدۀ این بخش از سخنرانی ها گردآوری و ارائه می گردد.
کلیدواژه: امام علی(ع)، سیره، انصاری، رمضان.
مقدمه:
زندگی و زمامداری امام علی (ع)، در دوران پنج سالۀ حکومتش، دارای ابعاد گوناگونی است که همواره متفکّران ژرف بین و مصلحان حقیقت جو را، به خود مشغول داشته است و هر یک، به نوبۀ خود، به یکی یا بخشی از این ابعاد پرداخته اند. (انصاری، دولت آفتاب،۱۳۸۵)
کشف، فهم و تحلیل درست و قوی این ابعاد، مسئولیتی است نهاده بر عهدۀ علی پژوهان و عدالت خواهان. آنانکه به غربت تاریخی امام و تشیّع راستین باور دارند، و از مظلومیتِ مضاعف عدالت او آگاهند، و در عصر سیاه « جهانی شدن ظلم» به «جهانی ترین عدالت»، یعنی عدالت علوی می اندیشند. و همواره نظر به «عدالت مجهول» دارند… نه هر کسی. زیرا نوشتن از علی (ع) و دربارۀ او -گذشته از لزوم همسویی و همدلی با آن جاری صلابت اعصار- کاری است از جنس خلاقیت های بزرگ، که ژرفانگری، تحلیل و نوآوری، از ابتدایی ترین ضرورت های آن به شمار می رود. (همان، دولت آفتاب،۱۳۸۵)
به همین انگیزهها کوشش می شود تا در این مقاله، با بهرهگیری از چکیدۀ سخنرانی های حجت الاسلام حسین انصاری، بخشهای تازهای از سیره و منش علوی که به شناخت بهتر امام علی(ع) در دوران معاصر یاری می رساند ؛ گردآوری و فراهم گردد. در این نوشتار بیش از هر مطلبی، ارائۀ اجمالیی از عناوین متنوع در موضوع سیره امام(ع) مورد نظر بوده است و از استقراء و استناد آن مسائل در اینجا صرفنظر گردیده و به فرصت دیگری موکول شده است.
معرفی:
حجت الاسلام حسین انصاری، نویسنده، شاعر، پژوهشگر دینی، متولد ۱۳۴۳ ، از سال ۵۵ تحصیل علوم حوزوی را آغاز کرد. چندین سال از محضر اساتید و آیات عظام قم بهره برد و همزمان با تحصیل، یک دهه به تدریس برخی دروس در حوزه و دانشگاه مشغول بود. وی اکنون به پژوهش، تبلیغ و سخنرانی اشتغال داشته و آثار و مقالاتی دارد.
بحث:
از میان تقریبا پنجاه عنوان و موضوع جداگانه ای که فقط در ماههای مبارک رمضان (در بین سالهای ۱۳۹۱الی ۱۳۹۹) توسط استاد انصاری بیان شده است، گفتار در مورد امیرالمومنین(ع) نیز یکی از موضوعات و عناوین سخنرانی ها می باشد که تعدادی از آن در شبهای قدر، در تعظیم شعائر و مناسک سوگواری در شهادت امام(ع) و شناخت هر چه بیشتر سیره علوی عنوان شده است که در ذیل به این موضوعات به صورت چکیده اشاره می شود.
۱- الگوی امام علی(ع) در تربیت های معنوی
ساده زیستی حضرت علی(ع) و در پی آن احساس تعلق به طبقه ضعیفان و محرومان و زندگی توأم با زهدی فقیرانه بهترین الگو در تربیت های معنوی را به منصۀ ظهور گذاشته است. برای تربیت روحانی یا همان سیر و سلوک معنوی، راههای متعددی پیشنهاد می شود. به نظر می رسد که روش زندگی و شیوۀ زیست امام علی(ع) را در صورت تحلیل و بازشناسی به عنوان الگوی برتر در تربیت های معنوی می توان برشمرد. که در این بخش به سه مورد یاد شده بسنده می شود. مواردی که همزمان به حوزۀ رفتار و علاقمندی آدمی پیوند دارد و بر آنها تاثیرگذار است.مقایسۀ چنین الگویی با الگوهای دیگری که افراد را به بریدن از دردهای اجتماعی انسانها توصیه می کند و آنان را به امید سلوک معنوی به عشق بتان و مهرویان فرامیخواند، حتما شکفت زده و غافلگیر خواهد کرد. ( انصاری، ۱۷مرداد، ۱۳۹۱)
۲- تعلق عاشقانه علی (ع) به مستضعفان
«در این باره بحث کوتاه و مناسبی را سال ها پیش، در کتاب کوچک «دولت آفتاب» نوشته ام و با اشاره به برخی روایت ها که از پیامبر(ص) در این زمینه نقل شده است به عشق آسمانی و الهی امام(ع) به محرومان و مستضعفان زمین ، اشاره کرده ام.(دولت آفتاب، ۲۵) علی(ع) به محبتی الهی ، وجودش سرشار از مهربانی و عطوفت بی پایان و غیر قابل توصیفی به انسان های درمانده است. با آنان زندگی می کرد و به همپایی با آنان افتخار می نمود. زندگی و امکانات و حتی نان و لباسش از سطح زندگی تیره روزان فراتر نمی رفت و سفرۀ دلش را برای آنان می گشود. در حقیقت علی(ع) پادشاه فقیران و شاه نیازمندانی است که مانند خود آنان می زیسته و به رنگ و لباس و دنیای آنان دلبستگی داشته است. (نهجالبلاغه، نامه ۴۵) در هیچ کجای تاریخ نمی توان مدلی چون او را یافت که نیمی از جهان بشری آن روز را سرپرستی کند و عمیق ترین سخنان را بر زبان بیاورد و …با این همه ، حال و هوای زیست فقیران در زندگی اش آشکارا دیده شود و نگاه های مهربانش آرامش بخش پریشانی های آنان و دستان یاریگرش گره گشای سختی ها و دشوارهای روزگار تیره بختان باشد.
علامه جعفری زیبا می اندیشید وقتی که می گفت :«حاضر بودم تمام زندگی ام را بدهم تا کسی مانند ویکتور هوگو-خالق اثر جاودانه بینوایان- داستان زندگی حسین(ع) را برای جهانیان بنویسد و به تصویر بکشد». برای نوشتن روایت زندگی علی(ع) نیز می شاید که چنین کنند.
دریغ از عظمت های دست نایافتۀ علی(ع) در ذهن ها و فکرهای کوتاه ما.» (انصاری، ۱۷تیر، ۱۳۹۴)
۳- میراث ما از امام علی (ع)
«آیا ما در میراث بری به میزانی که به اندیشه ها و شعارها و انتقال آن به نسل های بعدی تلاش کرده ایم، میراث بر موفقی بوده ایم؟ آیا تا کنون، میراث ارزشمند امیرمؤمنان(ع) را احیا نکرده ایم؟ و به آیندگان منتقل نکرده ایم؟ متاسفانه در دوران معاصر بعضی افراد در جامعه ما دچار خودکم بینی شده اند و ارزش میراث ما را ناچیز میبینند. در حالیکه اگر در بلندای تاریخ بایستید و به منحنی حضور شیعی بنگرید، و مطالعه تاریخی مناسبی داشته باشید، برداشت های اشتباه از برخی مقاطع تاریخ نخواهید داشت. زیرا جامعه شیعی میراث گرانبهایی از علی(ع) را به آیندگان خود منتقل کرده اند و شب قدر، شب احیای ارزش های شیعی است. گاهی اوقات ما درکارهایمان نگاه های مقطعی را به نگاه های تحقیق محور ترجیح می دهیم، آیا واقعاً میراث جامعه شیعه ما فقط اشک برای امیرمؤمنان است؟ باید گفت: خیر، میراث ما بسیار فراتر از این هاست.
یکی از این میراثهای گرانبها «میراث آگاهی» است. جامعه شیعی و دیگر مسلمانان اذعان دارند که پیامبر بارها فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها؛ من (پیامبر«ص») شهر علمم و علی(ع) در این شهر است». خوب است بدانیم که حتی خوارج و دشمنان امیر مؤمنان از علم و آگاهی وی در شگفت بودند، زیرا یکی از منابع و میراث آگاهی امیرمؤمنان که جامعه شیعی از آن بهره برده را، باید نهج البلاغه دانست و بر این نکته تاکید داشت که نیاز جامعه به محتوای نهج البلاغه بی پایان است.
امروز در جامعه بشری ، دانش و اطلاعات است که حرف اول را می زند و اطلاعات و آگاهی و دانایی پایه قدرت در قرن بیست و یکم است، اگر دیگران خود را از آموزه های علی(ع) محروم کرده اند، ولی شیعه از علی (ع) درس های آگاهی گرفته و ۱۱۰۰ سال است که جامعه شیعه با مضامین نهج البلاغه آشناست.
آری، نخستین بهرۀ جامعه شیعی از امیر مومنان، دانش و آگاهی بیمانند او است. اگر چه همواره برخی در جامعه شیعه هستند که افراط در شعار و شعار زدگی را جایگزین آگاهی میکنند. این جمعیتها اگرچه کم باشند، ولی گاهی با رسانه هایی که در اختیار دارند، میتوانند آفت شعار زدگی را تکثیر کنند، که باید با حضور اگاهانه جامعه، در انزوا قرار بگیرند. کسانی که وجود امیرمؤمنان را حذف شده می خواستند هنوز در جوامع اسلامی حضور دارند و به جای نشر آگاهی، به سخنان واهی و مردود، متمسک می شوند و همانها را تکرار می کنند. این خطرات ایجاب می کند تا جامعه شیعه نسبت به چنین گروه هایی آگاهی لازم را داشته باشد. باید نسبت جامعه و حکومت خود را با علی (ع) در این شب های قدر بیشتر کرد و فراموش نکرد که ماندگاری امام علی(ع) به زنده نگاه داشتن میراث اوست که مهمترین آنها «آگاهی» است. همین میراث و اندیشه امیر مؤمنان(ع) است که روزگار را بر حکومت های مستبد تنگ می کند.
میراث دوم امام علی(ع) برای جامعه بشری «عدالت و دادگری» است و امتیازاتِ به انصاف تقسیم شده در جامعه. توجه به عدالت و آگاهی از آن را از جمله میراث امیر مؤمنان باید دانست. به همین جهت، تشیع با عدالت، همزاد است و عدالت در فقه شیعه جایگاه والایی دارد. تا جاییکه عدالت جزء غیرقابل تفکیک تفکر شیعی محسوب است. یک امام جماعت، شرط عدالت لازم دارد چه رسد به حاکم یک جامعه. میراث بزرگ جامعه شیعه عدالت است و این ارث امام علی(ع) است و اگر امام علی را از جامعه اسلامی بگیرید، عدالت بی رنگ و بو می شود. واژه عدالت را ساده نگیرید. حتی جان رالز، فیلسوف قرنبیستمی، هم عدالت را رکن بزرگ لیبرالیسم و اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی می داند.
ما عدالت را در حکومت علی(ع) دریافتیم و امیدواریم تا خدا ما را قدردان میراث های بزرگ امام علی (ع) قرار بدهد. شب قدر، شب ضربت خوردن آگاهی و عدالت است و شبی است که بر خاندان پیامبر و جامعه شیعه و آزادمردان ، سخت می گذرد، به یقین در این مصیبت، نگاه خاطر مهربان امام عصر با ماست. شبی است که چراغ آگاهی ها خاموش می شود و عدالت ووارزش ها تهدید می شود. »(انصاری،۲۴خرداد، ۱۳۹۶)
۴- مردم سالاری و احترام به حق رای مردم میراث ما از علی (ع) است(۱)
«میراث ما از علی(ع) برغم انتقادهای تندروان، فقط عزاداری و گریه بر آن امام بزرگ نیست، با آنکه این میراث ارزشمند، به قدری بزرگ است که گریستن در برابر فقدان آن، حقیقتاً کوچک می نماید. همچنانکه گفته شد، «آگاهی» از جمله میراث شیعه از امیر مؤمنان است و زمانه ما عصر آگاهی و اطلاعات است. همچنین «عدالت»؛ دیگر میراث ما از علی(ع) است، ما هنوز معیارهای گمشده بشری را در اندیشه و نهج البلاغه او جستجو می کنیم. با یادکرد از «زنده یاد شادروان مرحوم جرج جرداق مسیحی» نویسنده کتاب «امام علی(ع) صدای عدالت انسانی» و تاکید بر این که تا دنیا دنیاست این کتاب زنده است، چون علی زنده است، بایدگفت: جای حسرت دارد، که چرا جامعه شیعی امروز ما فقط از عدالت علی(ع) عدالت توزیعی را می فهمد، عدالت علی(ع) عدالت سیاسی و اقتصادی بود. عدالت در برخورد با مخالفان بود. (نگا: مقاله حقوق مخالفان در نهج البلاغه، انصاری، سایت نگاه تازه)
در اصلاح و تکمیل یادداشت یکی از نویسندگان معاصر که به درستی نوشته است «ما تنها با نام علی نمی توانیم به عدالت ورزی و مهرورزی برسیم و تا عمل نکنیم به عدالت نخواهیم رسید» باید خاطرنشان ساخت که اصولاً حفاظت از حقوق انسانی و توجه به آن؛ میراث دیگر ما از امام علی (ع) است. رعایت حقوق مردم، از حقوق اجتماعی تا سیاسی و اقتصادی و از همه مهمتر، پایبندی به این حقوق، میراث ما از امام علی(ع) است. با یادآوری این نکته که امام علی(ع) در نخستین روزی که به حاکمیت رسید گفت: «اگر حقوق مردم، به ناحق، در کابین زنان رفته باشد آن را از اختلاس کنندگان بازخواهم ستاند» لازم به تاکید است که کسب رضایت علی(ع) در تامین و رعایت حقوق دیگران است و از جملۀ آنها، حقوق مخالفان و اپوزوسیون ها است. (حقوق مخالفان…همان)
علامه مجلسی _که گردهمایی های ماه رمضان در مساجد و احیاء لیالی قدر را مدیون تلاش او هستیم_ در مجلدات تاریخ امام علی(ع) از کتاب بحارالانوار (جلدهای ۴۲ و ۴۳) در روایتی نقل می کند «علی(ع) در اجتماعی از هواداران حکومتش شرکت و حضور داشت. در این گردهمایی شخصی از صحابۀ امیرالمؤمنین (ع) برخاست و در سخنانی تند اظهار داشت کسانی که در جنگ فرسایشی معاویه علیه ما با ما همراه نبودهاند در جامعۀ ما منزوی خواهند شد، امام علی(ع) نگذاشت سخن وی تمام شود و در اعتراض به سخن وی (نقل به مضمون) فرمود: «ما کسانی را که با ما همراه نبوده اند منزوی و محروم از مزایای زندگی نخواهیم کرد و آنها از همه حقوق اجتماعی، برخوردار خواهند بود و آنان را دشمن و غیر خودی نمی شماریم».
استاد مطهری در کتاب جاذبه و دافعه امام علی(ع) می نویسد: «امام علی(ع) با خوارج مطابق با دموکراسی رفتار کرد و کاری که او کرد در دنیا کمتر نمونه دارد. خوارج همه جا در ابراز عقیده آزاد بودند….» شهید مطهری می افزاید:« شاید این مقدار آزادی بی سابقه باشد که حکومتی با مخالفان اینگونه برخورد کرده باشد، می آمدند در مسجد سخنرانی علی(ع) را برهم می زدند و اغتشاش ایجاد می کردند، و به او می گفتند خدا بکشدش مرد فقیهی است، برخی می خواستند با اینها برخورد کنند و امام علی(ع) اجازه نداد». امام(ع) نه با این دشنام ها کشته شد و نه با اقدامات معاویه از حافظۀ زندۀ تاریخ محو گردید. هر چند که سالهای طولانی در شهرها و آبادی های آن روز در سرزمین های اسلامی، بعد از هر نماز واجب و پس از اذان بر مأذنهها، مطابق دستور معاویه و جانشینانش، بر علی(ع) لعنت و نفرین می فرستادند!
درک حقوق مردم، میراثی عظیم است که از امام علی (ع) برای ما بر جای مانده است. بنابر این در انتقاد از برخی مخالفان حقوق شهروندی، که خود را به تشیع علی(ع) منتسب می دانند، باید از آنان چنین درخواست کرد که بگذارید تا به اندیشه تشیع امیر مؤمنان برگردیم، بگذارید جوانان بدانند چنین میراث عظیمی داریم. بُن مایه و مبنای تفکر مردم سالار و توجه به نظر و آرای مردم، بخش بزرگ و ماندگاری از اندیشۀ امیرالمؤمنین (ع) است، در فهم این حقیقت که امکان ندارد جامعه بدون توجه به آرای مردم، به شایستگی اداره شود. البته نقش امام(ع) را در آگاهانیدن و زمینه سازی و نهادینه کردن این حقایق، به بازگویی و بیان بیشتری نیاز دارد. امام علی(ع) ۲۵ سال استقامت و صبر کرد اما حق بزرگ و مغصوب خود را با شمشیر پس نگرفت تا آنکه پس از قتل عثمان در شورش اجتماعی فراگیر مردم و پس از اجتماع همگانی مردم و درخواست رهبری امام(ع) از یکسو و عدم پذیرش آن حضرت از سوی دیگر، و درخواست مکرر ایشان که او را واگذارند، در نهایت با اصرار و پافشاری مردم بر خواسته شان، امام(ع) حکومت را پذیرفت». (انصاری،۲۶خرداد، ۱۳۹۶)
۵- مردم سالاری و احترام به حق رای مردم میراث ما از علی است(۲)
«علی تا لحظه شهادت پاس رای و نظر مردم را داشت و هرگز این حقوق را بی ارزش نشمرد. با وجود چنین سرمایۀ گرانبهایی، چرا در جامعۀ اسلامی، برخی باز هم مردم را دسته دسته می کنند؟ چرا برخورد دوگانه با طبقات مردم صورت می گیرد؟ در حالیکه همه مردم در برابر این حقوق یکسان و برابرند. با مروری بر روند تاریخی رویگردانی کشورهای اسلامی از علی(ع) و به صورت خاص؛ مفاهیم نهج البلاغه، می شود دریافت که چرا برخی کشورهای اسلامی یا سکولار شدند و به ظاهر به رای مردم احترام گذاشتند و حاکمیت آن را پذیرفتند و یا به عکس، اصلا به رای مردم احترام نگذاشتند و راه سلطنت و استبداد را پیش گرفتند؟ درد هر دو مشترک است، چون از آموزه های شیعی نهج البلاغه آگاه نبودند.
سید رضی در خطبه ۱۴۹ پاره ای از این میراث پر بها را در تاریخ ادبیات دینی به ثبت رسانده است. آنجا که امام علی (ع) با پیشانی خونین در بستر افتاده است، حضرت وصیت می کند که «شرک به خدا نورزید، مبادا سنت پیامبر را به نابودی بکشانید، این چراغ را همواره روشن نگاه دارید، تفرقه پیدا نکنید، تلاش کنید بار مسئولیت خود را بر دوش کشید، چون خدایی مهربان و دینی استوار و پیشوایی آگاه دارید، من تا دیروز نزد شما بودم و فردا از شما جدا هستم. من برای شما همسایه ای بودم اما به دنبال تَنِ ِتُهی ِ من روان خواهید شد، وداع من با شما وداع کسی است که در انتظار دیدار است، فردا رازهای من را خواهید شناخت و جایگاه مرا در خواهید یافت وقتی که جای من خالی است.»(انصاری،۲۸خرداد، ۱۳۹۶)
۶- بازتاب سیر و گردش زمانه در ذهن و اندیشه امام علی(ع) (۱)
«گذر و سیر زمانه در افکار و اندیشه های بنیادین شخصیت های الهی مثل امیر مؤمنان هیچ ساختار بنیادی را بر هم نزده است. در آیه ای از قرآن کریم در خصوص عهد حضرت آدم آمده:«وَلَقَدْ عَهِدْنَآ إِلَىٰٓ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا؛ و ما پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی فراموش کرد، و شکیبایش نیافتیم».(طه – ۱۱۵) اینکه عهد را انسان به فراموشی بسپرد از ویژگی های تغییر پذیر انسان است و قرآن همواره از تغییر و تحول هایی که در زندگی انسانها در گذر زمان اتفاق افتاده است یاد می کند. مثلا با اشاره به تغییر و تحول منفی که در زندگی و شخصیت بلعم باعورا و فرعون رخ داده بود باید گفت که قرآن کریم تعبیر روشنی در خصوص منافقان دارد و آنان را مذبذب در گذر زمان معرفی می کند. همچنانکه قرآن کریم در برابر منافقان از کسانی یاد می کند که دارای ثبات عقیده و گفتمان هستند. در زندگی امام علی علیه السلام در گذر زمان تزلزلی در ذهن و اندیشه امام ایجاد نمی شود در حالی که برخی یاران پیامبر دچار لکنت زبان در ابراز مسلمانی خود شدند. اما گذر زمان در علی (ع ) تزلزل که ایجاد نکرده هیچ، بلکه استواری بیشتری هم پدیدآورده است.
باید این هشدار را جدی گرفت که گاهی بعضی ها دارند برای من و شما فرهنگی درست می کنند که در عقاید و مبانی دینی خود دچار تزلزل و تردید شویم. در نمونه ای از ثبات اندیشه امام علی علیه السلام آمده : روزی که پیامبر در جایی مشغول تقسیم صدقات بودند، کسی از مردم به پیامبر نهیب زد که به عدالت رفتار کن! پیامبر(ص) در پاسخش فرمود: آیا عادل تر از من کسی سراغ داری؟ سپس پیامبر(ص) در بارۀ آن شخص فرمود در آن روز که تیغ ها کشیده می شود این فرد کشته می شود. بعدها همین رویداد در نهروان رخ داد. همان آدم در جنگ نهروان رودرروی علی(ع) جنگیده بود. علی(ع) فرمود پیامبر خبر داده که او در این جنگ کشته میشود پس بگردید تا کشته او را بیابید. قدری جستجو کردند و چون جسد او را نیافتند به علی علیه السلام خبر دادند که آن فرد را نیافتیم. علی(ع) فرمود: من دروغ نمی گویم و به من نیز دروغ گفته نشده است، بگردید تا او را بیابید. و بالاخره چون دقیق تر گشتند بدن او را یافتند. » (انصاری، ۱۳خرداد، ۱۳۹۷)
۷- بازتاب سیر و گردش زمانه در سیره امام علی(ع)(۲)
«گذر روزگار بر ذهن و سیره و اندیشه انسان ها تاثیر دارد و این تاثیرها گاه مثبت و گاه منفی است. بستگی دارد چگونه با خدا وارد بده و بستان شده باشد. مهم ترین تغییر را دگردیسی باید دانست که در وجود آدم رخ می دهد و او از صفت خوبی به اوصاف بدی تغییر می یابد. در عصر غیبت، حتی شیعیان اعتقادشان نسبت به امام غایب، ضعیف تر می شود. امروزه از هر سو علم کفر در جهان برپاست و زمینه برای تغییر از ایمان به کفر زیاد است. این در حالی است که پیشوای هدایت، علی علیه السلام در گذر زمان هیچگاه تزلزل پیدا نکرد. در حالیکه دیگران سست شدند و متزلزل گشتند و زبانشان لکنت گرفت و در دفاع از عدالت لال شدند. شیعه باید از علی(ع) بیاموزد و اینگونه آهسته آهسته عدالت و حقیقت و دفاع از حقیقت را فراموش نکند و مصلحت اندیشی ها در گذر زمان تغییرش ندهد. باید ثبات و استواری داشته باشد و در دفاع از حقیقت و عدالت، پایدار ماند و در گذر زمان نباید دچار مصلحت اندیشی و تردید و بازگشت از مسیر دفاع از حقیقت و عدالت شد.
ثبات و قرار و متانت و ماندگاری، نخستین بازتاب گردش و سیر زمانه در وجود امام علی است و آزادی و استقلال شخصیت را به عنوان دومین بازتاب گذر روزگار بر زندگی و سیره امام میشود معرفی کرد. گاهی فرد سنگین می شود و به زمین می چسبد و دوستان و هم حزبی ها و علایقش او را زمینگیر می کنند و او دیگر نمی تواند اوج بگیرد و توسن نفسش به سوی خیرات و خوبی ها خیز بر نمی دارد و حرکت نمی کند. به عکس اینکه وقتی شخصیت آدمی به استقلال و آزادگی می رسد زمان اوج و امکان اعتلای او فراهم میشود.
علامه جعفری در این خصوص در شرح نهج البلاغه ذیل خطبه ۳۷ از قول حضرت علی (ع) می گوید:« من در این مسابقه پرواز کردم و کسی نتوانست همپای من پرواز کند»
بقای همه فضیلت ها و ارزش ها به این برگشت می کند که انسان، شخصیت و ارزش و استقلالش را حفظ کند. اوج آزادگی در شخصیت را در روایتی از امام علی (ع) بنگرید آنجا که حضرت از ابن عباس از نرخ کفش خودش پرسید و آن گاه فرمود: «برای من حکومت بر شما از این کفش کم ارزش تر است مگر آن که حقی را برپا کنم». شگفتی آور است اینکه چقدر از تعلق به قدرت و دنیا و شهرت و…آزاد بوده اند.
با توجه به کمبود انسان های آزاده، در این روزگار وانفسا، باید قدر شبهای قدر را بیشتر دانست، زیرا چنین شبهایی هنگام خراب کردن کاخ های پلیدی است که برای نفسمان درست کردهایم. وقت آن است که به سخن امام علی(ع) در خطبه ۲۲۴ نهج البلاغه بیندیشیم که فرمود اگر هفت اقلیم را به من بدهند تا پوسته جوی را به ستم، از دهان موری بستانم این کار را نخواهم کرد و فرمود علی را با نعمتی که فانی می شود و لذتی که باقی نمی ماند، چکار است؟
افزون بر آزادی و استقلال، «دردمندی»، سومین بازتاب گذر روزگار در ذهن و اندیشه و سیره امام علی است. پیشوای ما تمام وجودش درد است. درد انسان. می گوید چگونه سیر بخوابم که شاید کسی در گوشه ای از این سرزمین پهناور اسلامی گرسنه سر به زمین نهاده باشد؟ اکنون یادمان نرود روزگار به گونه ای است که گرسنگان و محرومان و ستمدیدگان درد فراوانی می کشند مبادا که در زندگی بی درد باشیم.» (انصاری، ۱۷خرداد، ۱۳۹۷) بیان مفصلتری از این مقوله در مقاله ای با همین عنوان (بازتاب سیر و گردش زمانه در سیرۀ امام علی«ع») در بخش مقالات سایت نگاه تازه، بحث شده است که در آن از بازتاب چهارمی با عنوان «غم فراق» یاد میشود.
۸- نشانه شناسی مظلومیت علی (ع)
قال ابن أبی الحدید : اعلمْ أنّه قد تواتَرت الأخبارُ عنه علیه السلام بنحوٍ من هذا القول ، نحو : قوله : ما زِلتُ مظلوما مُنذُ قَبضَ اللّه ُ رسولَهُ حتّى یومِ النّاسِ هذا . و قوله : اللّهُمّ أخْزِ قُرَیشا فإنّها مَنَعَتنی حقّی ، و غَصَبَتنی أمری . و قوله : فجزى قریشا عنّی الجَوازی ؛ فإنّهُم ظَلمُونی حقّی ، و اغْتَصَبونی سُلطانَ ابنِ اُمّی . و قوله ـ و قد سَمِعَ صارخا یُنادی : أنا مظلومٌ فقالَ ـ : هَلُمَّ فَلْنَصرُخْ معا ، فإنّی ما زِلتُ مظلوما . و قوله : و إنّه لَیعلمُ أنّ مَحَلّی منها مَحَلّ القُطبِ من الرَّحى . و قوله : أرى تُراثیَ نَهْبا . و قوله : أصْغَیا بإنائنا ، و حَمَلا النّاسَ على رقابِنا . و قوله : إنّ لنا حقّا إن نُعْطَهُ نأخُذْهُ ، و إن نُمْنَعهُ نَرکَبْ أعجازَ الإبلِ و إنْ طالَ السُّرى . و قوله : ما زلتُ مُسْتأثَرا علیّ ، مدفوعا عمّا أستَحِقُّه و أستَوجِبُه . (شرح نهج البلاغهج ۹، ص۳۰۶)
در شرح یکی از عبارات نهجالبلاغه که در بیان مظلومیت امام(ع) گفته شده است، ابن ابى الحدید مى نویسد: به تواتر از آن حضرت(ع) اخباری رسیده که از قبیل همین سخن است. مانند این سخنش «از هنگامی که خداوند پیامبرش را گرفته است تا روزگار این مردم، همواره مظلوم بوده ام». و این سخنش «خدایا، قریش را خوار کن که آنان مرا از حقّم بازداشتند و کارم را تصرف کردند» و این سخنش «خدا قریش را به جهت من کیفرها بدهد که آنها در حقّ من بر من ظلم کردند و قدرت فرزند مادرم (یعنی پیامبر«ص») را از من به زور گرفتند». و این سخنش «وقتی فریاد کسی را شنید که می گفت: من مظلومم! حضرت فرمود: پیش بیا تا با هم فریاد بزنیم؛ زیرا من نیز همیشه مظلوم بودهام». و این سخنش « در حالیکه او(خلیفه دوم) مى دانست که جایگاه من نسبت به خلافت مثل محور سنگ آسیاب است». و این سخنش که «میراث خود را تاراج شده مى بینم». و این سخنش که « آن دو نفر، ظرفهاى ما را کج کردند (کنایه از اینکه دستاوردهای ما را هدر دادند) و مردم را بر دوش ما بار کردند.» و این سخنش «برای ما حقّى است که اگر داده شود آن را مى گیریم و اگر داده نشود، بر پشت شتران خواهیم راند اگر چه این سفر شبانه طولانی بشود.» و این سخنش که «پیوسته دیگرانی علیه من برکشیده شدند و من از آنچه حق داشتم و بایستهاش بودم بازرانده شدم.»(ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹ ص۳۰۶)
آنچه امام(ع) فرمودهاند یک واقعیت تاریخی است و در مظلومیت علی علیه السلام تردید نمی شود کرد ولی نشانه های مظلومیت ایشان بی نیاز از بررسی و شناسایی نیست. همچنانکه مظلومیت علی(ع) به گذشتۀ تاریخ محدود نمی شود و در امروز و آینده جریان دارد و به اندیشۀ امام و حتی جغرافیای انسانی هواداران وی نیز سرایت دارد.
برخی مظلومیت های شناخته شده در حق علی(ع) عبارتند از؛ غصب جایگاه، انکار مقامات، کتمان سوابق، منع از حقوق، تهدید شدن، تهاجم و تاراج، توهین و تهمت، ترور، پنهان ماندن مزار، جلوگیری از ذکر فضائل، تحریف واقعیات، تعقیب هوادران، کشتار خاندان و پیروان، محو آثار، فرمان به لعن، مسکوت گذاشتن آموزهها، بخس حق و کم گذاشتن، پروژۀ رقیب سازی ، درشت نمایی مخالفان،…
اینها هر یک، نشانه ای تاریخی از ظلم بی حد و مانندی است که بر اندیشه، جان و جسم امام(ع) رفت و علی(ع) را دلخون کرد و در تنهایی نشاند. تاریخ اسلام در حقیقت، تاریخ مظلومیتی است که بر امیرالمؤمنین (ع) رفته است. از مکه تا سقیفه و از خانۀ زهرا(س) تا شهر سامرا و از گذشته تا فرداها، همه جا نشانه ها و علائمی از آن مظلومیت بی حد را می شود سراغ گرفت. السلام علیک یا اول المظلومین. (انصاری، ۶خرداد، ۱۳۹۸)
۹- مسئله امامت در نامه امام (ع) به ابن حنیف انصاری(ره)
نامه ۴۵ م نهجالبلاغه از پر آوازه ترین فرازهای این کتاب است. این نامه را امام(ع) خطاب به یکی از یاران و کارگزاران خود، عثمان بن حنیف انصاری نوشته است. با این وصف، شهرت و اشتهار آن بیش از هر چیز به جهت اشرافیت ستیزی و دعوت به ساده زیستی کارگزاران حکومت، در متن نامه بوده است. برداشت این دو موضوع تا اندازه زیادی باقی محتوای نامه حضرت را تحت الشعاع قرار داده و اذهان را از برخی مطالب مهم این نامه منصرف کرده است. از جمله جایگاه امامت و ارتباط شیعه با آن، از نظر شخص امام(ع) است که در این نامه به روشنی مورد تاکید قرار گرفته است. امام علی(ع) در این نامه که مخاطب آن از شیعیان خاص است از دو امر که لازمه پذیرش امامت معصوم است یاد می کند. امر نخست مسأله و ضرورت پیروی است و دومی مسأله مرجعیت علمی امام است. همچنانکه برای تبعیت از امام، علم و آگاهی به سیره و روش امام را کافی می داند. بنابر این در صورت ابهام دلایل یا جهل نسبت به آنها، لزوم تبعیت از امام به قوت خود باقی است و نباید از پیروی پیشوای معصوم به دلیل دیگری رویگردانی کرده یا در انجام آن تردید روا بدارند. اگر در این بند از نامه دقت شود که حضرت به ابن حنیف این قاعده را یادآوری می کند که «مأموم باید از امام و پیشوای خود تبعیت کند». در چنین استدلالی با احراز مقدمه دیگری که ثبوت سنت و سیرۀ امام است، صورت استدلال کامل شده و باید به نتیجه روشن آن عمل کرد. به عبارت دیگر مقصود امام این است که هرگاه شیوه و منش امام دانسته شد مأموم باید به همان شیوه عمل کند. زیرا کمال تبعیت از امام به دو چیز بیشتر نیست؛ یکی اقتدا و الگوگیری و دیگری آگاهی و آموختن. (انصاری، ۱۶خرداد، ۱۳۹۷)
۱۰- چهارده قرن تاریخ، آغاز با امام علی(ع) و پایان با امام مهدی(عج)
تاریخ تشیّع با علی(ع) آغاز شده است و با تفکر عدالت محور او به دست آخرین فرزند معصومش، به پیروزی نهایی خواهد رسید و آرمان جاودانۀ بشریت را واقعیت خواهد بخشید و اسلام پیروزمند نهایی عرصه فکر و فرهنگ است و تشیّع راستین، حقیقت اسلام می باشد (انصاری، دولت آفتاب، ۱۳۸۵)
همسانی میان سیرۀ امام علی(ع) و سیرۀ حضرت مهدی(عج) پس از ظهور، از یک جریان مداوم تاریخی حکایت می کند که در فراز و نشیب تاریخ، در حال سپری کردن خط منحنی سیر تاریخی خود است و پایان آن به شدت به آغاز آن شباهت می برد. همان عدالت که در کوچه های عراق و مدینه بسال چهلم هجری گم شد و با هر بهار از گوشه و کنار خاک سر برآورده و برخواهد آورد به یک تقدیر نهایی نیز پیوند خورده است تا پایان بخش پروندۀ زندگی انسان و زیست انسانی در زمین باشد. دفتری از تاریخ که با علی طلوع کرده و با سیرۀ علی(ع) به فرجام خوشنام خود خواهد رسید. چهارده قرن از نگرش و تفکر انسانی علی(ع) که «صدای انسانیت اعصار» است می گذرد ولی در آخرین قرن(برابر با قرن بیستم میلادی) بشریت بدترین تاریخ اخلاقی خود را در موضوع انسانیت سپری کرده است. در قرن جدید نیز نشانه های زوال اخلاق انسانی در عرصه های سه گانۀ دولت، بازار و فرهنگ، قابل مشاهده است.
جنس عدالت علی(ع) متفاوت است. در فلسفه های گوناگونی سخن از عدالت گفته می شود و فیلسوفان و صاحبنظران گذشته و معاصر مانند دکارت، هابز، رالز و آمارتیاسن، فراوان از عدالت نوشته اند. در یک نگاه کلی و از یک جهت، عدالت از نگاه آنان مفهومی زیبا و جذاب و دلنشین به چشم می آید. اما هنگامی که علی (ع) از عدالت سخن می گوید، از دیدگاه کلی، جهت پرداختنش به عدالت، حکایت از مفهومی زیبا و دلنشین نمی کند. بلکه غلط نیست اگر آن را مواجههای سخت و هراسبار بنامیم. وقتی می گوید «اگر این هفت دولت را با آنچه که بر آن سایه افکنده در دست من بگذارند که دانه جویی را به ستم از مورچه ای بستانم، هرگز این کار را نخواهم کرد….» (خطبه ۲۲۴) عدالتی را به توصیف و تشویق گرفته است که دل خردمندان را می ترساند و ارادهای پولادین می طلبد.
گفتمان عدالت در سخن و سیره علی زنده و پویاست…به عثمان بن حنیف اعتراض می کند که بر سر سفره ای حضور یافته ای که در آن از فقرا خبری نیست.(نامه ۴۵ نهج البلاغه) ایشان می فرماید: من از مال شخصی خود شکم سیر نمی خورم شاید در دور دست ها مردمانی در آرزوی لقمه ی نانی باشند…..(نامه ۴۵)
عدالت علی رو در روی ظلم است، علیه ستمکاران است و بیزار از آنان…. و لحظه ای از مقابله با ظالمان کوتاه نمی آید. عدالت علی اینگونه است. ظاهراً گل و بلبلی و دلچسب و شیرین نیست. پر از رنجش و سختی ها….پر از زخم ها و دشواری هاست ….اصبغ بن نباته می گوید: شبی از شبهای ماه رمضان، در مسجد به هنگام افطار همراه با علی(ع) شدم و از مردم با غذای گوشت و نان پذیرایی می کردیم، پس از پایان کار، به خانۀ آن حضرت رفتیم تا افطار کنیم. در کمال تعجب دیدم علی کیسه نان خشکی را باز کرد و نان ها را به فشار می شکست و از آن میل نمود و این شام آن شب او بود…..پیشوای پنجم در دیدار با جمعیتی از مردم کوفه که به مدینه آمده بودند به آنان فرمود: مردم کوفه شما می دانید در آن سال هایی که علی(ع) بر شما حکومت می کرد آجری بر آجر و خشتی بر خشتی ننهاد..و خوراکش را از محل زمین های ینبع مدینه تامین می کرد. او به مردم یادآوری می کرد که روزی که به کوفه آمده ام با مرکب و لباس ها و این غلامم بودم، اگر روزی که از پیش شما بروم به جز اینها چیزی اضافه کرده باشم، قطعا به شما خیانت کرده ام….به حقیقت می توان دریافت که چگونه علی و عدالتش در تاریخ مظلوم است.» (انصاری، ۳خرداد، ۱۳۹۸)
علی(ع) برتخت ننشست، مبادا که خاک نشینان را فراموش کند. با شکم سیر نخوابید تا خواب آشفتگان گرسنه را از یاد نبرد. هم صحبتی با فقیران را فرو نگذاشت تا به ظلمت شادی خواری متکاثران گرفتار نشود. از مُترفان مُسرف برید، تا به فقیران مُصلح پیوسته باشد. با آنان ماند، تا از آنان باشد و به آنان عشق بورزد. تعلق عاشقانۀ علی(ع) به طبقات پایینِ پایین جامعه بود که عدالت او را زیباتر و صدای عدالت خواهی اش را جاودانه تر کرد .(انصاری، دولت آفتاب، ۱۳۸۵)
نتیجه گیری:
مهم ترین شاخصه های سیرۀ علوی ،فقیرانه زیستی و عدالت علی(ع) است زیرا علی(ع) از تبار مردان الاهی است که به هر نسبتی که در تحقق حاکمیت سیاسی پیش رفته اند، به چندین برابر محدویت در بهره مندی را بر خود روا داشته اند و همچنین ثبات و قرار و متانت و ماندگاری، نخستین بازتاب گردش و سیر زمانه در وجود امام علی است و آزادی و استقلال شخصیت را باید دومین بازتاب گذر روزگار معرفی کرد. «دردمندی»، سومین بازتاب گذر روزگار در ذهن و اندیشه و سیره امام علی(ع) است. و نیز مردم سالاری و احترام به حق رای مردم مهم ترین میراث ما از علی(ع) است، علی تا لحظه شهادت پاس رای مردم را داشت و هرگز این رای را بی ارزش ندانست . همان طور که حجت الاسلام انصاری در کتاب دولت آفتاب نوشته اند: « باید برای فهم و بازشناسی آموزه های علی(ع) و تجربۀ بزرگ تشیّع، بیش از اینها کوشید، باید معیارهای اخلاق و سیاست و اقتصاد را در قالب های شیعی آن به شیفتگان عرضه کرد، و جان مشتاقان عدالت و برابری را عطرآگین ساخت و راه تحریف و وارونه کردن آرمان های بزرگ و از کار انداختن چرخ انقلاب های تاریخ ساز شیعه را بست و مشعل حق طلبی را بر بام انسانیت اعصار، برافروخته تر کرد . و فراموش نکنیم که تاریخ تشیّع با علی(ع) آغاز شده است و با تفکر عدالت محور او به دست آخرین فرزند معصومش، به پیروزی نهایی خواهد رسید و آرمان جاودانۀ بشریت را واقعیت خواهد بخشید و اسلام پیروزمند نهایی عرصه فکر و فرهنگ است.»
منابع:
۱- انصاری، حسین؛ (۱۳۸۵)، دولت آفتاب( بررسی سطح زندگی امام علی(ع) در دوران زمامداری و پیش از آن)، نشر کاتبان،چاپ اول
۲- سید رضی، نهجالبلاغه، چاپهای متعدد.
۳- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ مصر.
۴- سایت نگاه تازه www.h-ansari.net
۵- کانال تلگرامی منبرها، کلاس و نشست ها- حسین انصاری menbar_ansari@
مأخذ مقاله: سایت نگاه تازه
یک نظر بگذارید