چکیده
انتظار واژه ای آشنا برای شیعه در طول قرون گذشته است و کلمه ای است که در کنار نام مهدی موعود بر دیدگان منتظران جلوه کرده است. شاید انتظار در نوع خود به لحظاتی تعلق بگیرد که چشم به راه، و دل در فراق یار غایب ،سوخته است و ساخته است اما در واقع مکتب انتظار از دیدگاه منتظران ، مکتبی سرشار از آموختنی هاست .آنجا که به شیعه می آموزد در راه رسیدن و دیدن یار باید رسم دلدادگی و دل سپردگی آموخت و همانطور که تعالیم الهی برای رشد و تعالی بشر خاکی آمده است ، مکتب انتظار نیز برای تربیت و آماده ساختن منتظر است . مکتبی که می آموزد فلسفۀ انتظار در وهله اول ، اعتقاد به عدالت و عدل و داد است. باید به عدل باور داشت تا انتظار برای رسیدن دادگر در برپایی عدل معنا بگیرد. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی دیدگاههای علامه محمدرضا حکیمی(طاب ثراه) به ابعاد مکتب انتظار (ابعاد عقیدتی، ابعاد عملی) که در این انتظار عظیم وجود دارد، با توجه به کتاب خورشید مغرب، پرداخته شود.
کلیدواژه: انتظار، حکیمی، عدالت، مکتب
مقدمه
در زیر این طاق بلند، در طول تاریخ انسان، سخن از «عدالت» بسیار گفته اند. آنچه مصلحان بزرگ و حقوقدانان با اخلاص گفته اند، همه سخن از عدالت اجتماعی است، یعنی : اجرای عدالت در میان اجتماعات بشر، و در حقوق اجتماعی ، لیکن عدالت، واقعیت عظیم دیگری است، که همواره، مورد غفلت بوده است، مگر در تعالیم پیامبران.
عدالت، پیش از اینکه در مرحلۀ اجتماع مطرح باشد، باید در مرحلۀ نفوس بشری مطرح باشد: هر نفسی و جانبی باید عادل باشد، و عدالت را در ذات خود پدید آورده باشد. و ما این مرحله را، «عدالت اَنفُسی» می نامیم. عدالت انفسی، هنگامی به تمام معنی تحقق خواهد یافت، که انسان عدالت را در همۀ جهان، و برای همۀ چیزها، حتی جانوران و گیاهان و دیگر مظاهر طبیعت بخواهد، و در همۀ آنها جریان داشته باشد و ما این مرحله را، «عدالت آفاقی» می نامیم. پس باید همواره، برای تحقق عدالت آفاقی و انفسی کوشید. زیرا هنگامی که عدالت انفسی و آفاقی تحقق پذیرفت، تحقق عدالت اجتماعی (که بشریت با همۀ پیشرفت های خویش نتوانسته است خود را به آن نزدیک سازد، بلکه روز به روز از آن دورتر شده است)، امری است حاصل شده و پیش پا افتاده.
و چون عدالت آفاقی و عدالت انفسی، کمال بزرگ بشریت است، به دست آوردن آن نیز مشکل است، و همواره، موانع بر سر راه آن بسیار است، هم موانع درونی: امیال و خواسته ها… و هم موانع بیرونی: قدرت ها و فسادها… چون چنین است بشر کمتر موفق شده است تا آن عدالتِ جامع را به چنگ آورد، و خود به آن معنی، عادل باشد.
عدالت یاد شده، فقط و فقط، از سوی پیامبران پیشنهاد شده است، و همواره با مقاومت روبرو گشته است، به ویژه از سوی قدرتهای فاسد و جبّار و طاغوت، که نمی خواسته اند انسان آزاد باشد. آن عدالت، آزادی می آورد، و قید و بندها، و بردگی ها را از میان می برد. و این همان چیزی است که قدرتمندان و برده طلبان آن را نمی خواسته اند و نمی حواهند. آنان که می خواهند بر دوش آزردۀ بشر سوار باشند، نمی خواهند که انسان به خود آید، آزاد گردد، عادل شود، و با ظلم بستیزد.
منتظرانِ مهدی(ع) ، اکنون _ و در طول تاریخ انتظار_ در طلب چونان آرمانی اند که یاد شد، یعنی: تحقق عدالت جامع، عدالت آفاقی و انفسی، عدالتی که پیامبران خواسته اند و امامان تعلیم داده اند. بنابراین، انتظار آنان هر چه به طول انجامد، و پایداری بخواهد، و هر چه آفاق مقاومت در راه این آرمانِ بزرگ گسترده باشد، به جاست و به جا. از هجرت پیامبر به سوی مدینه، تا شمشیر زدنهای علی در صفِّین و نهروان ، تا حماسۀ خورشیدی عاشورا، و تا همۀ جهادها و شهادتها ، در طول همۀ قرن های انتظار، همه و همه، آرمان بلوغ انسان، و طلوعِ خورشید، و نشر عدالت جامع را، به گونه ای، نوید داده اند. این است آفاق وسیع مقاومت، در آستان شکوهمندِ انتظار، در راه تحقق ابراهیم و موسی و …محمد و علی و…(خورشید مغرب، حکیمی، ص ۲۶۰، ۲۶۱)
با توجه به آنچه که از مفهوم عدالت در نگاه منتظران یاد شد، دیدگاه علامه محمد رضا حکیمی(طاب ثراه) در مورد انتظار دیدگاهی بر مبنای اعتقاد به عدالت و سپس اعتقاد به انتظار است که در فرهنگ تشیع انتظار با عدالت معنا می شود.
بحث
در دیدگاه علامه حکیمی، انتظار ابعادی دارد که این ابعاد به فرهنگ انتظار برجستگی های خاصی می دهد. در کتاب خورشید مغرب جناب حکیمی این ابعاد را چنین بیان می فرمایند:« در این انتظار عظیم و شکوهمند، ابعاد استوار مکتب نیز حضور دارد. هم ابعاد عقیدتی و هم ابعاد عملی». (خورشید مغرب، حکیمی،ص ۲۶۵)
ابعاد عقیدتی
در ذیل ابتدا به ابعاد اعتقادی از دیدگاه علامه حکیمی (طاب ثراه ) و سپس به ابعاد عملی از نگاه ایشان در افق انتظار می پردازیم:
۱- بُعد توحیدی
یکی از ابعاد مهم انتظار، که پیوسته باید مورد توجه باشد، بُعد توحیدیِ آن است. انتظار، در ماهیت خود، انسانِ منتظر را متوجه مبدأ عالم، و خدای جهان، و سرچشمۀ همۀ هستها و هستیها می کند. انسان منتظر همواره چشم به راه فرجی است که به قدرت مطلقۀ الاهی تحقق خواهد یافت . منتظران چشم به راه« مهدی» هستند. و توجه در این امر، همواره به خدای متعال است. و این بُعد توحیدی انتظار، و توجه به خدا و طلب فرج از درگاه خدا، از مهم ترین اصول این اعتقاد و باور است. منتظران باید، همیشه متوجه درگاه کبریایی الهی باشند و از پیشگاه لایزال طلب گشایش و فرج نمایند. این تعلیم را پیشوایان یاد کرده اند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:« اَفضَلُ اَعمالِ اُمَتی ، انتظارُ الفَرَج مِنَ الله- عزَّوجل. بهترین اعمال امت من، انتظار رسیدن فرج است از نزد خدای عزیز جلیل».(خورشید مغرب، حکیمی، ص۲۶۵)
۲- بُعد نبوّت
بُعد دیگر انتظار، توجه به پیامبران و مکتب پیامبران، و تجدید عهد با آنان است، و همچنین توجه به مقام هدایت پیامبر اکرم(ص). منتظران، چشم به راه کسی هستند که در او صفات و آثار پیامبران گرد آمده است، و هنگامی که ظاهر گردد، آن آثار در او دیده خواهد شد. هر کس دوست دارد آدم، و شیث، و نوح، و ابراهیم، و موسی، و عیسی، و داوود، و سلیمان، و یوسف(ع) و… و محمد(ص) را ببیند، می تواند آنان را در « مهدی» ببیند. او می آید تا آرمان پیامبران تحقق بخشد، و تا دین خدایی را بگستراند، و ندای توحید را به همه سوی ببرد. (همان، ص ۲۶۶)
اینها همه توجه دادن به اصل نبوت، و تاکید بر مقام پیامبر اکرم است. و همه یادکردن اعتقادی و مکتبیِ پیامبری و پیامبران است. در احادیث نیز به این مسائل اشاره شده است، و به طور دقیق رابطه مسئلۀ مهدی و غیبت و انتظار، و رابطۀ ایمانی منتظران مهدی، با نبوت و پیامبری، ذکر گشته است، از جمله، در این سخن امام جعفر صادق علیه السلام: «هر کس از شما، در حال انتظار ظهور حاکمیت دین خدا درگذرد، مانند کسی است که در خدمت قائم باشد، و در خیمه او … نه بلکه مانند کسی است که در رکاب قائم بجنگد، نه به خدا سوگند، بلکه مانند کسی است که در رکاب پیامبر(ص) شهید شده باشد.».(بحار الانوار،ج۵۲، ص۱۲۶)
این تعالیم همه، توجه دادن به اصول مهم نبوت است، و یاد آن و تاکید بر آن.(خورشید مغرب، حکیمی، ۲۶۷)
۳- بُعد قرآن
امر مهم دیگری که هر منتظری باید متوجه آن باشد، کتاب خدا و قرآن کریم است. مهدی، زنده کننده همۀ احکام قرآن است. انسان منتظر همواره، این آرمان را در دل زنده می دارد، که روزی با ظهور جهانگیرِ مهدی آل ِمحمد(ص) و آخرین خلیفۀ آورندۀ قرآن، احکام قرآن جاری شود، و قرآن در سراسر جهان حاکمیت یابد، و کتاب آسمانی، برنامۀ زندگی انسان زمینی گردد – چنانکه این موضوع، در احادیث بسیار آمده است. بدین گونه ، توجه به قرآن کریم و نورانیّت و هدایت قرآن نیز، جزءِ مسائل عمده انتظار است. ( همان، ص۲۶۷)
۴- بُعد امامت
اعتقاد به امامت نیز در انتظار به خوبی روشن است. مهدی، وصیِّ صدیقین، و خاتمِ ائمه طاهرین است. امامان پیشین، یکایک او را یاد کرده اند. او فرزند آنان، و یادگار ایشان، و ادامه دهندۀ راه آنان است. مهدی، مظهرِ قائمِ جاریِ امامت است، و قطبنمای حرکت در اقیانوسِ بزرگ هستی، و مشعل راه حیات و تکلیف. وجود مهدی، و انتظار ظهور او، بزرگترین تاکید است بر اصل اعتقادی امامت و رهبری. این امر در قرآن نیز یاد شده است، و ادامۀ آن، در سوره «قدر» مطرح گشته است. (همان، ص۲۶۷)
در احادیث نیز تاکید بسیار شده است بر شناخت امام و خطّ امامت، در دوران غیبت. امام صادق(ع) می فرماید:« امام خود را بشناس! اگر امام را شناختی، چه ظهور، زوتر اتفاق افتد یا دیرتر، به تو زیانی نمی رسد». (بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۱)، (خورشید مغرب، حکیمی، ص۲۶۸)
۵- بُعد عدل
بُعد عدل و دادگری، و توجه به آن در مسئلۀ انتظار، بسیار روشن است. انتظار مهدی، انتظار ظهور عدل است، عدل جهانی، عدل آفاقی و اَنفُسی. مهدی مظهر اسماء الهی است، از جمله این دو اسم مبارک:« یا عدل و یا حکیم». مهدی تجسم اعلای حق و تحقق والای عدل است. بطور کلی، تداعی موضوع عدل و عدالت و جهانگیر شدن آن، از انتظار، جزء بدیهیات است. انتظار، یعنی چشم به راه امامی داشتن که چون بیاید جهان را از عدل و داد مملو سازد، از آن پس که از ظلم و جور مملو شده باشد.(همان، ص۲۶۸)
۶- بُعد معاد
معاد بازگشت انسان به نزد خدا، و ورود به جهان پایدار و شروع زندگی اصلی و حیات خالص است. در امر انتظار، اصل اعتقادی بسیار مهمِ «معاد» و بازگشت مسئولانه به نزد خداوند، همواره حضور دارد. این حضور در سه جهت نمودار است:
جهت اول: اینکه مهدی (ع) به هنگام ظهور، ستمگران را کیفر می دهد و ظالمان را به سزای اعمال خود می رساند و مومنان را عزیز می دارد، رحمت الاهی را به سزاواران می چشاند و این خود نمونه ای است از چگونگی معاد و رستاخیز.
جهت دوم: اینکه به هنگام ظهور مهدی، گروهی از پاکان و پلیدان به جهان باز می گردند و به تعبیر قرآن کریم:« و یَومَ نَحشُرُ مِن کُلّ اُمّهٍ فَوجا. از هر امتی دسته ای را باز می گردانیم».(نمل/۸۳) . و این خود قیامت صغرایی است و نشانه ای است برای قیامت کبری.
جهت سوم: اینکه ظهور مهدی(ع) از « اَشراطِ ساعت» است، یعنی: علائم قیامت. یکی از علائم و نشانه های قیامت و فرا رسیدن رستاخیز، ظهور مهدی(ع) است.
بدینسان می نگریم که مسئله انتظار موعود، روابطی بسیار عمیق با اصل اعتقادی معاد دارد و « انتظار» شاخصِ منوّرِ ابعاد عقاید حقّه است.(همان، ص۲۶۹)
ابعاد عملی
در مطالب بالا ذکر شد که انتظار حافظ ابعاد عقیدتی مکتب است و در افق نگاه علامه حکیمی ، انتظار ابعاد دیگری نیز دارد که علامه از آن به ابعاد عملی نام برده اند. در ادامه به ابعاد عملی مکتب انتظار از دیدگاه علامه حکیمی (طاب ثراه) می پردازیم:
۱- بُعد دینداری
از ویژگیهای انسان منتظر، دینداری است و دیانت پیشگی. انسان در دوران غیبت ، باید با مواظبت بیشتر، به امر دین خود و به دینداری و صحت اعمال خود بپردازد. و از هر گونه سستی و فتور دوری گزیند.(خورشید مغرب، حکیمی، ص۲۷۰)
۲-بُعد پارسایی
انسان منتظرِ حکومتِ علی وار مهدی موعود ، علاوه بر تَدیُّن و تقوی، باید پارسا باشد و خود را چنان که آن پیشوا دوست دارد، بسازد و بدارد و به او و یاران او شباهت به هم رساند تا به لطف خدا در شمار آنان به حساب آید.(همان، ص۲۷۰)
۳- بُعد تقید مکتبی
یکی از ابعاد مهم، در فلسفه عالی تشیع، تقیّد دقیق به مکتب و خط مکتب است. انسانیت و رعایت ارزش انسان، تنها و تنها در تعالیم علی و آل علی جلوه گر است. و انسان منتظر مهدی آل محمد(ص) در خط آنان است. و این است که پیامبر اکرم(ص) می فرماید:« خوشا به حال منتظرانی که به حضور« قائم» برسند، آنان که پیش از قیام او نیز پیرو اویند، با دوست او عاشقانه دوستند وموافق، و با دشمن او خصمانه دشمنند و مخالف». (بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۳۰)، ( خورشید مغرب، حکیمی، ص۲۷۲)
۴- بُعد امر به معروف و نهی از منکر
یکی از تکالیف عمدۀ دینی، امر به معروف و نهی از منکر است. با این دو عمل است که احکام و فرائض الهی برقرار می ماند، و جامعۀ دینی از انحراف می رهد. هچنین رضا و خشنودی مهدی(ع) در آن است که «معروف» عملی شود و «منکر» ترک گردد. بنابراین انسان منتظر، نمی تواند در این باره بی تفاوت باشد.(همان، ص۲۷۲)
۵- بُعد اخلاق اسلامی
معلوم است که این بُعد نیز، باید در جامعۀ منتظر، حضور محسوس داشته باشد. جامعه منتظر باید جامعه اسلامی باشد و بزرگترین وجه تمایز جامعۀ اسلامی از دیگر جامعه ها، همان اخلاق نورانی اسلام است. انسان منتظر باید دارای اخلاق اسلامی باشد و جامعۀ منتظر باید مظهر اخلاق اسلامی باشد.(همان، ص ۲۷۳)
۶- بُعد آمادگی نظامی
امر بسیار جالب، و بسیار مهم، و بسیار مغفول، امرآمادگی نظامی در عصر انتظار است. مسلمان باید همیشه آمادگی نظامی و نیروی سلحشوری داشته باشد، تا به هنگام طلوع طلایع حق، به صف پیکارگران رکاب مهدی(ع) بپیوندد و در آن نبرد بزرگ حق و باطل ، حماسه آفریند و کمک رساند و حضور فعال داشته باشد. (همان،ص۲۷۴)
انتظار ، دوران تکلیف حساس
با توجه به تامل در ابعاد عملی انتظار ، میبینیم که انتظار ، تجلّی جامع و تبلور کامل تربیت های مکتب است . پس ، انتظار ، هم «شاخص منوّر ابعاد عقاید حقّه» است . و هم « تبلور کامل تربیت های مکتب » .
آری غیبت ، جریانی بسیار عمیق و انتظار جریانی بسیار سازنده و مهم است . هنگامی که به ماهیت دین و تعلیم ها و تکلیف های دین می اندیشیم ، و وقتی که به زندگی و تکلیف ، با شناخت های درست ، فکر می کنیم ، به این نتیجه می رسیم که روزگار انتظار ، نه تنها روزگار سستی و رهایی و بی تفاوتی و قعود و تحمل و ظلم پذیری نیست ، بلکه دوران انتظار، دوران حساس حضور تکلیفی است ، هم در ابعاد تکالیف فردی و هم در ابعاد تکالیف اجتماعی . دوران انتظار ، دوران تکلیف است ، تکلیف بزرگ . و آن تکلیف بزرگ نگهبانی دین خداست ، در سطح فرد و در سطح اجتماع … ( همان ، ص۲۷۵ ) .
نتیجه گیری
از دیدگاه علامه حکیمی انسانِ عصر غیبت باید دارای شناختی درست و بصیرتی درخشان باشد تا بتواند اعتقاد حق را حفظ کند . انسان منتظر باید بداند انتظار چیست ؟ و برای چیست ؟ او منتظر کیست ؟ و ظهور مقدمه چه اموریست ؟ اگر این شناخت صحیح را بدست آورد دارای فضیلتی بزرگ خواهد بود . در روزگاران غیبت و انتظار ، حفظ دین و نگهبانی مرز های عقیدتی ، و حراست باروهای باوَرهای مقدس است . لازم است ایمان جزء وجود منتظران و مایه تقوم هویت اصلی آنان باشد تا کم کم ، حق و فداکاری و راه اعتلای حق ، چون خون ، همۀ وجود آنان را گرم کند و چون روح، جوهر حیات آنان باشد . نباید پنداشت که انتظارِ ظهور ، و چشم به راه « مهدی موعود » بودن ، به گونه ای ، موجب از دست هشتن حرکت های اصلاحی و حماسه های دینی و اجتماعی است . هرگز چنین نیست . انتظار ، دعوت به« نپذیرفتن» است ، نه « پذیرفتن » ، نپذیرفتن باطل ، نپذیرفتن ستم ، نپذیرفتن بردگی و ذلّت . انتظار ، درفش بنیاد گر مقاومت است ، در برابر هر ناحقی و هر ستمی و هر ستمگری . شیعه با حضور در حوزۀ «انتظار» ، یعنی انتظار غلبۀ حق بر باطل ، و غلبۀ داد بر بیداد، و غلبۀ علم بر جهل ، و غلبۀ خرد بر سبکسری، و غلبۀ تقوی بر گناه، و غلبۀ آگاهی بر کوربینی ، همواره ، آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید می نماید.
ای سرِّ توحید ازل ، در طالع تقدیرها !
ای نور ذاتِ جلوه گر، در جلوه ها، تصویرها !
در ذات ذرّات جهان، هر دم زتو تاثیرها !
ای آفتاب، ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی؟!
عالم سیه ، از بس ستم، این خلق، حیران تا به کی؟!
گیتی زتو بالَد به خود، عقل از تو، نورانی بُود !
افکار اقوام و مِلَل ، در مَدرَست فانی بود !
با علم تو، این علم ها، یکسر چو نادانی بود !
ای آفتاب، ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی؟!
خلق جهان، بی بهره زان، علم فراوان تا به کی؟!
ای سینه، آتش سوز شو !، ای دل! جهان افروز شو!
هر دم ظهورش را طلب، هر جا طلب آموز شو !
فریاد زن، هر روز و شّب، کای شام هجران، روز شو !
ای آفتاب، ای آفتاب، از خلق پنهان تا به کی؟!
ای شادی جان بشر، دور از محبّان تا به کی؟!
(ساحل خورشید، حکیمی، ص۲۲۴، ۲۴۳)
منابع
۱- قرآن کریم
۲- بحارالانوار ، علامه مجلسی
۳- خورشید مغرب ، حکیمی ، محمدرضا ، انتشارات دلیل ما ، چاپ بیست و چهارم ، پاییز ۱۳۸۲
۴- ساحل خورشید، حکیمی، محمد رضا، انتشارات علمی، فرهنگی الحیات، چاپ اول، ۱۳۹۰
سلام و خداقوت
انتخاب واژه مکتب و نگاه مکتب نگر استاد حکیمی در مقوله انتظار درخور تامل است.
اینکه ابیات زیبا و عمیق پایانی در بخش نتیجه گیری آمده به نظرم در وهله اول جای مناسبی نداشت اما کمی تامل کردم و دیدم همین جا بهتر است از بخش های دگر.