مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجتالاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […] |
زمینههای فرهنگی تحقق عدالت اقتصادی از منظر امام علی(ع) با تأکید بر نهجالبلاغه (ارائه شده در کنفرانس ملی علمی تخصصی نهج البلاغه، دانشگاه فنی و حرفهای یزد، آذر۱۴۰۲)
نویسنده: مهدیه روحبخش (پژوهشگر مجموعه، پژوهشهای دینی ۱)
ارسال شده در تاریخ ۶ فروردین ۱۴۰۳
چکیده عدالت اقتصادی به عنوان رکن اصلی در پیشرفت جوامع انسانی و از دغدغههای مهم بشری میباشد؛ و از آنجا که فرهنگ هر جامعه نقش مهمی در پیشرفت و توسعه انسانی دارد، در مسئله عدالت اقتصادی نیز عوامل و زمینههای فرهنگی نقش مؤثری خواهد داشت؛ در فرهنگ و آموزههای اسلامی، اجرای عدالت اقتصادی جایگاه ویژهای دارد، در این راستا امام علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص) و ادامهدهنده فرهنگ اسلام، عدالت را در اولویت برنامههای خود قرار داد و در اجرای عدالت اقتصادی بسیار سختگیر بود، همواره بر آن تأکید میورزید و کارگزاران و استانداران خود را به این مهم سفارش مینمود، نمونههای بسیاری از این موارد در کتاب شریف نهجالبلاغه که پس از قرآن کریم، بزرگترین منبع شناخت معارف دین، ارزشها و ضد ارزشهاست، بیان شده است. در این مقاله به روش کتابخانهای و با الهام از کتاب گرانسنگ “الحیات” بهویژه جلدهای ۳-۶ که مربوط به مسائل اقتصادی است، زمینههای فرهنگی که برای رسیدن به عدالت اقتصادی در جامعه موثّر میباشد، از دیدگاه امام علی(ع) و با تأکید بر “نهجالبلاغه” مورد بررسی قرار گرفته است.
کلمات کلیدی: علی(ع)، عدالت اقتصادی، جامعه، انسان
مقدمه اقتصاد و مسئله عدالت اقتصادی از مباحث مهم جوامع بشری است و از آنجا که فرهنگ، نقش مهمی در پیشرفت و تحقق اهداف جوامع دارد، بستر و زمینههای فرهنگی مناسب، برای رسیدن به عدالت اقتصادی اهمیت بسیاری خواهد داشت. با اینکه در مورد واژه فرهنگ، تعاریف مختلفی وجود دارد، شاید بتوان دو نمونه زیر را کاملترین و درعینحال سادهترین تعریف از این واژه، دانست، “فرهنگ یک جامعه تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه، از جامعه خود فرامیگیرد و در برابر آن اجتماع وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد.” [۱۱، ص۱۷] “فرهنگ تنها به این معنا نیست که آثار و دانشهایی را گردآوری کنیم که نخبگان برای استفاده عموم آن را خلق و گردآوری و حفظ میکنند، یا ملتی که از گذشته یا میراثی غنی برخوردار است آن را به ملتهای دیگری به منزله الگو ارزانی کند. علاوه بر این، فرهنگ به دسترسی داشتن به آثار هنری و زبان و ادبیات محدود نمیشود، بلکه درعینحال اکتساب دانشها و اقتضای شیوهای از زندگی و نیاز به ارتباط را هم دربر میگیرد. فرهنگ عرصهای نیست که بتوان آن را به تصرف یا تملیک درآورد، بلکه شیوه رفتار کردن با خود، همنوعان و طبیعت است.” [۱۰، ص۲۱] عدالت اقتصادی، به منظور از بین بردن فقر مطلق و ایجاد توازن نسبی بین اقشار جامعه حائز اهمیت بسیار میباشد، در جامعهای که عدالت اقتصادی برقرار نباشد رابطه محسوس میان تلاش افراد و میزان درآمد و رفاه وجود نخواهد داشت و گروهی با دسترسی به موقعیتهای مناسب و بهرهمندی از امتیازات انحصاری، بخش قابلتوجهی از منابع را به خود اختصاص میدهند و بدین طریق، فاصله بین اقشار اجتماعی با شتاب روزافزونی بیشتر خواهد شد. [۳] در حقیقت، عدالت جامعه را از دوگانگی و زیست طبقاتی رهایی میبخشد و ریشه تضادها و رقابتهای ناسالم را میخشکاند و تودهها را به زندگی عادلانه و صمیمی میرساند و کار و تولید و توسعه در بستر مناسب قرار میگیرد. در فرهنگ اسلام عدالت اقتصادی حائز اهمیت بسیار و مورد تأکید میباشد؛ در این مقاله سعی بر آن است زمینههای فرهنگی برای رسیدن به عدالت اقتصادی در جامعه از دیدگاه امام علی(ع) مانند تبیین عدالت و ارزش آن، بیزاری از بیداد به عنوان ضد عدالت، نمایان ساختن عدالت و تجلیل و الگوسازی از آن، پرداخت هزینه در راه عدالت، مورد بررسی واقع شود.
تبیین عدالت و ارزش آن یکی از اقسام عدالت، عدالت اقتصادی است که تأثیر گسترده و بنیادین آن در زندگی مادی و معنوی انسان، دارای اهمیت بسیار است؛ “در صدر اسلام، با استقرار مهاجران در مدینه و عقد اخوت آنان با انصار، عملاً جامعهای جدید با هویت اعتقادی واحد پدید آمده بود. امضای قرار نامهی وحدت با مشرکین و یهودیان، امنیت این جامعه را تأمین میکرد، اما استمرار آن جامعه و تداوم هویت آن افزون بر اشتراک اعضای آن بر محور توحید، قرآن و نبوت، نیازمند حلوفصل نیازهای واقعی مالی و از میان برداشتن تنگناها و معضلات اقتصادی نیز بود. پیامبر با ایمان به همین واقعیات و آموزههای الهی بود که درست از همان نخستین سال هجرت به مدینه بر آن شد تا بنیاد مدیریت و امامت خویش در دوره تأسیس دولت را عزیمت به سوی عدالت در تمامی عرصههای زندگی مسلمانان، به ویژه عدالت اقتصادی قرار دهد. استقرار قسط و عدل و سوق دادن جامعه به سوی آن و عصبیت در تحقق آن، محوریترین هدف بعثت پیامبران توحیدی بود و آخرین مبعوث الهی نیز باید راه رسولان پیشین را دنبال میکرد ” و ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط” [سوره حدید، آیه ۲۵] [۱۲، ص۳۶] امام علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر و ادامهدهنده فرهنگ اسلامی، فراگیری عدالت را در رأس برنامههای خود قرار داد، علی(ع) در خطبه سوم نهجالبلاغه یکی از دلایل و انگیزههای پذیرفتن حکومت را اینگونه مطرح مینماید: میدیدم که در جامعه سیری بیش از اندازه و پرخوری ستمگر و گرسنگی بیش از اندازه ستمدیده پیدا شده است؛ هر کس در امور مالی هر ستمی که میتوانست انجام میداد و گروه زیادی از مردم در تنگنای معیشتی قرار گرفته بودند. [۸] در چنین شرایط اقتصادی علی(ع) حکومت را به دست گرفت و اولویت خود را بر اساس سه اقدام زیر قرار داد؛ بازگرداندن داراییهای به غارت رفته، اصلاح نظام تقسیم داراییهای عمومی و اصلاح نظام کارگزاری و مدیریتی. امام (ع) عدالت را تنها راه نجات جامعه میدانست؛ “به خدا سوگند! بیتالمال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن بازمیگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت، گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت بر او گران آید تحمل ستم برای او سختتر است.” (نهجالبلاغه، خطبه ۱۵] علی(ع) شخصیتی بود عدالتخواه و همواره مقوله عدالت در نظرش ارزشمند بود و پراهمیت؛ زمانی که پیامبر اسلام (ص) در جمع اصحاب خویش، صفات امام علی(ع) و مزایای بزرگ او را برمیشمارد، (صفات و مزایایی که او را شایسته امامت قرار میدهد و شایستگی او را برای اینکه وصی پیامبر باشد آشکار میسازد) در این میان رعایت مساوات در تقسیم را به عنوان یکی از شاخصههای برجسته ایشان یاد میفرماید: ” او نخستین کسی است که ایمان آورد، او از همه شما به پیمان خدا وفادارتر است و در رعایت حقوق مردم عادلتر و در رعایت مساوات از همه بهتر…” [۵، ج ۵، ص۱۸۰] هنگامیکه ازایشان پرسیده شد که “عدل یا بخشش کدامیک برتر است؟ فرمود: عدالت هر چیز را در جای خود مینهد، درحالیکه بخشش آن را از جای خود خارج میسازد. عدالت، تدبیر عمومی مردم است درحالیکه بخشش گروه خاصی را شامل است. پس عدالت، شریفتر و برتر است.” [نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۷] علی(ع) با تأسّی از پیامبر(ص) و پیروی کامل از او، چنان به اجرای عدالت قرآنی و سرشار سازی زندگانی مردم از عدل پرداخت که سیره او تجسّم تامّ عدالت به شمار آمد. اسلامشناس معاصر استاد محمدرضا حکیمی در فصل چهلوهفتم جلد ششم کتاب باارزش «الحیات» تحت عنوان «عدالت، تنها راه اصلاح جامعه» مینویسد: هر کس گمان کند که مردمان را چیزی بدون اهتمام کامل به اجرای عدالت، اصلاح میکند، گرفتار وهم شده است؛ چرا که علی بن ابیطالب، امام انسان و انسانیت در عصرها و بینای دردهای جامعه با کمال قاطعیت و صراحت میفرماید: “مردم را چیزی جز اجرای عدالت، اصلاح نمیکند” و در ادامه با برشمردن روایات بسیاری، از جمله روایت برخورد علی(ع) و سختگیری شدید آن امام با کارگزارانی که به مردم در بازار و دادوستد، خیانت میکنند. ابنهرمه، ناظر بازار اهواز بود. خیانتی کرد و علی(ع) از آن آگاه گشت، به فرماندار خود در اهواز چنین نوشت: هنگامیکه نامه مرا خواندی، ابنهرمه را از نظارت بازار برکنار کن، او را به مردم معرفی و به زندانش افکن، او را رسوا کن و… چون روز جمعه رسید او را از زندان بیرون آور و ۳۵ ضربه تازیانه بزن و در بازارها بگردان؛ و هر کس گواهی آورد که ابنهرمه از او چیزی ستانده است مبلغ مورد شهادت را از مال ابنهرمه بردار و به طلبکار بده…) تصریح مینماید که در فرهنگ اسلامی برای تقوا محل تحقق و تجسمی جز عمل کردن به عدالت به ویژه عدالت اقتصادی در ترازهای گوناگون، از تولید و واردات و نرخگذاری و مالکیت و مصرف، وجود ندارد. علامه حکیمی در ادامه توضیح میدهد که «این تعلیم (نظارت بر کارگزاران حکومتی) از تعالیم بزرگ و جاودانی اسلام و از درخشانترین احکام دین دربارهی حفظ حقوق تودهها و کرامت انسانهاست… اهتمام شدید اسلام به کار بازارها و اجرای عدالت و حق در آنها، با تصحیح و اصلاح روابط متبادل میان مردمان. پاسداری از اموال خریداران و مراجعهکنندگان به بازارها و دور نگاهداشتن مراقبان بازار از گرفتن رشوه از بازرگانان و واردکنندگان، برای آزاد گذاشتن ایشان در نرخگذاری و بیش از اندازه سودخواهی و مغبون کردن مردم و تقلّب و کاستی و حیلهگری و نظایر اینها. طرد کردن هرگونه تساهل یا اهمال یا غفلت یا جانبداری در این پهنهی حیاتی که در آن انواع گوناگون تعدی و ستمگری –بهخصوص نسبت به ضعفا- ممکن است عملی گردد.» [۵، ج۶، ص۶۱۷]
بیزاری از بیداد علی(ع) مشکل اساسی جامعه اسلامی را ظلم و تعدی بر ضعیفان و زیردستان میدانست و بر همین مبنا دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم، برای ایشان یک اصل اساسی به شمار میآمد و کوچکترین سهلانگاری و تردید را در این راستا جایز نمیدانست. ” به خدا سوگند! که داد ستمدیده را از ظالم ستمگر بستانم و مهار ستمگر را بگیرم و به آبشخور حق وارد سازم، گرچه تمایل نداشته باشد [نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۶] و به یاران خویش سفارش مینمود که: “دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید.” [نهجالبلاغه، نامه ۴۷] و از سوی دیگر، تصریح مینمود که خداوند سبحان خلق را آفرید و امکانات زندگی را میان همه تقسیم (و برای همه) مقدر کرد که اگر به آنان نرسید از غصب غاصبان است. ” [۶، ص۹۵-۹۶] در این راستا ظلمستیزی و مبارزه با ستمگران را از وظایف دانشمندان و آگاهان جامعه قلمداد مینماید و به آنان یادآور میشود که جلوی تعدی و ستم را بگیرند و از حقوق ستمدیدگان دفاع کنند ” من طالب خلافت و حکومت بر شما نبودم آنچه مرا وادار به پذیرش خلافت کرد، پیمانی است که خداوند از علمای هر امتی گرفته که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند.” [نهجالبلاغه، خطبه۳] همچنین افراد جامعه را نیز، به گرفتن حق خود از ستمگران توصیه مینمودند: “بدانید که افراد ضعیف و ناتوان هرگز نمیتوانند ظلم و ستم را دور کنند و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمیآید.” [نهجالبلاغه، خطبه ۲۹] با توجه به نص صریح قرآن [سوره حدید، آیه۲۵] مهمترین هدف از بعثت انبیاء برقراری عدالت در اجتماع و ساختن جامعه عدالت محور بوده است؛ اندیشمندان بزرگی، مانند علامه حکیمی، ظلم اقتصادی را از خطرناکترین ظلمها بلکه مصداق ظلمی که زیربنای ظلمهای دیگر است، معرفی میکنند: ” مشکل بزرگ در سراسر تاریخ کهن خویش، ظلم اقتصادی است نه ظلم سیاسی و اجتماعی؛ زیرا این دو ظلم _بیشتر_ از ظلم اقتصادی پدید میآید و فراگیر میشود…” [۵، ج۳، ص۲۲-۲۳] بر این اساس مبارزه با ظلمها و بیعدالتیهای اقتصادی در اسلام، تکلیف عمومی و همگانی است هر کس به مقدار توان خود باید با ظلم مبارزه کند و با ستمگران درگیر شود… ” [۱] در نگاه علی(ع)، رویارویی با ستمگران و نابودی تجاوزگران به حقوق مردم، زمان بردار نیست و باید به فوریت صورت گیرد تا محرومیتها ادامه نیابد. هنگامیکه مردم نزد آن حضرت آمدند و خواستند تا با عثمان سخن گوید، امام نزد او رفت و سخن معروف خود را که در نهجالبلاغه آمده است گفت. عثمان به امام گفت از مردم بخواه که به من مهلتی بدهند تا از بیعدالتیها جلوگیری کنم. امام (ع) چنین پاسخ دادند: آنچه در مدینه است مهلتی نمیخواهد و آنچه بیرون از مدینه است مهلت، به اندازه رسیدن دستور تو به آنجاست. [۴، ص۱۹] علی(ع) پس از به دست گرفتن حکومت، اولین اصل از سیاست خود را ستیز با بیعدالتی بیان داشت؛ ” آگاه باشید تمام زمینهایی که عثمان بخشیده و مالهایی که به ناحق داده است، به بیتالمال برمیگردد زیرا که گذشت زمان، حق را از بین نمیبرد، اگر به آن مالها دست یابم حتی اگر به کابین زنان رفته باشد و در شهرها بند تجارت باشد. هرگاه اطلاع پیدا میکرد که فرد یا افرادی مورد ستم واقع شدهاند، فوراً اقدام مینمود و عاملین آن ستم را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و حتی از قدرت، عزل میکرد. نقل شده است که سوده دختر عماره همدانی به شکایت از مردی که علی(ع) او را مأمور جمعآوری مالیات کرده بود به خدمت امیر مؤمنان رسید، حضرت با عطوفت و مهر از او پرسید کاری داری؟ سوده شکایت خود را مطرح ساخت علی(ع) بر ستمی که بر آن بانو رفته بود گریست و گفت: خدایا! من آن شخص را فرمان ندادهام تا به بندگانت ستم روا دارد … آنگاه کاغذی از جیب خود بیرون آورد و نامهای بدین مضمون نوشت: پیمانه و میزان را کامل کن و به مردم چیزی را کم نفروش و در زمین فساد برپا ننما؛ چون نامه من به تو برسد آنچه در اختیار داری نگهدار تا کسی که آن را از تو تحویل خواهد گرفت، بیاید. [۱۳] اقدامات علی(ع) در راستای عدالتطلبی و بیزاری از بیداد تا جایی است که یکی از شاعران مسیحی(فؤاد جرداق لبنانی) امام علی و کتاب نهجالبلاغه را اینگونه توصیف میکند: علی در برابر ستمگران تندری است غرّنده و برای ستمدیدگان پناهگاهی است استوار علی، حریم مقدس عدالت است که همواره انسانیتی والا و شمشیری و قلمی آن حریم را پاس میدارند. سرزمینهایی که ستم بر آنها غلبه یافته و جاهایی را که کابوس فقر بر آنها چیره گشته است، چه کسی میتواند نجات دهد؟ جز نهجالبلاغه که برنامه حاکمیتی عادل است، حاکمیتی که بنیاد ستم را در هر جا و هرگاه از ریشه برمیآورد. [۵، ج۵، ص۲۵۳] سیره و روش علی(ع) در زندگی بر اصل عدالت و بیزاری از ظلم و بیداد، استوار بود که نمونههای بسیاری از آن را در تاریخ زندگی ایشان شاهد هستیم؛ زمانی که زیاد بن ابیه را به جای عبدالله بن عباس به فارس فرستاد، در دستورالعملی طولانی، او را از گرفتن مالیات نابهنگام نهی کرد و فرمود: عدالت را بگستران و از ستمکاری پرهیز کن که ستم، رعیت را به آوارگی کشاند و بیدادگری، به مبارزه و شمشیر میانجامد. [نهجالبلاغه، حکمت۴۷۶] از سخنان آن حضرت به برادر خود عقیل بن ابیطالب است که: من و تو در استفاده از بیتالمال عمومی مانند دیگر مسلمانان هستیم و امتیازی نداریم. [۵، ج۵، ص۱۸۲] یا هنگامیکه مورد عتاب قرار گرفت که چرا مردمان را در حقوق یکسان قرار میدهد و سابقهداران و بزرگان را بر دیگران برتر نمیشمارد، گفت: آیا به من دستور میدهید که پیروزی را با ظلم به کسانی که به سرپرستی آنان برگزیده شدهام به دست آورم؟ [۵، ج۵، ص۱۸۲] زمانی که به امام گفته شد، مردم به دنیا دلبستهاند، معاویه با هدایا و پولهای فراوان آنها را جذب میکند شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیتالمال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند (رسول خدا بیتالمال را به طور مساوی تقسیم مینمود، اما پس از وفات پیامبر(ص) اصل تقسیم عادلانه توسط خلفا رعایت نشد، زمانی که علی(ع) به خلافت رسید و مانند پیامبر در تقسیم بیتالمال رفتار نمود، با مخالفتهای بسیاری روبرو شد.) امام (ع) در پاسخ آنها فرمود: آیا به من دستور میدهید برای پیروزی خود از جور و ستم درباره امت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده نمایم؟ به خدا سوگند! تا عمر دارم و شب و روز برقرار است هرگز چنین کاری نخواهم کرد… [نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۶] نمایان ساختن عدالت و تجلیل از آن از دیدگاه علی(ع) اصل عدالت اقتصادی در تولید و توزیع، یک مسئله مهم و اساسی است که باید هر روز تکرار شود و یادآوری گردد؛ نکته دیگری که امام (ع) مورد توجه قرار داده بود کنترل و نظارت دقیق بر بازار بود تا جایی که نقل شده است امام (ع) هر روز تازیانه بر دوش در یکایک بازارهای کوفه قدم میزد. این تازیانه جفت بود و “سبیعه” نام داشت امام (ع) در تکتک بازارها میایستاد و فریاد برمیآورد: ای گروه تاجران! طلب خیر را جلو اندازید، به خریداران نزدیک شوید … و از ستم دست بردارید، به مظلومان انصاف دهید، به ربا نزدیک نشوید و پیمانه و ترازو را تمام بپردازید آنگاه، در همه بازارهای کوفه دور میزد و سپس میفرمود: لذتها و خوشیها بگذرد و هر کس به لذت حرام دست یازد، گناه و ننگ برایش باقی ماند. [۲، ص۸۰] علی(ع) تازیانه خود را برمیگرفت و در میان بازار میشد تا نشان دهد که اگر کسی خلاف عدالت معامله کند با علی(ع) و تازیانه او طرف است، بر بازارها و کسبوکار جامعه نظارتی دقیق داشت تا مبادا به مردم جامعه ضرر و زیانی برسد، چنانکه در نامه خود به مالک اشتر مینویسد: “… با این همه بدان که در بسیاری از ایشان، تنگچشمی آشکار و بخل زننده و احتکار منافع و نرخگذاری خودسرانه در فروش وجود دارد که ضرر و زیانی است برای مردم و ننگی است برای جامعه…” [۶، ص۴۹] در پرتو همین اقدامات علی(ع) در جامعه کوفه مرکز حکومت خود، مردم به آسایش و رفاه رسیدند و نیازهایشان برطرف شده بود، چنان چه خود ایشان تصریح میفرماید: “مردم کوفه زندگی خوشی پیدا کردهاند، پایینترین افراد نان گندم میخورند، خانه دارند و از آب گوارای فرات مینوشند.” [۴، ص۱۲۶] در نگاه علی(ع) باید از کسانی که به عدالت رفتار میکنند الگو ساخت و تجلیل نمود، ایشان در بحث مهدویت نیز بر عنصر عدالت اقتصادی تکیه کرده است و رهآورد حکومت مهدی موعود را آسایش اقتصادی و عدالت برمیشمارد: ” آگاه باشید از فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست، زمامداری حاکمیت پیدا میکند… او روش عادلانه در حکومت حق را به شما مینمایاند.” [نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۸]
پرداخت هزینه عدالتخواهی در طول تاریخ، همواره افرادی بودهاند که با گسترش عدالت اقتصادی در جامعه مخالفت ورزیده و درصدد بودهاند که امکانات جامعه را به نفع خویش، مصادره کنند، کنترل بازار را در دست گرفته و سودهای کلان را به خود، اختصاص دهند. ازاینرو با تأکید آموزههای دینی بر اجرای عدالت اقتصادی، موافق نیستند و با انسانهایی که از این آموزهها دفاع نمودهاند، مخالفت دارند تا جایی که به کشتنِ این انسانها دست میزنند. آیه ۲۱ سوره آلعمران شاهدی است بر این مطلب: کسانی که نسبت به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را به ناحق میکشند و نیز مردمی را که به عدالت، امر میکنند به قتل میرسانند به عذاب دردناک بشارت ده. علی(ع) در زندگی خویش، بر هیچ چیز مانند عدالت ایستادگی نشان نداده و بر آن اصرار نورزیده است؛ در اجرای عدالت اقتصادی از یک سو بر تولید، تأکید میورزید و از سوی دیگر تنظیم بازار را در اولویت قرار میداد، در تقسیم بیتالمال نهایت دقت و قاطعیت را به کار میگرفت. “ایشان در مواردی، مصلحتاندیشی نشان میداد و بر آن چه درست میدانست و برخی یاران یا گروههای اجتماعی، خلاف آن را میخواستند، اصرار نمیکرد؛ اما بر تحقق عدالت، اصرار داشت و درباره هر کوتاهی نسبت به عدالت، سخت برمیآشفت و هیچ چیز چون ستم و بیداد بر مردم، او را آزرده نمیساخت و به واکنش وانمیداشت.” [۹] از آنجا که عدالتخواهیهای علی(ع) به نفع همه اشخاص جامعه نبود، اقدامات عدالتخواهانه ایشان با مخالفتهای بسیاری از جانب برخی گروههای قدرتطلب و انحصارخواه، روبرو شد “برخی نزد امام رفتند و از ایشان خواستند تا چنین بر عدالت، ایستادگی نکند که موجب اینگونه مخالفتها شود. پیشنهاد آنها این بود که علی(ع) مقدار بیشتری از بیتالمال به اشراف عرب و قریش و آنان که بیم مخالفت و جداییشان میرفت، ببخشد تا اوضاع روبهراه شود. چرا که معاویه به هر که نزد او میرفت چیزی میبخشید. امام (ع) سخت در برابر این پیشنهاد ایستاد و فرمود: آیا مرا فرمان میدهید تا پیروزی بجویم به ستم کردن درباره آنان که سرپرست ایشانم؟ …” [نهجالبلاغه، کلام ۱۲۶] “علی(ع) هر جا که بر سر دوراهی حفظ حکومت و پاسداشتِ عدالت قرار گرفت و میان آن دو میبایست یکی را برمیگزید، هرگز در پاسداشت عدالت تردید روا نداشت.” [۹] داستان برادرش عقیل در مورد درخواست بیشتر از سهم بیتالمال و کشیدن خلخال از پای زن یهودی در قلمرو ولایت ایشان مشهور است. آنان که حب جاه و مال در دل داشتند، تحمل احکام الهی برایشان مشکل بود و دوست داشتند که از امتیازات خاص برخوردار شوند، اعمال قدرت حاکمی که هیچ ملاحظهای در برخورد با آنان نداشته باشد برایشان بسیار دشوار بود. بر همین اساس، نهتنها یک اندیشمند غیرمسلمان بلکه عقل و منطق به این سخن اعتراف میکند ” علی(ع) به سبب شدت عدلش، در محرابش کشته شد.”
منابع قرآن کریم نهجالبلاغه، ۱۳۸۸، ترجمه محمد دشتی، چاپ هفتم، قم: اندیشه هادی ۱-برزگری، مهدیه، ۱۴۰۲، “موضعگیری بایسته طبقات اجتماعی در برابر بیعدالتیهای اقتصادی از منظر علامه حکیمی (طاب ثراه)”، سایت ششم، مجموعه فرهنگی امام جعفرصادق(ع) ۲-حایری، سیدمحسن، ۱۳۸۶، “اندیشههای اقتصادی در نهجالبلاغه”، ترجمه لنگرودی، آلبویه، چاپ دوم، تهران: انتشارات بنیاد نهجالبلاغه ۳-حقیر ابراهیمآبادی، فاطمه، ۱۳۹۴، “منشور اقتصاد اسلامی در آموزههای امام علی(ع)”، سایت ششم، مجموعه فرهنگی امام جعفرصادق(ع) ۴-حکیمی، محمد، ۱۳۹۹، “اقتصاد در نهجالبلاغه”، چاپ اول، مشهد: آستان قدس رضوی ۵-حکیمی، محمدرضا، حکیمی، محمد و حکیمی، علی، ۱۳۹۵، “الحیات”، ترجمه احمد آرام، چاپ دوازدهم، قم: انتشارات دلیل ما ۶-حکیمی، محمدرضا، ۱۳۹۲، “منهای فقر، برگرفته از آثار”، چاپ اول، تهران: انتشارات الحیات ۷-خلیلی، مصطفی، ۱۳۸۴، “عدالت و حکومت از دیدگاه علی(ع)لیهالسلام”، رواق اندیشه، ۴۴ ۸-دلشاد تهرانی، مصطفی، ۱۳۹۷، “بررسی ۱۰ اقدام عملی حضرت علی(ع) برای سامان یافتن نظام اقتصاد”، سایت فرارو Fararu.com ۹-دلشاد تهرانی، مصطفی، ۱۳۹۵، “تراز دادزیستی: عدالت قضایی و فرهنگی در نهجالبلاغه”، تهران: انتشارات دریا ۱۰-دوپوئی، گزاویه، ۱۳۷۴، “فرهنگ و توسعه از پذیرش تا ارزیابی”، ترجمه فاطمه فراهانی و عبدالحمید زرینقلم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، کمیسیون ملی یونسکو در ایران ۱۱-روحالامینی، محمود، ۱۳۶۸، “زمینه فرهنگشناسی”، چاپ دوم، تهران: انتشارات عطار ۱۲-زرگری نژاد، غلامحسین، ۱۳۹۲، “تاریخ تحلیلی اسلام”، تهران: انتشارات سمت ۱۳-سخی حلیمی، غلام، ۱۳۷۹، “امام علی(ع)لیهالسلام و دفاع از مظلوم”، فرهنگ کوثر، ۴۲
|
یک نظر بگذارید