مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

گزارش سخنرانی و ارائه مقالات در همایش «انسانم آرزوست!»؛ سومین سالگرد علامه حکیمی (طاب ثراه)

ارسال شده در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۳

گزارش جلسه سومین سالگرد درگذشت علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه) با عنوان «انسانم آرزوست»

سومین سال درگذشت علامه محمدرضا حکیمی در روز جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ در مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) میبد در جلسه ای با عنوان «انسانم آرزوست» با نگاهی به انسان‌شناسی و انسان‌گرایی این متفکر معاصر گرامی داشته شد.

سخنران نخست این مراسم، جناب آقای دکتر محمدعلی مهدوی‌راد، استاد دانشگاه و قرآن پژوه معاصر بود که در موضوع «نگاه نو به انسان در اندیشه و آثار علامه حکیمی» سخن گفت. دکتر مهدوی راد، شخصیت استاد علامه حکیمی را کم نظیر و بلکه بی نظیر دانستند و ضمن مهم دانستن موضوع بحث یعنی انسان شناسی و انسان گرایی، علامه حکیمی را شخصیتی دانستند که با شیفتگی و شیدایی به انسان و انسانیت در معارف ثقلین می اندیشید.

وی درباره عالمِ عامل گفت: «من در بین عالمان، متفکران و اندیشه ورزان کسی را ندیدم که در حدِ زنده یاد و رضوان جایگاه علامه حکیمی، به آنچه از معارف ثقلین می اندیشد، عمل کند»

ایشان، گستره آگاهی های علامه حکیمی را به عنوان یک عضو بی بدیل در مکتب تفکیک، بی نظیر دانستند و آثار علامه حکیمی را به دو بخش کلان تقسیم کردند: تمدنی و هدایتی.

دکتر مهدوی راد، سرلوحه حرکت پیامبران را علم و آگاهی و عقل دانسته و عقلانیت، خردورزی، دانش گستری و جهل ستیزی را میراث چشم‌گیر انبیاء دانستند که ما از طریق ثقلین و کتاب الله به آن آشناییم. 

وی افزود: «من با قاطعیت عرض می کنم که مطلقاً در میان متفکران، فیلسوفان، مفسران، متکلمان و عالمان در دهه های اخیر به اندازه حکیمی کسی نیست که به عقل و خردورزی و عقلانیت در دین تکیه کرده باشد و حرف حسابی زده باشد. شگفت انگیز است که ایشان اولین بار در «سرود جهشها» که عنوان «مکتب تفکیک» را به کار برد، متهم به اخباری گری و عدم عقل گرایی شد»

دکتر مهدوی راد در بخشی دیگر از سخنان خویش بیان کرد: جوامع جاهلی از دو نوع جهلی که توسط مستکبران، قیصرمآبان و سفیانیان به آن ها تحمیل می شود، رنج می برند: یکی جهل به خود که عدم شناخت شأن خویش و بازشناسی سره از ناسره است. و دیگری جهل به توانمندی خویش که حد و حدود اقدام و امکان حرکت و دگرگونی و دگرسانی و ایجاد تحول در جامعه را نشناختن است.

پیامبران هویت و شخصیت انسان را پیش روی او قرار داده و او را به حرکت و قیام فرا می خواندند. هویت سازی در فرهنگ انبیاء بسیار قابل تأمل است و جلوه مهم آن در واقعه کربلاست.

وی «الحیات» را به حق، مجموعه بی بدیلِ حدیثی، تفسیری، آیه گزینی و حدیث گزینی دانست که با شناخت آغاز می شود و بعد به ایمان و عمل صالح می پردازد. در جای جای الحیات از علم و آگاهی، عقل، کرامت انسان و انسانیت و پیدا کردن خویش سخن رفته است. استاد در بیان ویژگی‌های جامعه صالح و حکومتهای صالح، علم، آگاهی، آموزش قرآن و آموزش هدایتهای اهل بیت (ع) را عنوان نموده است که اهمیت علم و عقل را گوشزد می کند. علامه حکیمی در روایتی از پیامبر اکرم (ص)، به کار انداختن عقل را برترین اعمال در دو جهان می داند و در جای دیگر جامعه ناآگاه را مرگستان می‌داند. 

مهدوی راد، در بیان اهمیت عقل در الحیات، روایتی از امام صادق (ع) را قرائت کردند که فرمود: « إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ کَانَ عَاقِلاً فَهِماً…» «ما دوست داریم شیعه ما اهل عقل و فقیه و… باشد» که فقیه در ادبیات روایی به معنای کسی است که عمق حق را می فهمد.

و این حسرت جهنمیان در قرآن که خردورزی را سرلوحه زندگی خویش قرار نداده بودند: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیر» آیه ۱۰ سوره ملک

در «الحیات» بعد از علم و آگاهی و جهل ستیزی، حرف از عمل است. عملی که احکام داشته باشد، از سر آگاهی باشد، با اخلاص باشد و در زمان خودش انجام پذیرد. یعنی بعد از آگاهی باید این فهم وجود داشته باشد که من می توانم حرکت کنم. 

و در بخشی از کلام امام علی (ع) که در الحیات هم ذکر شده است آمده است: 

جَاهِدْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ لَا تَأْخُذْکَ فِی اللَّهِ لَوْمَهُ لَائِمٍ، وَ خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کَانَ» امام علی (ع) فرزند خویش را به نهراسیدن و وارد صحنه عمل شدن فرا می‌خواند. اگر می خواهی به درستی زندگی کنی باید به عمق حادثه بروی.

فیلسوفان علم چنین گفته اند که برای فهم حادثه باید بازیگری کرد نه تماشاگری. و این یعنی وارد صحنه عمل شدن بدون هراسیدن.

حجت الاسلام مهدوی راد در ادامه روایتی از امام صادق (ع) بیان نمودند که فرمود:

«وَجَدْتُ عِلْمَ اَلنَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ اَلثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ اَلثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ اَلرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ »

تمام دانشهای مفید بشر را ۴ نوع است: اول شناخت خدای خودت و دوم شناخت خودت و سوم اینکه خدا از تو چه می خواهد و چهارم شناخت آنچه تو را از دینت خارج می کند.

خدا را بشناسی و خودت را بشناسی و اینکه بدانی خدا به تو چه چیزهایی داده و چه نعمت هایی داده از نعمت هستی تا نعمتهای دیگر. علامه حکیمی در کتاب «پیام جاودانه» آنجایی که با ادبیات فاخر درباره درختان و طبیعت و محیط زیست می نویسد، منظور تعمق و تعامل با اینهاست و استفاده از نعمتهای خداوندی.

و قسمت سوم روایت «أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ» اینکه خداوند از تو چه خواسته است. آیا همه نعمتها را داده که خود به تنهایی استفاده کنی و تفریح کنی؟ خیر برای کمک به همنوع است که در جلدهای سوم تا ششم الحیات به آن پرداخته شده است. و عزت تو در کمک به همنوع توست.

و قسمت چهارم روایت « انْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ .» بشناسی که چه چیزی تو را از دینت خارج می کند و این یعنی دین مجموعه ای از آموزه هایی در ابعاد زندگی است که فریاد حکیمی است در الحیات و برای همین است که عنوان «الحیات» برای آن انتخاب شده است. یعنی کتاب زندگی.

دکتر مهدوی راد در ادامه چنین گفتند: نقش آیات در روایات خیلی بررسی نشده است؛ ولی یکی دیگر از ویژگیهای «الحیات» این است که آیات مربوط به امتهای پیشین آورده شده و به عوامل، کارها و حرکتها و اندیشه های ما مرتبط شده است.

مثلا: آیه «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَیْءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُوا التَّوْرَاهَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ» که ذیل عنوان «عمل به قرآن» آمده است. این ایه که مربوط به مسیحیان و یهودیان است. چرا زیر این عنوان آمده است؟ برای تفسیر این آیه باید به این سخن امام صادق توجه کرد که فرمودند: «نَزَلَ القرآنُ ب«إیّاکَ أعنی و اسمَعی یا جارَه»» . امام صادق علیه السلام : قرآن مطابق ضرب المثل «به در مى گویم که دیوار بشنود»، نازل شده است.

ادبا می گویند وقتی چیزی را ترجمه می کنید مثل را باید به مثل برگردانید؛ و با این تفاسیر است که علامه حکیمی این آیه را ذیل عنوان «عمل به قرآن» آورده است؛ وگرنه که عمل به تورات و انجیل است نه قرآن.

در ادامه استاد دکتر محمدعلی مهدوی راد به برخی از مباحث بی نظیر الحیات اشاره کردند. بحث قلب که در به «الحیات»، جلد هفتم به آن پرداخته شده است بی بدیل است. موضوع بعدی جایگاه انسان در نزد خداوند ست که در معارف اهل بیت انسان جانشین خدا به مفهوم واقعی کلمه است. «خدا-انسان» عنوان فصلی است از الحیات که بیش از ۲۰ مورد را ذکر کرده که بسیار مهم است. یعنی انسان در تفکر و تامل معارف ثقلین چنین است و پس از آن مواردی در مورد انواع مسئولیت در جلد هشت از الحیات آمده است. 

جان کلام و پیام علامه حکیمی کجاست؟ عنوان «الحیات» نشان می دهد که معارف قرآن و اهل بیت (ع) برای زندگی است. تفاوت بیماری که به پزشک مراجعه نمی کند با آن بیماری که مراجعه می کند ولی داروی پزشک را مصرف نمی کند چیست؟ تمام این معارف با هدف این است که ما چگونه باید زندگی کنیم. 

و در پایان آموزه ای که برای زندگی کنونی ما و جامعه ما بسیار مورد نیاز است: امام سجاد (ع) فرمودند: ” لیس لک أن تتکلم بما شئت فان الله تعالی یقول: «و لا تقف ما لیس لک به علم» [۲] و لأن رسول الله (ص) قال: «رحم الله عبدا قال خیرا فغنم أو صمت فسلم» و لیس لک أن تسمع ما شئت، فان الله تعالی یقول: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسؤولا»  «حق نداری هر سخنی را بگویی، زیرا که خدای تعالی می‌فرماید: «از آنچه که علم نداری پیروی مکن» و رسول اکرم فرموده است: «خداوند بیامرزد آن بنده‌ای را که سخن نیکو گفته و فایده برده است و یا خاموشی گزیده و سالم مانده است.» و تو حق نداری به هر سخنی گوش فرادهی، زیرا که خدای تعالی می‌فرماید: «همانا گوش، چشم و دل همه اینها مورد بازخواست قرار می‌گیرند». خدا می فرماید که تا علم نداری حق نداری موضع بگیری و این علم یعنی عمق آگاهی. و حتی چیزی که آگاهی دارید و برایت فایده ندارد نباید بگویی.

امام باقر (ع) به جابر فرمودند که همه اعمالت را بر قرآن عرضه کن و اگر چنان بودی که قرآن فرموده خوش به حالت…

حجاج، قنبر را خواست و به او گفت که تو که چنین به علی عشق می ورزی در خدمت او چه کاری انجام می دادی؟ قنبر گفت یکی از کارهای من فراهم کردن آب وضوی علی (ع) بود. پرسید آیا علی موقع وضو چیزی هم می گفت. گفت بلی آیه ای می خواند  «فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شىء حتى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغته فاذا هم مبلسون فقطع دابر القوم الذین ظلموا والحمد لله رب العالمین»(انعام, ۴۴ ـ ۴۵) «هنگامى که اندرزها سودى نبخشید و آنچه به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز از نعمت ها را به روى آنها گشودیم تا کاملا خوشحال شدند و دل به آنها بستند ناگهان آنها را گرفتیم و سخت مجازات کردیم، در این هنگام همه مإیوس شدند و درهاى امید بروى آنها بسته شد.» حجاج به اطرافیانش نگاه کرد و گفت: «علینا تأوّل»؛ گمان مى کنم این آیه را بر ما تطبیق مى کرد.

اینها معارف اهل بیت (ع) است که تمام ناشدنی است.

***

سخنران دوم، حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاری، مسئول بخش پژوهش مجموعه میبد و همچنین دبیر نشست «انسانم آرزوست!» در سخنان خود، بحثی با موضوع «پیشینه ای از تأملات اندیشه ورزان معاصر پیرامون انسانگرایی در آثار علامه حکیمی» ارائه کردند. 

ایشان ابتدا بر این مطلب تاکید کرد که سهم «انسان‌شناسی و انسان‌گرایی» از اندیشه‌های استاد حکیمی هنوز نکاویده مانده است. به نظر می رسد از اولین کسانی که در این باره قلم زده‌اند، استاد  محمداسفندیاری است. او در کتاب راه خورشیدی در فصلی با عنوان «انسان و انسانیت» به مباحث گرایش انسانی علامه حکیمی در آثار خود از زمان تالیف سرود جهش‌ها اشاره دارد. اسفندیاری می‌نویسد: حکیمی نخستین کتاب خود را در آغاز دهه ۴۰ به انسان‌ها و انسانیت‌ها هدیه کرده است و به درستی می نویسد: «می دانم که خواننده تعجب می کند، اما این را هم باید بگویم که آخرین کلمۀ همین کتاب، عدالت اجتماعی است». اسفندیاری همچنین می افزاید: او چهل سال کلمۀ انسان از دهانش نیفتاد.

استاد انصاری افزود: حکیمی به دنبال این بود که انسان بسازد و از انسان نگاهبانی و حمایت بکند،  در جامعه‌ای که انسان می‌سوزد.

انصاری ادامه داد: دومین شخصیت در این زمینه، دکتر مهدوی راد است. وی در توصیف دکتر مهدوی راد گفت:  استاد مهدوی راد را یکی از نزدیکترین ها به علامه و اثر پذیرفتگان از وی در اندیشه و ادب و اخلاق باید به حساب آورد. همنشینی دراز مدت و گیرایی روح و وحدت مبنا و آرمان، به نزدیکی اندیشه و احساس وی با ساختار ذهن و زبان علامه فقید انجامیده است و همسانی هایی را در نگارش و نگرش پدیدار کرده است. به همین سبب ، اظهار نظر وی را در موضوع انسانگرایی حکیمی، اهمیت دو چندان می بخشد. 

استاد انصاری گفت: مهدوی راد در سخنانی به مناسبت اولین سالگرد رحلت حکیمی از مفهوم انسان و انسانیت مورد نظر وی یاد می کند. او می گوید: الحیاه کتابی است برای آموزش راه از آغاز تا پایان در گذرگاه زندگی؛ آن هم با توجه به نیازهای انسان از مبدا تا مقصد. وی بر این مبنا می گوید: به طور کلی اگر بخواهیم منظومه فکری استاد، دغدغه و تلاش ایشان را نشان دهیم باید بگوییم مجموعه منظومه فکری علامه حکیمی خلاصه می شود به انسان و انسانیت. مهدوی راد، همانجا، تأکید می ورزد که من مجلدات هفت تا دوازده الحیات را انسان نامه می نامم. و تاسف می خورد که در یکسال از درگذشت حکیمی، هیچ صاحب نظری را نیافتم که دوگانۀ روش و مقصد الحیات را دریافته باشد.

شخصیت سوم در اندیشیدن به موضوع، دکتر سید محسن فاطمی است که از انسان‌شناسی علامه حکیمی سخن گفته  است و پروژۀ الحیات را یک پروژۀ  انسان‌شناسی می‌داند. از نظر او «پروژه الحیات حاوی یک انسان شناسی متفاوت است». این جمله، عنوانی است که بر گفتگویی راهگشا با دکتر فاطمی نهاده‌اند و به خوبی نمایانگر محتوای اصلی مصاحبه است. فاطمی بر این باور است که نمی توان الحیات[و نیز دیگر آثار علامه] را در اندازۀ یک کتاب نقلی، محدود و مقصور دید. الحیات به دنبال معرفی و تبیین و تحلیل و توصیف یک درون مایه متفاوتی از انسان و انسان شناسی، فراتر از درون مایه‌های ظاهری امروز در دنیاست؛ وقتی الحیات از انسان صحبت می‌کند انسان شناسی الحیات با انسان شناسی تطوری داروینی کاملاً متفاوت است با انسان شناسی اسپنسر، مارکس، و فروید متفاوت است به همین دلیل باید توجه کرد که الحیات یک پروژه است فقط جمع آوری روایات نیست.

چهارمین نفر، دکتر محمود گلزاری است که که تعبیرش این است که «انسان حکیمی کیست؟» و در بحث تربیت، مباحثی از استاد حکیمی را مطرح می‌کند و ۸ ویژگی را نام می‌برد که برای تربیت پذیری انسان مهم است: عقل، اراده، اختیار، عاطفه، احساس، تربیت پذیری، گرایش به بقا و جاودانگی. گلزاری سپس به بحث از غایت و هدف آخرین از تربیت پذیری می رسد و آن را از منظر حکیمی «عبادت» بیان می کند. او می نویسد از نظر علامه، این عبادت کردن، پاداشی است که خدا برای کسانی که در مسیر کمال قرار دارند، در نظر گرفته است. او می افزاید، استاد حکیمی ۳۰ مورد را از کلام معصومین لیست کردند که عبادت هستند. مثلاً نگاه به دریا، نگاه به چهره پدر و مادر، نگاه به کعبه، گفتگوی علمی، دلسوزی به مردم، و…  نکته‌ای که حکیمی خیلی روی آن دست گذاشتند این است که در آن ۳۰ مورد،حدود ۱۰ مورد را به مردم اختصاص داده‌اند گره گشایی از انسانها، شادی گستری، همدردی با غمدیده‌ها، غم زدایی، وام دادن و… نیز عبادت هستند.

شخصیت بعدی، استاد صدوقی سها است که در مباحث خود اشاره می‌کند که علامه حکیمی به انسان ماهو انسان که مخلوق برین و کرامت یافته است، نگاه کرده است. صدوقی سها به مقایسۀ کوتاهی بین علامه جعفری و علامه حکیمی نیز پرداخته است. او با اشاره به مراد از انسان و انسانیت در نظر حکیمی و هم فکرانش توضیح می دهد: مراد او از انسان، انسانی است که در کوچه‌ها سرگردان است. به گفته صدوقی سها، اگر کسی انسان را به انسان والا منحصر کند سخنش قابل اعتنا نیست چون باید به تمام انسان‌ها به چشم یکسان نگاه کرد. هیچ کس حق ندارد انسان عادی را از حقوق خودش محروم کند. بنابراین مراد حکیمی از انسان، انسان‌های عادی بود.

کریم فیضی، نویسنده کتاب «فیلسوف عدالت» آخرین شخصیتی بود که انصاری در باب انسان شناسی علامه حکیمی از او یاد کرد. استاد انصاری گفت: کریم فیضی در موضوع انسان‌گرایی علامه حکیمی در فیلسوف عدالت، پیش از درگذشت استاد نیز سخن گفته است. فیضی، خاطراتش با علامه را به یاد می آورد که ذیل آیه و لاتبخسوا الناس اشیاءهم، می فرمودند: اگر در قرآن کریم هیچ آیه‌ای نبود جز همین آیه، ما می‌توانستیم به عنوان بشر به قرآن ایمان بیاوریم و استدلال می‌کردند که اولاً اشیاء، یعنی کل شیء و صحبت یک چیز خاص نیست، بلکه همه چیز. مثلاً عمر: سرمایه، احترام، سخن و هر چیزی. می گوید حق ندارید آن رآ بی ارزش کنید و هر چیزی با ارزش است. دوم همین کلمۀ «ناس» است. باید هر چیز او محترم باشد. واقعاً نگاهشان اینطور بود. ایشان خیلی انسان‌گرا بود و انسان را تقدیس می کرد.

***

در ابتدای این مراسم سه تن از پژوهشگران به ارائۀ مقالات برگزیده در برخی از موضوعات همایش پرداختند.  

خانم مهشید موسوی ندوشن در مقاله خود با عنوان «ادبیات انسان گرا در شعر علامه حکیمی» بیان داشتند: مبحث انسان شناسی، مبحث جدید و  بزرگی در دوران معاصر و در دنیای امروز است و ادبیات انسانگرا در شعر، به عنوان یکی از مهم ترین مکاتب ادبی قرن بیستم، بر موضوعات و مضامین انسانی تمرکز دارد. علامه حکیمی(۱۳۱۴-۱۴۰۰)، شاعر، نویسنده و متفکر برجسته ایرانی است، که آثار شعری وی نگاهی عمیق و تأملی به مسائل انسانی دارد. بنابراین موضوع انسان‌شناسی و بررسی آن در آثار و اندیشه‌های محمدرضا حکیمی  موضوعی نو و قابل بررسی‌ با ارزش پژوهشی بالا در حوزۀ تحقیق و روش‌شناسی فکری و اندیشه‌ورزی فیلسوف بزرگ عدالت است. علامه حکیمی یکی از شاعرانی است که ادبیات انسان‌گرای دینی را در شعر خود نشان داده و در اشعار خود گامی فراتر نهاده و علاوه بر مبانی معرفتی، به ابعاد اجتماعی نیز اشاره کرده است. در شعر حکیمی انسانیت فریاد کرده و درد دین و درد انسان را به رُخ کشیده است. 

تاکید بر جایگاه والای انسانی، توجه به تجربیات و احساسات درونی، نگاه امیدوارانه به انسان ، تاکید بر عشق و معرفت در تعالی انسان و در آخر سادگی و روانی و استفاده از کلمات قابل فهم، از مشخصه‌های ادبیات انسان‌گرای دینی در اشعار علامه حکیمی است. 

اما در ادبیات انسان‌گرای علامه حکیمی، نکته مهم و قابل توجهی که وجود دارد، رنگی از عدالت است که به ادبیات انسان‌گرای استاد، وجهه‌ای دیگر داده است. در مجموع، دیدگاه انسان‌شناسانه علامه حکیمی در ادبیات انسان‌گرای دینی، بر عدالت، و فهم عمیق‌تر و جامع‌تری از این مفهوم مهم تأکید دارد که فراتر از صرف توزیع عادلانه‌ی امکانات است و به دنبال تأمین شرایط تحقق همه ابعاد وجودی انسان است.

پژوهشگر دیگر خانم مهدیه روحبخش در مقاله خود با عنوان «انسانگرایی در رویکردها و چالش‌های فرهنگی از منظر علامه محمدرضا حکیمی» اظهار داشت: جوامعی که با مطالعه و مکتوب نمودن آثار خویش، مأنوس هستند، فرهنگی پویاتر و ماندگارتر از خود بر جای گذاشته و میراث فرهنگی اندیشمندان خود را به آیندگان، انتقال می دهند. این ویژگی حوزه فرهنگ، مورد سفارش و تاکید آموزه های دین اسلام واقع شده است و اندیشمندان بسیاری ادامه دهنده این مسیر بوده اند، از جمله علامه محمدرضا حکیمی که تدوین و تالیف کتاب را بر هر کاری ترجیح داد و عمر شریف خود را در این راه وقف نمود. اما نکته حائز اهمیت این که نگاه این اندیشمند معاصر به کتاب و نوشتن و انتشار اندیشه های دینی، انسانگرایانه و از روی دلبستگی و علاقه به انسان است، حکیمی از روزی که قلم در دست نهاد و کار نوشتن را آغاز کرد در اندیشه انسان و دفاع از انسانیت ها بود. او کتاب را عامل نجات یک ملت و فرهنگ یا فرومایگی آنها می داند و معتقد است که نویسندگان و ناشران در تنگنای مسولیت بزرگی قرار گرفته اند، چرا که مردم جامعه هر راهی که انتخاب کنند در اخلاق و رفتار، سیاست و عدالت و… یکی از عمده ترین عوامل این انتخاب، کتاب ها و نوشته ها و انواع مطبوعات و فیلنامه هایی است که انتشار می شود و به دست مردم می رسد.

همچنین علامه حکیمی به کم هزینه بودن و در دسترس بودن کتاب برای همگان معتقد است و در این راستا رایگان شدن نان و کتاب که مایه قوام و سلامت جسم و جان مردم است را مطرح می نماید. 

زنده یاد حکیمی، کتاب را وسیله ای برای تحقق عدالت در جامعه و دفاع از انسانهای محروم و بی دفاع می داند و نویسندگان را افراد شریف و آزاده ای  که می خواهند دست ستمگران را از سر ملت مظلوم و بی دفاع، کوتاه سازند. وی به نواندیشی و عصری نگری در زمینه چاپ کتاب اهمیت بسیاری می دهد، چرا که تحول، لازمه حیات انسانی است و معتقد است که این نواندیشی در زمینه کتاب باید انسانی و بر مبنای تربیت راستین انسان باشد…ناشران و نویسندگان را به پرهیز از اهداف مادی و غیر انسانی دعوت می نماید و رعایت حقوق همگان را در این مسیر پاس می دارد و تضییع حقوق دیگران و حق التالیف آنها را حتی اگر از کشورهای دیگر باشند و هم کیش و آیین ما نباشند، روا نمی داند.

سومین مقاله ارائه شده از خانم حمیده رحیمی با عنوان «جایگاه زن در نگاه انسان‌گرای علامه حکیمی» بود. وی اظهار داشت: دفاع از حقوق زنان یکی از دغدغه های مهم انسان معاصر است. علامه حکیمی، در آثار خویش با نگاهی انسان شناسانه به مسئله حقوق زنان پرداخته و جایگاه آنان را بر مبنای انسان گرایی دینی بیان نموده است. در نگاه وی که نگاهی قرآنی است، زن و مرد فارغ از جنسیت، برابرند و مردان هیچ گونه برتری و امتیازی بر زنان ندارند.

رفتار کاملاً انسانی با زنان را علامه حکیمی در حدود معروف تعریف می کند که هر راه نزدیکتر به صلاح و سعادت و آسایش زنان را در برمی گیرد. حفظ شخصیت انسانی زنان، احترام به اندیشه و آزادی و مشورت با آنها، محکومیت مردسالاری، تبعیت احساسی و عاطفی از زنان، برداشتن کارهای دشوار از دوش زنان، تأمین رفاه و آسایش آنان و پرهیز از آزردن زنان، کارگزاری زنان،  تشریح مسئله ارث و رعایت حقوق زنان در ازدواج موقت مردان از مسائلی است که علامه حکیمی با نگاهی انسانی به تبیین جایگاه زنان پرداخته است.

علامه حکیمی، جانبداری بیشتر از زنان را نسبت به مردان مجاز دانسته و دلیل آن را نیاز بیشتر زنان به محبت و دلگرمی و پشتیبانی می‌داند. وی دلیل توصیه دین به تبعیت عاطفی از زن را همین مسئله معرفی می نماید و مرد را کارگزار و نگهبان زن قلمداد می کند. آسایش و آرامش زن را تکلیفی الهی بر دوش مرد می داند و مسئله نصف بودن سهم ارث زنان را نه دلیلی بر برتری مردان، بلکه به دلیل رعایت عدالت اجتماعی و بیشتر بودن مسئولیت مالی مردان برمی شمارد. وی ازدواج موقت مردان را بدون دلیل شرعی و قانونی، تنوع خواهی و زن بارگی و شهوترانی معرفی نموده و آن را ممنوع می داند.

***

 

Print Friendly

یک نظر بگذارید