![]() مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجتالاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […] |
عرفان اجتماعی روزه و روزه داری از دیدگاه علامه محمد رضا حکیمی(طاب ثراه)
نویسنده: مهشید موسوی ندوشن
ارسال شده در تاریخ ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ چکیده علامه محمد رضا حکیمی (۱۳۱۴_۱۴۰۰ش)یکی از نویسندگان و متفکران در عصر حاضر که با لقب پدر عدالت قرآنی در قرن معاصر، صاحب بیش از هشتاد اثر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی است، در بسیاری از نوشته های ایشان دین و اعتقادات مذهبی بر محور عدالت اسلامی هست اما در حوزۀ سه مثلث بزرگ تشیع؛ غدیر، عاشورا، انتظار، می توان گفت یکی از برجسته ترین نویسندگان اسلامی است ولی در مباحث مرتبط با عرفان اجتماعی روزه و روزه داری نیز، نظریه ها و مباحثی قابل توجه دارد که در این مقاله سعی بر آن شده است، با روش توصیفی به گوشه های از این نگاه عرفانی از دیدگاه حکیمی در فریضۀ روزه و روزه داری و بُعد اجتماعیات آن پرداخته شود. کلید واژه: اجتماعی، حکیمی، روزه، روزه داری، عرفان مقدمه اگر با دقت در آثار علامه حکیمی بنگریم، در اکثر موارد، محور و محتوای مطالب، رنگ دینی و مذهبی به خود گرفته است و حتی سیاست، اجتماع و فرهنگ نیز از نگاهی دینی به آن پرداخته شده و اسلام و باورهای اسلامی از رموز تعالی و پیشرفت بشر در همۀ ابعاد بیان شده است. به طور نمونه با جملات و متونی با این مضامین از حکیمی روبرو می شویم:«فاصلههاى معیشتى وسیع، در هر جاى دنیا باشد… در جامعۀ اسلامى نباید باشد، و گرنه چه فرق است میان اسلام و غیر اسلام؟ اسلام، تنها نماز و روزه، و سختگیرى در امر حجاب نیست، اسلام، براى سعادت افراد، و رشد متعالى جامعه آمده است؛ و تبعیض و تفاوت، و فقر و تکاثر، ضدّ انسانیّت اخلاقى، و رفتار اسلامى است!!»(منهای فقر، برگرفتههایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی، ص۴۰). این نوع نگاه از علامه حکیمی به دین و تعالیم دینی بیانگر اهمیت رسالت و امامت و باورهای اسلامی در آثار ایشان است که حتی تکالیف مهمی چون نماز و روزه را هدف اصلی تعالیم نمی داند بلکه به نوعی تعالی بشریت از طریق احکام اسلامی را در اولویت می داند و این یک نگاه اجتماعی برجسته در چشم انداز حکیمی به تکالیف الهی است. بحث احکام الهی علاوه بر فردیات به اجتماعیات نیز توجه خاصی دارد و در حوزۀ عملکرد جامعه نیز حائز اهمیت است. اعمالی از جمله نماز، روزه، زکات،… و مقوله های انتزاعی همچون اسرار قلب، عدالت، عرفان و… را می توان از این شمار به حساب آورد. در ذیل به گوشه ای از این مفاهیم در آثار علامه حکیمی اشاره می کنیم: عرفان اجتماعی روزه و روزه داری ۱-اسرار قلب آن گاه که استاد حکیمی از اسرار روزه صحبت به میان می آورَد ، به ویژگی های کنترل نفس، تربیت نفس، مهار نفس و تکمیل نفس نظر دارد و اینجا بحث عرفان است. عرفان روزه از اسرار قلب است و این چهار مورد (تربیت، مهار، کنترل و تکمیل) عرفان روزه داری است. از جمله در حوزۀ واجبات، که می توان به عرفان اجتماعی و تاثیرات آن اشاره کرد و در آثار استاد حکیمی نمود پیدا کرده است، مبحث«اسرار قلب» است که علاوه بر تاثیرات فردی به تاثیرات اجتماعی آن نیز می توان توجه کرد. به طور نمونه علامه حکیمی این اسرار قلب را در جملاتی اینگونه بیان کرده است:« و – از جمله – باید به معانى نماز و دعا توجّه کرد، و به افعال نماز اهمیّت داد، و از مقدّمات آن – که انسان را براى نماز آماده مىسازد – غفلت نداشت؛ همچنین تا اندازهاى به «اسرار نماز» و «اسرار روزه»، و «اسرار حج» وقوف یافت، تا حضور قلبى و صعود سرّى – هرچند اندک – نصیب گردد، و نماز و دعا و عبادت از نماز و دعا و عبادت قالبى (بدنى) درآید و به نماز قلبى و دعاى قلبى و عبادت قلبى بدل گردد، و بدن تابع قلب شود.(حکیمی،جامعه سازی قرآنی: مقالات، ص۲۱۲) ۲- صیرورت قرآنی علامه حکیمی در انجام تکالیف واعمال عبادی به حضور قلب و توجه قلبی انسان تاکید بسیار دارد و از نمودهای عرفانی که علاوه بر جنبۀ فردی به جنبۀ اجتماعی نیز می توان اشاره کرد، امر صیرورت قرآنی است. صیرورت، یک واژۀ قرآنی است که از آیاتی همچون الا الی الله تصیر الامور(شوری/۵۳) گرفته شده است و مترجمانی چون الهی قمشه ای برای صیرورت معنای خاصی جزء «رجوع» ندارند و اینگونه معنا می کنند:«بدانید که رجوع تمام امور به خداست». علامه حکیمی اینگونه صیرورت را بیان می کند:«و حرکت در جهت «صیرورت قرآنى»، نیاز به عمل کامل دارد، زیرا عمل بر دو قسم است: کامل و ناقص. و نتیجۀ هرکدام مناسب خود عمل است، نتیجۀ عمل کامل کامل است و نتیجۀ عمل ناقص ناقص. دراینباره توضیحى مىآوریم:انجام دادن اعمال دینى و تکالیف شرعى داراى دو مرحله است:(۱) مرحلۀ قالبى (۲) مرحلۀ قلبى.در مرحلۀ «قالبى»، انسان اعمال را با قالب (تن) خویش انجام مىدهد، و قلب خبردار نیست، و اگر حرکتى بکند بتبع قالب است، یعنى – مثلا – شخص در نماز به سجده مىرود امّا با قالب و تن خود، و قلب او و دل او چه بسا حضور ندارد، و حتى مشغول امر دیگرى است. این سجده سجدۀ قالبى است، سجدۀ ظاهرى است، سجدۀ جسم است و جسم سجده است، جسمى که روح ندارد. در مرحلۀ «قلبى»، بعکس است، قالب تابع قلب است، یعنى نخست قلب انسان متوجّه به خاک افتادن در برابر خداى خود، و سجده براى او مىگردد، سپس قالب و تن به حرکت درمىآید و سجده مىکند، و در همۀ لحظههاى سجده قلب نیز در حال سجود است (و گاه ممکن است قلب دائم السّجده یا کثیرالسّجده باشد و بدن در حال کارهاى عادى، و زهى کمال و سعادت). و همینگونه است همۀ اعمالى که از انسان سر مىزند؛ مثلا در حال روزه داشتن، گاه تنها قالب انسان روزهدار است و قلب در کار روزه نیست؛ و گاه نخست قلب متوجّه روزه مىگردد و صائم مىشود و غیرخدا را از یاد مىبرد و سپس قالب ترک خوردن و آشامیدن و… مىکند، و همینسان است حج و هر عمل دیگر.راه کمال آن است که انسان متوجّه قلب و اصلاح قلب شود، و – باصطلاح متداول – روى قلب خود کار کند، تا همواره نیّتهاى خویش را در هر کار و اقدامى الهى کند، و همه چیز را براى خدا و با یاد خدا انجام دهد، و کمکم – از بسیارى یاد خدا – با خداى متعال انس گیرد، و خدا را دوست بدارد، و سپس آنچه مىکند از آن جهت باشد که خدا را دوست مىدارد، نه توجّهى به بهشت و ثواب داشته باشد نه جهنّم و عقاب؛ نهاینکه به بهشت و ثواب و کرامت اخروى اهمیّت ندهد، یا عذاب دوزخ را ساده بگیرد، هرگز، بلکه توجّه قلبى او – بطور عمده – به خداى متعال و دوستى خدا باشد، و اعمال قلبى و قالبى خود را براى رضاى دوست خود و خالق خود و پروردگار خود انجام دهد. و چون کسى به این مرحله برسد، در جاذبۀ کلّى عالم هستى قرار مىگیرد، و همواره رو به تعالى روحى و تکامل الهى دارد(حکیمی،مکتب تفکیک، ص ۳۹۶) می توان عبادتی همچون روزه را یکی از اموری دانست که نیاز به توجه قلبی دارد و در تربیت و تکمیل و مهار نفس تاثیر به سزایی دارد، چنانچه با حضور قلب باشد. و آنچه علامه در این مفاهیم به آن می پردازد و در مبحث صیرورت قرآنی مطرح می شود، توجه به این بُعد از مسئله، و یکی از وجوه عرفانیات است. همچنین در سخن امام جواد(ع) به این حضور قلب اشاره شده است که از دیدگاه علامه اینگونه بیان می شود:« پس باید در تحصیل یقین کوتاهى نکرد، و با علم و عمل از مرتبهاى به مرتبۀ بالاتر رسید. و یقین یعنى: استغراق ذات انسان، در حضور زیبایى سرمدى، که هم توحید را شامل مىشود هم معاد را. انسان هنگامى که به یقین رسید، فاصلۀ گذشته خویش (هبوط) را، بوسیلۀ رسیدن به آستان حقیقت بزرگ زیبایى (توحید) حذف مىکند، و به مقام رجوع (ارجعى) مىرسد. و در کاملترین گونۀ حرکت کمالى قرار مىگیرد، یعنى حرکت قلبى و تقدیسى؛ چنانکه از حضرت امام جواد «ع» روایت شده است:القصد إلى اللّه بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال. با قلب (و توجه قلبى – حضور باطنى) به سوى خداى پرکشیدن، زودتر انسان را به مقصد مىرساند، تا خسته کردن تن با اعمال بدنى فاقد حضور. یعنى اعمال غائبانه، اعمالى که انسان در آنها و حین انجام آنها حضور و خلوص ندارد، و انسانیّتش در آنها مستغرق و شناور نشده است، و نتیجهاى که باید داشته باشد ندارد؛ انسان نماز مىخواند اما در نماز شناور نیست. روزه مىگیرد اما در روزه شناور نیست، مانند انسانى که با لباس وارد دریا شود، که چنانکه باید دریا را لمس نمىکند. ما در دریاى نماز وارد مىشویم اما با لباس، یعنى با انواع و اقسام افکار، و در خود غوطه خوردن، و از خود جدا نشدن، و به خدا نزدیک نگشتن.در صومعه رفته دل به بازار چه سود؟ حضور و غیاب در اعمال آرى، انسان نماز مىخواند، لیکن در «کلاس» نماز وارد نمىشود. روزه مىگیرد، اما در «کلاس» روزه حاضر نیست. اگر در همان هنگامى که «نمازخوانان» نماز مىخوانند، آنان را حاضر – غایب کنند، او حاضر نیست. اگر در هنگامى که روزه هست، روزهداران را حاضر – غایب کنند، او حاضر نیست. این است که در احادیث رسیده است که «همان مقدارى از نماز که در آن حضور قلب دارى قبول است»، یا «روزه دارى که غیبت کرد – بواقع – روزه نیست».(حکیمی، معاد جسمانی در حکمت متعالیه، ص۷۵) ۳- مسلمان واقعی از دیدگاه امام صادق(ع) در یکی از احادیث الحیات، علامه حکیمی، حضور قلب را از سخن امام صادق علیه السلام استخراج کرده است و عرفان روزه داری در این حدیث و بیانات علامه اینگونه بیان شده است:« الإمام الصّادق «ع»: لا تَنظُروا إلى طولِ رکوعِ الرّجلِ وسُجودِه، فإنّ ذلک شىءٌ إعتادَه، فلَوترکَهُ اسْتَوحشَ لذلک، ولکنِ انظُروا إلى صدقِ حدیثِه، وأداءِ أمانَتِه. به رکوع و سجود طولانى کسى نگاه نکنید، که این اعمالْ چیزى است که به آنها عادت کرده است، و اگر ترک کند دلهره پیدا مىکند، لیکن به راستگویى و امانتدارى شخص نگاه کنید!»بنگرید!اینگونه تعالیم در اسلام، تا چه اندازه اهمیّت انسان و روابط انسانى را، در نظر اسلام، مجسّم مىکند؟؟این احادیث و تعالیم، نماز خواندن بسیار، روزه گرفتن فراوان، به سفر حج رفتن مکرّر، کارهاى نیک دیگر، نماز شب و طنطنۀ مناجاتهاى شبانه را (با همۀ اهمیّت فزون از حدّ این اعمال)، ملاک «مؤمن» راستین بودن، و «ایمان واقعى» داشتن نمىداند، بلکه سالم بودن روابط انسانى را میزان مىشمارد:(۱) امانتدارى،(۲) راستگویى. از اینجا پى مىبریم که در روابط اجتماعى و مسائل حیاتى، امین بودن و راست گفتن، تا چه اندازه مهم است؛ اگر مسلمانى، نماز بخواند، روزه بگیرد، و شب زندهدار باشد، اما در ارتباط با انسانهاى دیگر، امانتدار و راستگو نباشد، ارزش یک «انسان مسلمان» را ندارد و این موضوع، در موارد سیاسى و حکومتى و مدیریّتهاى اجتماعى و شغلهاى دولتى، که ارتباطى تنگاتنگ با مردم و حقوق و اموال و مصالح دارد، اهمیتى بسیار بسیار بیشتر پیدا مىکند.( حکیمی،الحیات، جلد: ۹، ص:۶۹۸ ) روزه و روزه داری و عدالت عرفانی عدالت اجتماعی اگر بر پایۀ مفاهیم اخلاقی در نظر گرفته شود، نتیجه و برآیندش، عدالت خلاقی است، یعنی امری که از مقولۀ خیر و شر است و به نیک و بد کار دارد. اما اگر عدالت بر پایۀ مفاهیم سیاسی باشد، برآیندش عدالت سیاسی است، یعنی امری که بر پایۀ مسائل سیاسی مانند امنیت اجتماعی، صلح اجتماعی و… می انجامد، مانند نبود فاصله و تبعیض طبقاتی که سبب تحکیم حکومت، صلح و امنیت ا جتماعی می شود. اما اگر عدالت اجتماعی بر پایۀ مفاهیم عرفانی استوار شود، حاصلش عدالت عرفانی خواهد بود که امری است مبتنی بر اصول معارفی و معرفتی مثل تربیت انسان، تکمیل نفس، مانند لمس گرسنگی و امثال اینها که برای تکمیل و تربیت نفس در نظر گرفته می شود نه زیست اخلاقی انسان. به روزه، در این معنای جدید به مثابه امری که در تربیت و تکمیل نفس برای انسان مستعد است و او را به درجه ای از عرفان برتر می رساند، نگریسته می شود. نگاه علامه حکیمی به روزه و روزداری در عدالت عرفانی و تاثیر آن بر عدالت اجتماعی و عدالت سیاسی، نگاهی از این موارد یاد شده در بالا است که منجر به عرفان اجتماعی می شود به طور نمونه به موارد ذیل اشاره می شود: ۱- نظام اقتصادی سالم راهی به عدالت عرفانی در موارد بسیاری، علامه حکیمی برپایی عدالت و نظام اقتصادی سالم را منشاء عبادات سالم و هدفدار می دانند و این خود به نوعی منجر به عدالت عرفانی می شود:«پس اگر یک نظام اقتصادى سالم، ضدّ تکاثر و فقر، و پویا در جهت استقرار عدالت و اجراى قسط حاکم بود یا حاکم گشت، و مخالفان چنین اندیشۀ الهى و قرآنى (چه مخالفت از روى عمد و عناد باشد و چه از روى جهل و تشخیص ندادن و نکشیدن) کنار گذاشته شدند، همهگونه امیدى به استقلال و عظمت و بقا و عزّت و ایمان نسل جوان و عمل آنان به احکام قرآن و فرایض الهى و نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منکر… هست وگرنه، نه…و این است که من به خود اجازه مىدهم تا براى بیدارى افکار و اذهان، و دفاع از ارزشهاى الهى اسلام و قرآن، و توجّه عالمان، و تنبّه مسئولان، سخن را تکرار کنم و بفریاد بگویم:.این بیخود نیست که پیامبران، پس از دعوت به توحید (أن اعبدوا اللّه) بلافاصله و بیدرنگ دعوت مىکنند به سالم سازى روابط اقتصادى (أوفوا الکیل و المیزان).و این بیخود نیست که امام على بن ابیطالب «ع»، در طرح نخستین برنامۀ خلافت و حکومت خویش (بازسازى پس از انقلاب)، مسئلۀ سالم سازى اقتصادى را مطرح مىکند،۱ به منظور رسیدن به اقامۀ «عدل» و اجراى «قسط»».(حکیمی،کلام جاودانه، سخنی چند پیرامون «نهج البلاغه» و آفاق آن،ص۲۴۴) ۲- عدالت قرآنی نماد عرفان اجتماعی «بزرگترین خدمتها به خلق خدا، فریاد براى عدالت، و اجراى عدالت است؛ قرآن کریم مىفرماید: (لِیَقُومَ اَلنّٰاسُ بِالْقِسْطِ) ←(پیامبران آمدند تا مردمان در فضاى عدالت زندگى کنند)، و حضرت على «ع» مىگوید: (واَفضلُ مِن ذلکَ کلِّه، کلمهُ عدلٍ، عندَ إمامٍ جائر)۱←(یک فریاد عدالتخواهانه، در حکومت ظلم و ستم، از همۀ عبادتها بالاتر است).وقتى انسان در برابر قدرتهاى ظالم، فریاد عدالت مىکشد، انفجار «سعى» روى مىدهد، و سعى در اینجا منفجر مىشود. این است که على «ع»، فریاد عدالتخواهانه را از همۀ عبادات برتر مىشمارد! مىدانیم که نماز و روزه سعى است، ولى افضل از همۀ این سعىها و عبادتها، فریاد عدالت است، زیرا فریاد عدالت، خدمت به همۀ بشریّت است؛ و تنها با عدالت است که بشر مىتواند به رشد متعالى برسد، و چون به رشد متعالى رسید، به صورتى درست، خداشناس و خداپرست مىشود، آنگاه همه جا را عبادت و عدالت مىگیرد.»( از زندگی تا ابدیت: گفت و گو با استاد محمدرضا حکیمی، ص۴۱) ۳-شناخت نهج البلاغه، راهی به سوی عرفان اجتماعی همچنین در توصیه هایی که علامه حکیمی به افراد، علی الخصوص جوانان دارند، تاکید بر عبادت همراه با شناخت و خداپرستی است و یکی از راههای این شناخت را آشنایی هر چه بیشتر با نهج البلاغه می داند:« و این نوع عبادت را، من به جوانان مىگویم «نهج البلاغه» – این کلام جاودانه – را بخوانند، و با آن هرچه بیشتر آشنا شوند و انس گیرند؛ سپس اگر این تعالیم و ارزشها را – که از نفس معصوم امام انسان و انسانیّت و خداوند ارزششناسى و ارزشگرایى تراویده و سیرۀ عملى او آنها را اثبات کرده است – درخور وفادار ماندن دیدند (و دریافتند که در هیچ زمان و مکان دیگرى چنین ارزشها و تعالیمى، با چنان سیره و عملکردى وجود نداشته است)، به آنها وفادار بمانند، و به دین و ایمان و عقیدۀ خود پایبند باشند، نماز بخوانند. روزه بگیرند. عفّت بورزند. امیال نفسانیى که انسان را به سقوط مىکشاند سرکوب کنند.(حکیمی، کلام جاودانه (سخنی چند پیرامون «نهج البلاغه» و آفاق آن)، ص۲۵۲) ۴- مقام عقل در ایجاد عرفان اجتماعی از دیدگاه علامه حکیمی، خرد می تواند برترین موهبت حیات و راهی روشن به سوی عرفان اجتماعی باشد، به گونه ای که عباداتی همچون روزه که یکی از واجبات دین اسلام است، همراه با خرد، به عنوان یکی از ارکان اصلی دین، نشانگر محور عرفانی روزه و تاثیر آن در بُعد اجتماعی این واجب است. به همین دلیل با ذکر این حدیث به جایگاه خرد توجهی خاص نشان می دهد:« – النّبى «ص»: ما قَسَمَ اللّٰهُ لِلعِبادِ شیئاً أفضَلَ مِنَ العقل؛ فَنَومُ العاقلِ أفضَلُ مِن سَهَرِ الجاهِل، و إفطارُ العاقِل أفضَلُ مِن صَوم الجاهِل، و إقامَهُ العاقِل أفضَلُ مِن شُخوصِ الجاهِل..۱پیامبر «ص»: خداى چیزى برتر از خرد بهرۀ بندگان نساخته است. این است که خواب عاقل برتر از بیدارى جاهل است، و روزه گشودنِ عاقل برتر از روزه داشتن جاهل است، و بر جاى ماندنِ عاقل برتر از به راه افتادن جاهل.(حکیمی، مقام عقل، ص۲۳۶) ۵– نقش نان و نماز در عرفان اجتماعی علامه حکیمی با تاکید بر نقش نان و یا همان معیشت سالم برای یک فرد در جامعه، این رفع نیاز را یکی از ارکان برجستۀ دین می داند که عبادت بدون رفع نیاز معیشت ، پوچ و بی هدف است و در بسیاری از آثار خود و در توضیحات الحیات و احادیث آن به این امر مهم توجه ویژه ای نشان داده است:« دین یک (مجموعۀ کامل و مرتبط) است، نه بخشهایى پراکنده و جدا از هم. پس باید به همۀ این (مجموعه) توجّه کرد، و همه را در استنباط احکام و برنامهریزیها دخالت داد، تا احکام جامع و پاسخگو باشد، و برنامهها سرشار و سازنده، بویژه در زندگى معاصر، با اینهمه مسئله.آرى، باید به همۀ تعالیم رجوع کرد، و در همه بژرفى تأمّل ورزید. و از جمله باید دید چرا پیامبر اکرم «ص» مىفرماید:… لولا الخبز ما صلّینا، و لا صمنا، و لا أدّینا فرائض ربّنا – عزّ و جلّ. بدون نان (و دیگر نیازهاى لازم)، نه نماز مىتوانیم خواند، نه روزه مىتوانیم گرفت، و نه دیگر واجبات پروردگار عزیز را مىتوانیم انجام داد».(حکیمی، کلام جاودانه، سخنی چند پیرامون «نهج البلاغه» و آفاق آن، ص۲۴۰) با توجه به این سخنان، می توان دریافت که علامه حکیمی تا چه اندازه به نقش عدالت اقتصادی و رفاه اجتماعی در گسترۀ جامعه اهمیت می دهد و این نوع پاسخگویی به نیازهای فیزیولوژیکی را مهم ترین پدیده در رسیدن جامعه به عرفانی اجتماعی و عدالتی عرفانی می داند. همچنین در جلد سوم الحیات در فصلی مفصل به نان(معیشت) و اهمیت آن در عبادات و هدفدار بودن راز و نیازها و نکات مهمی در این باره می پردازد:«نماز جز با نان گزارده نمىشود: احادیث حیاتى وارد شدۀ در این فصل، اصول مهمّى را به ما تلقین مىکند که راهنماى ما به این سه امر سازنده است: (۱) – اهمیّت قضایاى اقتصادى در جامعۀ اسلامى. (۲) – رابطۀ ژرف میان بعد مالى و بعد معنوى و دینى. (۳) – بیدارى شدید بنیانگذار دین و اوصیاى او – علیهم السّلام – نسبت به مسائل معاشى و تکالیف حیاتى، و لمس واقعیّت زندگى. براى اینکه این اصول را در روشنى بیشترى قرار دهیم، به اختصار به چهار مسأله اشاره مىکنیم: مسألۀ نخست: اعلام کردن پیوندهاى ژرف موجود میان معاش و معاد، و مجسّم ساختن این پیوندهاى کامل اساسى از لحاظ وابستگى ریشهدار میان پدیدههاى واقعى معاد و تأمین آنها (نماز، روزه، حج، جهاد و…)، و پدیدههاى واقعى معاش و تأمین آنها (نان، خوراک، پوشاک و…). مسألۀ دوم: بیان اینکه پیوند نماز و روزه و حج با نان (خوراک)، پیوندى مشروط به شرط خویش است، با تأکید بر این موضوع بدیهى که اگر شرط وجود پیدا نکند مشروط هم وجود پیدا نخواهد کرد؛ و این امر به ما مىفهماند که شرط منحصر به خود است و جانشینى براى آن وجود ندارد. مسألۀ سوم: تصریح به تضاد قاطع و تناقض موجود میان اسلام و فقر، از آن رو که فقر به نداشتن نان (و دیگر موادّ غذایى) مىانجامد که شرط نماز و روزه و واجبات دیگر است. و فقدان شرط، فقدان مشروط است. پس بدون نان و معیشت، نماز و روزه و… وجود پیدا نمىکند و – چنان که دانسته است – اسلام بدون نماز و روزه و… برقرار نخواهد ماند. پس سستى در مبارزه با فقر برابر با رضا دادن به از میان رفتن اسلام و خاموش شدن نور الهى خواهد بود، بویژه از نظر عملى، اگر چه تنها در پارهاى از موارد فقر و نیازمندى. مسألۀ چهارم: روشن ساختن این مطلب که نظام اقتصادى اسلامى شرط استقرار نظام روحى و معنوى آن است، و اینکه تشریع همۀ احکام اقتصادى در اسلام مبتنى بر همین اساس است. پس در صورتى که شرط عملى شدن احکام اسلامى به یک مانع تبدیل شود، و معاش – در دو وضعیّت افراط (تکاثر) و تفریط (فقر) – به صورت مانعى براى تحصیل معاد در آید، عملى شدن احکام اسلامى و قسط قرآنى چگونه خواهد بود؟»(حکیمی، الحیاه، جلد: ۳، ص۳۰۶، ۳۰۷) تاکید و تصدیق علامه حکیمی بر مسئلۀ معیشت و اقتصاد سالم به نوعی پیشبرد جامعه به سوی عرفان اجتماعی همراه با عدالت محوری است که در نگاه علامه، نان شرط اصلی رسیدن جامعه به این نوع عرفان است. نفس با رسیدن به این عرفان علاوه بر آنکه تربیت، مهار و کنترل می شود، تکمیل نیز می شود. علی الخصوص با تاکید بر عباداتی همچون نماز و روزه و اهمیت علامه به این عبادات نشانگر نقش نماز و روزه در ایجاد عرفان اجتماعی است. همانطور که در احادیث و روایات به نقش این واجبات تاکید بسیارشده است:« روزه بگیرید، تا خلوص شما در دیندارى هر چه بیشتر استحکام پذیرد (و به برکت روزه، انسانى ثابتقدم در دین شوید).حکیمی، فاطمیات؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیت ها، ص ۳۳) نتیجه گیری آن گاه که استاد حکیمی از اسرار روزه صحبت به میان می آورَد ، به ویژگی های کنترل نفس، تربیت نفس، مهار نفس و تکمیل نفس نظر دارد و اینجا بحث عرفان است. عرفان روزه از اسرار قلب است و این چهار مورد (تربیت، مهار، کنترل و تکمیل) عرفان روزه داری است. از جمله در حوزۀ واجبات، که می توان به عرفان اجتماعی و تاثیرات آن اشاره کرد و در آثار استاد حکیمی نمود پیدا کرده است. می توان عبادتی همچون روزه را یکی از اموری دانست که نیاز به توجه قلبی دارد و در تربیت و تکمیل و مهار نفس تاثیر به سزایی دارد، البته اگر با حضور قلب باشد. نگاه علامه حکیمی به روزه و روزداری در عدالت عرفانی و تاثیر آن بر عدالت اجتماعی و عدالت سیاسی، نگاهی از این موارد یاد شده در بالا است که منجر به عرفان اجتماعی می شود. منابع
۲ نظر برای این مطلبیک نظر بگذارید |
سلام خدا قوت و متن بسیار روان و مفیدی بود
عنوانش مرا به خواندن تمام متن کشاند.
سوالی که پیش امد برایم ارتباط میان عرفان اجتماعی روزه را در ۳ عنوان اول شما با متن به طور دقیق متوجه نشدم. در بعد فردی محسوس بود اما بعد اجتماعی روزه را نفهمیدم.
عرض ادب و احترام.
سپاس از حسن توجه و دقت نظر شما.
در پاسخ باید گفت که تأکید و تصدیق علامه حکیمی بر مسئلۀ معیشت و اقتصاد سالم به نوعی پیشبرد جامعه به سوی عرفان اجتماعی همراه با عدالت محوری است که در نگاه علامه، نان شرط اصلی رسیدن جامعه به این نوع عرفان است.