مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

تأثیر عامل زمان، در سیره سیاسی امام صادق (ع) رودر رو با دو نظام سیاسی امویان و عباسیان

نویسنده: چکیده نویس: حمیده رحیمی (پژوهشگر مجموعه، گروه پژوهشهای دینی ۱)
ارسال شده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴

عنوان اصلی و منبع مقاله: نویسندگان؛ علی الهامی (استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران، رشته تاریخ تمدن)، سیده زهرا محمدی (کارشناسی ارشد رشته تاریخ اسلام). عنوان؛ «شاخصه سنجی سیره سیاسی امام صادق ع در مواجهه با نظام های سیاسی اموی و عباسی»، منبع؛ دوفصلنامه جستارهای تاریخ اسلام، سال اول، شماره اول، بهار و تابستان ۱۴۰۰، ص. ۲۷-۴۹

 

دوران امامت حضرت صادق(ع)

حیات سیاسی و عصر امامت امام صادق (ع)، با حکومت امویان و عباسیان مصادف بود و با اینکه هر دو حکومت، از نظر امام(ع) مصداق طاغوت بودند، با این حال، سیره و استراتژی حضرت در این دو زمانه، متفاوت دیده می شود. به نظر می رسد اوضاع و شرایط سیاسی-اجتماعی حاکم بر زمانه، سبب تفاوت در سیره سیاسی ایشان در مواجهه با نظام های حکومتی بود. زیرا یکی از مهم ترین شاخصه های موثر در سیره معصومان، عنصر زمان است که در فرایند تحلیل شیوه ها، تصمیم گیری ها و تفاوت رفتار آن بزرگواران، نقش بسزایی دارد.

بخشی از دوران امامت امام صادق (ع)، همزمان با حاکمیت امویان بوده که به لحاظ سیاسی و اجتماعی، دوران بحران ها و التهاب های شدید سیاسی-اجتماعی جهان اسلام است. بخش دیگر، هم زمان با دوران شکل گیری نظام حاکمیت عباسیان است که به لحاظ فرهنگی و تبلیغی فضای فریب و تزویر و نفاق بود.

امام صادق(ع) نه تنها در تدابیر امور سیاسی عصر خویش برجسته ترین بود، بلکه عملکرد علمی-فرهنگی ایشان، در راستای حیات و تعالی آیندۀ جهان اسلام، تعیین کننده است. ایشان با سلاح علم به میدان مبارزه آمد و به مقابله با تحریف ها و بدعت های گسترش یافته در جامعه اسلامی برخاست.

سیره امام صادق (ع) در عصر امویان

حدود دو دهه از دوران امامت امام صادق (ع) در روزگار حاکمیت پنج تن از خلفای اموی گذشت. هدف اصلی سیاسی امام(ع) در این دوران، تغییر نظام سیاسی حاکم و تغییر اوضاع و شرایط جامعه در راستای رسیدن به نتیجه مطلوب بود که به دلیل فراهم نبودن شرایط برای حرکت نظامی، امام (ع) خط مشی سیاسی را به صلاح جامعه دید. مهم‌ترین برنامه و اقدامات سیاسی امام در عصر اموی بدین شرح است:

۱-ایجاد تشکّل سازمانی

با توحه به بحران های شدید در حاکمیت اموی در سال‌های پایانی، و با استفاده از اختلافات درونی دستگاه حاکمیت و وجود جریان‌های سیاسی داخلی و خارجی، امام(ع) تلاش خویش را بر گسترش تشیع معطوف داشت. با گسترش حضور شیعیان در نقاط مختلف، تشکیلات سازمانی به رهبری امام صادق (ع) و با همکاری وکلای ایشان، آغاز به کار کرد. این سازمان، تشکیلاتی دینی بود و تحت نظارت دقیق امام(ع) قرار داشت و نقش آن، تنها به جمع آوری اموال و موقوفات منحصر نبود، بلکه آنها نقش ارتباطی، علمی، ارشادی، سیاسی، اجتماعی و آماده سازی برای ورود شیعیان به عرصه تشکیلات دیوانی و گسترۀ اجتماعی جدید را هم بر عهده داشتند.

۲-تبیین و انتشار اندیشه سیاسی نوین

نهضت علمی امام صادق (ع)، پشتوانه ای بر نشر اندیشه سیاسی وی، یعنی نفی حاکمیت جور و مبارزه با آن بود. امام با ارتقاء آگاهی مردم و تربیت فقیهان و عالمان، نه تنها مراجع فکری و اعتقادی برای امت پرورش داد، بلکه اثبات کرد که حاکمیت اموی، شایستگی رهبری بر امت را ندارد. او با این خط مشی، اثبات کرد که رهبر جامعه، همچنان‌که لازم است تا از بعد علمی غنی باشد؛ باید از جهت عملکرد نیز باید بر اساس قرآن و سنت پیامبر (ص) رفتار کند؛ یعنی رهبری سیاسی، همراه با رهبری فکری و تهذیب روحی باشد که حاکمیت اموی فاقد آن بود و در نتیجه فاقد شایستگی رهبری سیاسی جامعه اسلامی است.

۳-تقویت پایگاه های اجتماعی شیعه

امام به منظور تحکیم پایگاه های مردمی و ارتباط مستقیم با توده مردم، به سامان دهی زیرساخت های اعتقادی امت پرداخت. حاکمان اموی به دلیل رواج بدعت ها و سنت های جاهلی از سویی و تاراج بیت المال و رواج فحشا از سویی دیگر و ایجاد جو رعب و خفقان با انتصاب کارگزارانی چون حجاج بن یوسف از طرفی، در پی دور ساختن جامعه از حقیقت اسلام و بازگشت به آداب و رسوم جاهلی قبل از اسلام بودند. با این اوضاع امام برای اصلاح اعتقادات و بالابردن سطح فکری جامعه و ایجاد پایگاه های مردمی، تلاش فراوانی کرد. او همزمان با دستگیری از نیازمندان، رفع نزاع و حل و فصل دعاوی و توصیه به شیعیان برای رفع حاجت برادران دینی شان، با ایجاد وحدت ساختاری، مانع از ایجاد تفرقه بین شیعیان شد.

۴-تبیین جایگاه رهبری در نظام سیاسی اجتماعی

امام صادق (ع)، از یک سو، در راستای مبارزه با حاکمان سیاسی اموی، نظام رهبری در اسلام و نقش امامت اهل بیت (ع) در مدیریت سیاسی جامعه را تشریح می کرد و از سویی دیگر، با نظام حاکمیت غیرمشروع اموی در ستیز بود. آن حضرت، به صورت نمادین، در زمان امامت خود و در سال های آخر حاکمیت اموی، سلسله امامت از پیامبر (ص) تا به خود را، دوازده مرتبه به چهار جهت با صدایی رسا در عرفات اعلام کرد.

۵-افشای عدم مشروعیت حاکمیت امویان

امام با افشاگری، نقاب از چهره حاکمیت اموی برداشت و ضمن اینکه به صورت عمومی و شفاف، حق امامت و رهبری حاکمان زمان را مردود و غیرمشروع شمرد، خود را صاحب حق واقعی ولایت و امامت بر امت معرفی کرد.

۶-هدایت و حمایت از برخی گروه های مبارز

موضع امام در برابر گروه های مبارز و جریان های سیاسی چند گونه بود: یا به طور کلی آن جریان ها را رد می کرد مانند جریان خوارج؛ یا به علت تبعاتی که برای آینده تشیع داشت، به طور صریح با آنها موافقت نمی کرد؛ اما غیرمستقیم و پنهانی از آنها حمایت یا دلجویی می کرد؛ مانند قیام عمویش، زید بن علی. در این زمینه حمایت امام از برادرش، علی بن محمد باقر معروف به سلطان علی، قابل توجه است.

 

سیره امام صادق (ع) در عصر عباسیان

بالأخره اقدامات و برنامه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی امام صادق (ع)، به زوال حاکمیت اموی منجر شد و دستاوردهایی همچون بیداری امت و جرأت ایستادگی و مبارزه علیه امویان را در پی داشت و سبب برافراشته شدن پرچم های مخالفت با امویان در گوشه و کنار قلمرو اسلام شد. قیام‌های علویان (زید بن علی، یحیی بن زید و عبدالله بن معاویه)، نقش مهمی در این زمینه ایفا کرد؛ اما شکست آنها و فرصت طلبی عباسیان، مسیر حکومت را تغییر داد و پس از تثبیت حکومت عباسیان، آن‌چنان بر مردم، خصوصا شیعیان و بنی هاشم سخت گرفته شد که مردم بازگشت به حکومت اموی را آرزو می نمودند.

عباسیان با چهره ای فریبکارانه و برخوردار از سازمان منظم دعوت و از سوی دیگر با استفاده از اختلافات پیش امده بین علویان، فضای جامعه را ملتهب تر می ساختند. افزون بر این، عملکرد سادات حسنی بود که به طمع خلافت، امام را نادیده گرفتند و در جلسه ابواء با محمد بن عبدالله، مشهور به نفس زکیّه، بیعت کردند. ولی امام از این بیعت امتناع کرد.

در چنین فضایی که جامعه در اختناق شدید قرار گرفته بود، امام از حرکت انفعالی خودداری کرد تا هم از هدررفتن نیروهای فرهنگی و هم از کشته شدن شیعیان راستین جلوگیری کند. مشی سیاسی امام در دوران خلافت بنی عباس در محورهای ذیل ارائه می شود:

۱-مدارا و تسامح (تقیه)

با توجه به اختناق موجود در جامعه اسلامی در زمان عباسیان، امام برای مقابله با شرایط و حفظ جان شیعیان و سامان دادن به برنامه ها و اهداف سیاسی و فرهنگی خود، راهکار تقیه را در پیش گرفتند. منصور عباسی از جایگاه و موقعیت امام صادق (ع) و حقانیت ایشان به خوبی آگاهی داشت و از اینرو با تثبیت قدرت خود، نسبت به برخورد با امام و شیعیان احتیاط کرده و با گماردن جاسوسانی، تمام حرکات و رفت و آمدهای امام و شیعیان را تحت نظر گرفت.

تقیه امام به حدی بود که حتی گاهی به دلیل مراقبت های شدید، از انتساب برخی از اصحاب خاص مثل زراره بن أعْیَن به خودش پرهیز می کرد و حتی گاه آنان را سرزنش کرده یا از آنان روی می گرداند تا سوء ظن حکام را نسبت به آنان برطرف کند.

دستاوردهای این تقیه را می توان چنین برشمرد: تربیت شاگردان مخلص و نخبه در سطوح و رشته های علمی گوناگون، تربیت مبلغان کارآمد و اعزام انها به بلاد مختلف، گسترش فعالیت‌های تشکیلات سرّی سازمانی، حفظ جان شیعیان اعتقادی.

۲-عدم تأیید وضعیت موجود

هرچند عباسیان به دنبال تایید امام(ع) برای حکومت خود نبودند؛ ولی همواره برای مشروعیت بخشی به حاکمیت سیاسی خود در میان جامعه تلاش می کردند. امام(ع) برای مقابله با این اقدامِ آنان و عدم تایید حکومت عباسیان، از حضور در دربار خودداری می کرد. از کارکردن برای عباسیان منع می نمود. عالمان را از رفت و آمد به دربار برحذر می داشت و شیعیان را از بردن داوری نزد حاکمان طاغوت نهی می کرد.

۳-افشای چهره تزویر حاکمیت

امام صادق (ع) می دانست دیری نمی پاید که قدرت به دست آل عباس خواهد افتاد؛ بنابراین با آگاهی از مقتضیات زمانه درصدد افشای ماهیت آنان برآمد. آن حضرت در راستای این هدف، قبل از به قدرت رسیدن عباسیان، با خطبه ای در مدینه، تبار عباسیان را هم‌سان با ابولهب معرفی کرد.

۴-تبیین جایگاه نظام امامت

عباسیان با معرفی خود به عنوان وارث پیامبر (ص)، این گمان را در مردم به وجود آورده بودند که پیامبر (ص) بر حکومت آنان صحه گذاشته است. آنان با استناد به قرآن از عدالت و مبارزه با هرگونه ستم و ستمگری و احیای ارزش های دینی و سنت پیامبر (ص) سخن می گفتند. که در خطبه های نخستین سفاح و منصور عباسی به خوبی آشکار است. در مقابل، امام صادق (ع)، در شرایط مقتضی، با معرفی جایگاه خود و سایر امامان و مشخص ساختن مبانی اعتقادی و فکری آل عباس، آنان را از اهل بیت پیامبر (ص) جدا کرد.

گام دیگر امام در جهت تبیین جایگاه حقیقی ولایت و امامت، فرهنگ سازی همراه با یادآوری واقعه غدیر بود. وی اسلام را بر پایه پنج اصل معرفی نمود: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ؛ و سپس ولایت را افضل از دیگر اصول و به عنوان کلید اصول دیگر یادآوری کرد. او همچنین با معرفی خود و سایر امامان به عنوان مفسران حقیقی قرآن، با تحریف کنندگان مفاهیم قرآن مبارزه کرد و در پی مبارزه با تفسیر به رأی از قرآن، هرگونه تفسیر به رأی، چه درست و چه نادرست را رد نمود.

اقدام دیگر امام(ع) در راستای تبیین جایگاه امامت و ولایت، معرفی حضرت حجت(ع) به اصحاب بود. خلفای عباسی در جهت کسب مشروعیت برای حکومت خود، از فرهنگ مهدویت، بهره برداری ابزاری کرده و به جعل حدیث در این زمینه پرداختند. احادیثی چون «سفاح، منصور و مهدی از ماست». امام(ع) در هر موقعیت مناسبی حضرت حجت(ع) را معرفی و نشانه های او را برای اصحاب توصیف می کرد تا مجعول بودن احادیث عباسیان مشهود گردد.

۵-تداوم اندیشه سیاسی در قالب نهضت علمی

اندیشه سیاسی امام صادق (ع)، نفی حاکمیت جور و فاقد شرایط حکومت بود و برای دستیابی به این هدف، ابتدا باید آگاهی و معرفت جامعه به سطح مطلوبی می رسید. امام با شناخت کامل از وضعیت زمان، به اصلاح ساختار فکری جامعه پرداخت و با گسترش نهضت علمی، نشر اندیشه سیاسی‌اش را تدام بخشید. 

در میان شاگردان امام(ع) عالمان برجسته‌ای تربیت شدند که هر یک وزنه ای در عرصه تشیع بودند. نشر اندیشه سیاسی امامت، در قالب نهضت علمی، از مهم ترین راهبردهای امام(ع) بود. این راهبرد، به تعمیق و ترویج تفکر اسلام اصیل در میان جامعه انجامید و ضمن آنکه راه صحیح مقابله با افکار و اندیشه های انحرافی که زمینه ساز فرقه و اختلاف بود را به مسلمانان می آموخت، از چهره دروغین اندیشه های باطل پرده برمی داشت. همچنین امام صادق (ع) هیچ گاه برای مقابله با حاکمیت، با منحرفان و مبتدعان مخالفِ حکومت، همراه نشد؛ بلکه تلاش مداوم او، مقابله با اندیشه های منحرف موجود در جامعه بود.

۶-آینده نگری سیاسی امام صادق (ع)

وصیت نامه عجیب امام صادق (ع) از شگفت آورترین اقدام های سیاسی آن حضرت است. این وصیت، توطئه های منصور دوانیقی و خلفای پس از او را خنثی کرد؛ زیرا خلیفه عباسی دستور داده بود که بعد از شهادت امام، وصی او را به قتل برسانند؛ اما امام صادق (ع) پنج تن را وصی خود قرار داده بود تا معلوم نشود جانشین واقعیش کیست و این چنین از جان امام کاظم (ع) صیانت کرد. ضمن آنکه امام جانشین خویش را به برخی از خواص معرفی کرده بود.

از وصایای دیگر امام، اختصاص بخشی از اموال به خویشاوندان نیازمندش بود. به نظر می رسد که این اقدامِ امام نیز در مقابله با سیاست منصور برای فشار اقتصادی مضاعف بر شیعیان و به خصوص بنی هاشم به دلیل قیام‌های علویان بوده است.

نتیجه گیری

با بررسی حیات سیاسی امام صادق (ع) در دو نظام سیاسی امویان و عباسیان، مهم‌ترین فعالیت‌ها و برنامه‌های آن حضرت در مواجهه با آن دو نظام ستمگر و منحرف، به اختصار ارائه می شود:

۱-عنصر زمان، در سیره سیاسی امام صادق (ع)، در مواجهه با نظام های سیاسی دوران آن حضرت، نقش اساسی داشته است.

۲-برنامه ها و اقدامات متفاوت سیاسی امام(ع) حکایت از تفاوت اوضاع و شرایط سیاسی حاکم بر جهان اسلام در این دو دوره دارد.

۳-موضع گیری صریح امام(ع) افزون بر داشتن نقش کلیدی در انقراض حاکمیت بنی امیه، هم زمان، سطح آگاهی فکری و سیاسی جامعه را در گستره وسیعی از جهان اسلام ارتقا بخشید که دستاورد مهم آن، زدودن حجاب جهل از فهم و درک عمومی مردم جامعه بود.

۴-امام با تشکیل نهاد دینی تحت عنوان «وکلای امام(ع)» با اعزام نماینده هایی، رابطه ای تنگاتنگ و نهادینه شده با شیعیان سراسر بلاد اسلامی را آغاز کرد.

۵-فعالیت های سیاسی امام صادق (ع) با روی کارآمدن دولت تزویرگر عباسی، نه تنها تعطیل و یا حتی کمرنگ نشد، بلکه با تغییر اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی، امام سیره‌ای متفاوت از زمان بنی امیه را در پیش گرفت و با مدارای همراه با تقیه، علاوه بر تداوم برنامه ها و اهداف گذشته، با تبیین جایگاه حقیقی امامت در امت اسلامی، نقاب از چهره مقدس مآب عباسیان برداشت.

 

Print Friendly

یک نظر بگذارید