مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

الزامات اخلاقی و آموزشی شاگردپروری از دیدگاه امام صادق (ع)

نویسنده: چکیده‌نویس: فاطمه حیدریه (پژوهشگر مجموعه، گروه پژوهشهای دینی ۱)
ارسال شده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

عنوان اصلی و منبع مقاله؛ نویسندگان: محمدرضا هدایت پناه (دانشیار گروه تاریخ اسلام)، محمدرضا پیوندی بلدی (دانشجوی دکتری تاریخ اهل بیت «ع»)، عنوان اصلی: الزامات، اصول و روش های اخلاقی و آموزشی شاگردپروری از دیدگاه امام صادق (ع)، منبع: نشریه علمی علم و تمدن در اسلام، سال چهارم، شماره چهاردهم، زمستان ۱۴۰۱، ص. ۱۰-۳۳

چکیده

یکی از بنیادی ترین شاخصه های مرجعیت علمی، شاگردپروری است. سال های ۱۲۵ تا ۱۴۰ دوران طلایی حدیث و معارف و شکوفایی فرهنگ شیعی بود. این موقعیت بی نظیر، که به دلیل اختلافات بنی امیه و بنی عباس و چند عامل دیگر به دست آمده بود، موجب شد حلقه های درسی توسط امام صادق (ع) توسعه یابد و طالبان علم از تمام نقاط ممالک اسلامی نزد امام (ع) بشتابند. این پزوهش درصدد آن است که بازتابی از سیر بنیان گذاری نظام شاگردپروری توسط امام صادق (ع) تا نهادینه سازی آن در دوران امامت ایشان را ارائه نماید.

تعریف شاگردپروری

شاگردپروری یک کنش و فرهنگ آگاهانه است که یک مربی، معلم یا استاد با کاربست تمهیداتی برنامه ریزی شده طی فرایندی نظام مند، فراگیران را به گونه ای تربیت می کند تا افرادی متخلق، کارآمد و متخصص بار آمده و برای نقش های متناسب علمی در جوامع انسانی، ایفای نقش نمایند.طبعا این منش فرهنگی از الزامات و اصول اخلاقی آموزشی برخوردار است که بیان می شود.

۱- الزامات شاگردپروری

۱-۱- تعدد و کثرت شاگردان و تربیت شدگان

امام صادق (ع) با درک عمیق از موقعیت حساس زمانی، برای تبیین معارف اسلامی رویکرد شاگردپروری را در برنامه کاری خویش قرار داد. اولین مسأله آمار شاگردان ایشان است.نظرات علما و مؤلفین شیعه و سنی در مورد تعداد شاگردان امام صادق (ع) بر سه دسته است:

دسته اول تنها به ذکر کثرت شاگردان پرداخته و از تعداد آن سخنی به میان نیاورده اند.

دسته دوم علاوه بر ذکر کثرت به تعداد آنان نیز اشاره کرده ولی نامی از شاگردان امام به میان نیاورده اند.

دسته سوم علاوه بر اشاره به کثرت و ذکر تعداد، به نام آن ها نیز اشاره کرده و فهرستی از روات و شاگردان امام ارائه نموده اند.

برآیند مجموع نقل ها در مورد تعداد شاگردان و راویان حدیث از ایشان، به ۴۰۰۰ نفر می رسد که البته همه افراد در یک زمان و مکان، نزد ایشان شاگردی نکرده اند و برخی به فراخور زمان و مکان در موقعیت های مختلف خدمت امام رسیده و استفاده علمی نموده اند.

۱-۲- مفهوم شاگرد و راوی

شمار زیادی از کسانی که در محضر امام بوده اند، بلکه قریب به اتفاق آنان از امام نقل حدیث کرده اند. نویسندگان کتب حدیثی بر اساس رویه ای مرسوم بین خود، روات و ناقلین حدیث را در زمره شاگردان ایشان محسوب کرده اند که این رویه بعدها توسط نویسندگان معاصر نییز پیروی شده است.

۱-۳- تعداد شاگردان و راویان در جلسات درسی یا نشست های علمی

با توجه به سخت گیری های حاکمان اموی و عباسی، تجمع تعداد زیادی راوی و شاگرد در یک مکان و به صورت امروزی میسر نبوده است. بلکه تعدد شاگردان که از آن سخن گفته می شود مربوط به دوره ها و زمان های مختلف ارزیابی می شود. تعداد شرکت کنندگان در یک جلسه درسی یا حدیثی از یک تا دویست نفر و بیشتر متغیر بوده است. در بعضی موارد راوی به پر بودن منزل امام و نیافتن جایی برای نشستن اشاره کرده است.

۱-۴-  شاگردپروری نخبگانی (اصول کلی متخصص پروری)

امام صادق (ع) نه تنها به تعلیم علوم مختلف دینی همچون فقه، اصول، کلام، تفسیر و دیگر علوم اسلامی اقدام نمودند؛ بلکه اقدام به تربیت شاگردانی در زمینه های مختلف علمی مانند ریاضیات، شیمی فلسفه و … نمودند. ایشان با شناخت کامل از روحیات شاگردان، آن ها را دسته بندی می کردند. استعداد و توانایی، تجربه و علاقه شاگردان و نیازهای جامعه در این دسته بندی ها مورد توجه امام قرار داشت که به این فرایند متخصص پروری گفته می شود.

امام صادق (ع) هر یک از شاگردان خود را بنا به استعداد و تخصص در یک علم تشویق می کردند. مثلاً در علم فقه، مردم را به ابان بن تغلب ارجاع می دادند.

در علم کلام نوعی دسته بندی در گماردن و تشویق امام نسبت به شاگردانش مشاهده می شود. ایشان برخی از یاران خود را به مناظره با مخالفان یا ملحدان وامی داشتند و برخی دیگر را از مناظره نهی می کردند و بر عملکرد شاگردانشان نظارت داشتند و به طور دقیق به تجزیه و تحلیل مناظرات اقدام و نکات آموزشی و اخلاقی فراوانی را به شاگردانشان گوشزد می کردند.

شاگردپروری امام صادق (ع)، در عملکرد امام خلاصه نمی شد، بلکه شاگردان خود را نیز تشویق به شاگردپروری می کردند.

۱-۵- جامعیت علمی

مرجع علمیِ شاگردپرور باید مجموعه ای از علوم که عرف جامعه و نخبگان علمی بدان نیاز دارند، را دارا باشد. دانشیان شیعه و سنی، از رهبران فکری اهل سنت معاصر با امام صادق (ع) تا دانشمندان معاصر در مورد گونه گونی علوم رسیده از ایشان اتفاق نظر دارند. سرآمدی ایشان در برخی علوم از جمله تفسیر و فقه در دوره حیات نیز شهرتی به سزا داشته اند. مانند اعتراف ابوحنیفه در سرآمدی امام صادق (ع) در فقه. همینطور امام در صدها پرسش تفسیری و فقهی که از سوی افراد متعدد طرح شده بود، حتی در یک مورد گزارشی مبنی بر اینکه امام از پاسخ به سؤال طفره رفته یا در پاسخ به آن درمانده باشند وجود ندارد.

نتیجه اینکه شاگردپروری الزاماتی دارد و شاگردپرور کسی است که سه رکن در او تحقق یافته باشد:

۱- دانش پذیرانی که به دست او تربیت شده اند به قدری باشند که اطلاق عنوان «استاد شاگردپرور»  به او صادق باشد. (ملاک کمی)

۲- شاگردان متخصصی تربیت کرده باشد که بالندگی آن ها، در علوم تخصصی قابل مشاهده باشد. (ملاک کیفی)

۳- دایره علومی که در مکتب درسی او ارائه می شود به گونه ای باشد که اکثریت آگاه مردم و خبرگان آن عصر به جامعیت علمی او در علوم رایج از یک سو و تخصص و سرآمدی او در علوم دینی معترف باشند. (ملاک کمی-کیفی)

۲- اصول آموزش و اخلاقی حاکم بر مناظره رجل شامی

خلاصه و اجمالی از روایت رجل شامی

در ایام حج مردی شامی (که بنا بر قرائن از اهل سنت بوده است) وارد خیمه امام صادق (ع) شد و گفت: «آمده ام با شاگردان شما مناظره کنم.» امام به یونس بن یعقوب فرمود: «ای کاش تو کلام می دانستی و با او مناظره می کردی» یونس عذر می آورد. امام او را مأمور می کند که چند نفر از عالمان کلام را به حضور بیاورد. او حمران بن اعین، مؤمن طاق، هشام بن سالم و قیس بن ماصر را به داخل خیمه می آورد. مدتی بعد هشام بن حکم نیز سر می رسد. امام او را در کنار خود می نشاند و در مقابل سایر اصحاب، شخصیت علمی او را می ستاید. مناظره به تقاضای مرد شامی آغاز می شود و امام به ترتیب حمران، مؤمن طاق، قیس ماصر را برای مناظره با مرد شامی پیش می فرستد و هر سه نفر بر مرد شامی پیروز می شوند. امام در مرحله آخر از مرد شامی می خواهد که با هشام که جوانی نورس است مناظره کند. هشام نیز بر مرد شامی غلبه می کند. سپس امام نقاط قوت و ضعف هر یک از شاگردانش را به تفصیل بیان می کند و راه های برون رفت از ضعف ها را بیان می کند. شامی پس از گفت و گو و مباحثه با همه شاگردان به عنوان شاگرد به هشام معرفی می شود.

۲-۱- اصول آموزشی شاگردپروری در روایت رجل شامی

امام صادق (ع) بستر مناسبی برای بازسازی نظام مند و عالمانه نظام آموزشی شیعی تدارک دیدند و از هر فرصتی برای زایایی و پویایی این نظام بهره بردند. یکی از مهم ترین زمینه های گسترش این نظام مناظره ها و مباحثاتی بود که امام با عالمان و معتقدان به فرقه ها، ادیان و نحله های مختلف درون دینی و برون دینی داشتند. مناظره با مرد شامی یکی از رخدادهایی بود که سرآمدی امام و شاگردانشان را به رخ کشید. تأمل در لایه های درونی و بیرونی این مناظره، اصول و روش های آموزشی و اخلاقی بسیاری را پیش چشم می نهد. 

۲-۱-۱- اصل پذیرش بی تکلف دانش پژوه

پس از ورود مرد شامی و اعلام آمادگی برای مناظره، امام بدون تکلف او را پذیرفت و مقدمات مناظره را آماده نموده و یک بسیج همگانی را برای اجابت درخواست او سامان داد.

۲-۱-۲- اصل رتبه بندی شاگردان

در نظام آموزشی امام صادق (ع) شاگردان رتبه بندی می شوند و هر یک در تخصص خود فعالیت می کنند. حتی امام اصلِ هم رتبه بودن طرفین مناظره را نیز رعایت می کردند. چرا که مناظره با افراد پایین تر از خود حتی در صورت موفقیت، برای مخاطبان قانع کننده نخواهد بود و به معنای قوت مدعای مناظره کننده تلقی نخواهد شد.

۲-۱-۳- اصل آزاد اندیشی

در مناظره مرد شامی، او آزاد است تا در هر موضوعی مناظره کند و هرگونه سخنی را آزادانه ابراز نماید؛ امام و به تبع ایشان شاگردان وی در طول مناظره به خوبی به سخن مرد شامی گوش فراداده و اجازه می دهندد تا سخن خود را کامل بیان کند و با منطق و استدلال به سخنان او پاسخ می دهند.

۲-۱-۴- اصل اطمینان به شاگردان

اطمینان به شاگرد و اظهار آن در مقابل دیگران، یکی از روش های شاگردپروری است. هنگامی که مرد شامی در پاسخ هشام درمانده شد، امام خود وارد موضوع مناظره نشدند و از شامی سوال کردند که چرا سخن نمی گویی؟ پس از اعتراف وی مبنی محکوم شدن، امام فرمود: همین مسئله را از هشام بپرس که پاسخ قانع کننده را از او که وجودش سرشار از علم و کمال است می یابی. در ابتدای مناظره نیز امام با اطمینان خاطر، مناظره را به شاگردان احاله کردند و فرمودند: «اگر بر حمران غالب شدی بر من غالب شده ای» و این سخن در مورد دیگر شاگردان نیز تکرار شده است.

۲-۱-۵- اصل رعایت اصول و قواعد مناظره

امام در مناظره با مرد شامی به خوبی قواعد مناظره را رعایت می کنند و تا کشف حقیقت برایش، وی را همراهی می کنند و به درخواست های او پاسخ مثبت می دهند.

۲-۱-۶- اصل یکسان انگاری و عدالت محوری

در فرایند آموزش باید نگرش استاد به شاگردان بر اساس اصل عدالت باشد. امام همه شاگردان دعوت شده به مناظره را به نوبتِ ورود به چادر و بر اساس عدالت وارد مناظره کرد. چنان که هشام بن حکم که آخرین فرد به خیمه امام وارد شده بود، آخرین نفر مناظره گر بود. هر چند که امام به مهارت و چیرگی هشام در مناظره یقین داشت.

لحن، گفتار و نحوه گفت وگوی امام با هر سه شاگردشان یکسان است؛ اما در هنگام تحلیل وضعیت و چگونگی مناظره، عملکرد افراد مورد نظر امام می باشد. یعنی ضمن حفظ شخصیت شاگردان، نقاط تمایز هر یک از آنان را تذکر داده و نقاط ضعف را نیز به آن ها گوشزد می کنند.

۲-۱-۷- اصل تخصص محوری

پس از تقاضای مرد شامی برای مناظره، امام با اینکه خودشان توانایی مناظره را دارند، اما به دنبال افراد متخصص در علوم مختف می فرستند تا میزان تخصص شاگردانشان محک بخورد. در هر موضوعی که مرد شامی برای مناظره درخواست کرد، امام لااقل یک نفر را برای مناظره در اختیار دارند و این به این معناست که از پیش آموزش های لازم در همه زمینه ها به افراد داده شده و افرادی با تخصص های متفاوت پرورش داده اند.

۲-۱-۸-  اصل نقد عالمانه و منصفانه

امام برای رشد و ارتقای علمی شاگردان خویش، با بررسی و موشکافی دقیق، عملکرد یکایک آنان را عالمانه و منصفانه نقد می کند. گرچه در مناظره با مرد شامی شاگردان امام، خوب عمل کردند، اما امام از اشتباهات شاگردانش نمی گذرد و کج روی های عملکردی آنان را به دقت تذکر می دهد تا از تکرار اشتباه در مناظرات بعدی جلوگیری شود.

۲-۲- اصول اخلاقی

مدرسه علمی امام صادق (ع) به طور کلی بر مبنای اصول و آموزه های اخلاق اسلام و نظام تربیتی شیعه بنانهاده شده است. روح حاکم بر مناظره مرد شامی نیز بر اساس ارجمندی انسان و ارزش گذاری به اصول انسانی است. 

۲-۲-۱- اصل رعایت عدالت بین طرفین مناظره

امام در این مناظره در نقش یک داور و ناظر دانا با رعایت عدالت در گفتار و کردار تنها به معرفی یارانش برای مناظره اقدام کردند و در طول مناظره، سخن یا عملی که ناشی از طرفداری از یارانشان باشد به میان نیاوردند.

۲-۲-۲- اصل رعایت کرامت انسانی (عدم مقایسه شاگردان با یکدیگر)

امام برون دادِ گفت و گوی هر یک از شرکت کنندگان و رفتار شاگردان را نقد کردند و هیچ یک از مناظره کنندگان را نه در هنگام ذکر محاسن و نه در مقام تذکر معایب با سایر افراد مقایسه نکردند. بلکه امتیاز هر یک را برشمردند و عملکرد آنان را داوری کردند.

۲-۲-۳- اصل تعظیم پیر و تکریم جوان

امام در این مناظره، هشام بن حکم را فردی جوان است به گونه ای می ستایند که موجب تعجب راوی می شود و در عین حال احترام و تعظیم افراد مسن تر نیز به بهترین وجه حفظ می شود.

۲-۲-۴- اصل سعه صدر

امام همچون استادی باتجربه و مرجعی دوراندیش در تک تکِ کلمات متناظرین دقت می کنند و عملاً تحمل سخن مخالف را به شاگردان خویش آموزش می دهند.

۲-۲-۵- اصل کنش هدایتگر و دلسوزانه

در سراسر روایت، کنش هدایگر و دلسوزانه حاکم است و همین سبب بازگشت رجل شامی از عقایدش و پذیرفتن توصیه امام در گوش سپردن به عقاید هشام به حکم بود.

۳- روش های آموزشی و اخلاقی شاگردپروریر

۳-۱_ روش های آموزشی

۳-۱-۱- روش جست و جوی شاگرد برای متخصص پروری

رسم ادب این است که همواره شاگرد در خدمت استاد حاضر شود و در پیِ علم آموزی از او باشد. اما گاهی استاد نیز باید در جست و جوی شاگرد برآید. چنان که در این مناظره امام با فراخوانی شاگردان متخصص، آنان را وارد کارزار ساخته تا اصول و روش های مناظره را به صورت عملی به آنان آموزش دهد و میزان توانایی آنان را بسنجد.

۳-۱-۲-  روش آموزش کارگاهی

قبل از شروع مناظره، بین امام و مرد شامی گفت و گوی مختصری انجام می شود که امام نکات آموزشی را با روش عملی به یونس (راوی) یادآور می شوند. در  پایان مناظره نیز عملکرد شاگردان را مورد نقد و بررسی قرار می دهند و نقاط قوت و ضعف آنان ها را به صورت کارگاهی (عملی) تذکر می دهند.

۳-۱-۳-  روش باز کردن و گسترش فضای بحث

در این مناظره هنگاهی که انگیزه مرد شامی در اثر شکست از یاران امام، کاهش می یابد، امام از روش تشویق به باز کردن و گسترش فضای بحث بهره می برند و او را تشویق می کنند که از هشام سوال کند. که این علاوه بر تشویق مرد شامی برای ادامه مناظره، تشویقی است برای هشام که امام او را مردی باسواد و دانشمند معرفی می کنند.

۳-۱-۴-  روش استفاده از زبان کنایه و تمثیل برای بیان مطالب آموزشی

امام از روش تمثیل در بیان مطالب آموزشی استفاده می کنند و به هشام می فرمایند: تو با دو پا به زمین نمی خوری. کنایه از اینکه هیچ گاه در برابر دشمن درمانده نمی شوی. همچنین به قیس ماصر نیز فرمودند: تو و احول (مؤمن طاق) همانند دو غزال تیزپا  در علم کلام بسیار ماهر هستید.

۳-۱-۵- روش ایجاد اشتیاق نسبت به تخصص در علوم

آینده نگری استاد در میزان علاقه شاگرد نسبت به ورود به علوم تخصصی نقش بسزایی دارد. امام در این مناظره هم در عمل و هم در کلام از این روش به خوبی استفاده می برند. قبل از آغاز مناظره به یونس می فرمایند که ای کاش کلام می دانستی تا با مرد شامی مناظره می کردی. و این نشانگر این است که یونس بهره کمی از کلام داشته است و امام با به کار بردن ادات تمنی، او را به آموختن تخصصی این علم تحریص می کنند.

۳-۱-۶- روش تقسیم کار بین شاگردان

تقسیم کار از هدر رفتن وقت جلوگیری می کند و امام با روش تقسیم کار و تعیین حوزه علمی برای هر یک از شاگردان با نظارت عالی بر مناظره، نقش یک معلم شاگردپرور را به خوبی ایفا می کنند.

۳-۱-۷- روش آموزش در سفر و حضر

امام صادق (ع) از هر موقعیتی برای گسترش علوم الهی بهره می جستند و فرایند شاگردپروری ایشان در سفر نیز متوقف نمی شد. ایشان مذاکره علمی و دینی را از عبادات مستحب و حتی عبادات واجب (که وقت موسع داشته باشند) مهم تر می دانستند. حتی برخی مناظرات ایشان در حال طواف آغاز می شد.

۳-۲- روش های اخلاقی

۳-۲-۱-روش بیان ساختارمند توانمندی ها در کناب بیان ناتوانی ها

آموزه های تربیتی اسلام اصل را بر تشویق می داند. لذا امام، هشام را با کلماتی هدفمند تشویق می کنند؛ در عین اینکه به او تذکر می دهند که مراقب باشد لغزش نکند و از جاده حقیقت خارج نشود.

امام توانمندی های هر یک از مناظره کنندگان را با زبانی ساده و گویا و در عین حال علمی و ساختارمند بیان می کنند و به ذکر ناتوانی ها اکتفا نمی کنند. ضمن اینکه عملکرد آنان را بررسی و با بیان اشکالات، آنان را از فروافتادن در ورطه شکست علمی می رهانند.

۳-۲-۳- روش ابراز احترام علنی به شاگرد

امام برای شاگردان خویش احترام فوق العاده ای قائل بودند و این احترام را در برابر دیگران ابراز می کردند. این احترام هم به صورت گفتار و هم به صورت عملی بود. مثلاً هنگام ورود هشامِ جوان، برای او در کنار خود جا باز کردند و فرمودند: هشام به قلب و زبان و دستش یاری گر ماست.

۳-۲-۴- روش قرار دادن شاگرد در موقعیت رشد علمی

امام با دادن موقعیت مناظره به شاگردان، آنان را در موقعیت رشد علمی قرار داد که این موجب بالا رفتن شخصیت علمی و توانمندی شاگردان گردید. از آثار اعمال این گونه رفتارهای آموزشی و اخلاقی بود که صدها و بلکه هزاران شاگرد، گرداگرد امام جمع شدند و از محضر علمی امام بهره بردند.

Print Friendly

یک نظر بگذارید