گزارشی از مقاله 《آفاق الحیات》 منتشر شده در مجله فرهنگ امروز، ش ۱۰، اسفند ماه سال ۱۳۹۴ نوشته محمد رضا حکیمی
به مناسبت چاپ دوازدهمین و آخرین جلد از کتاب بزرگ “الحیات”
بالاخره آرزوی چهل ساله مولفان را خداوند اجابت کرد و کار تدوین الحیات با انتشار دوازدهمین جلد آن، همچنان که از پیش وعده شده بود، پایان یافت.
انتشار این کتاب نقطه تحولی در متون حدیثی، فقهی و اندیشه دینی در سال های معاصر بوده است و در باره آن کسان بسیاری نوشته و گفته اند.
اما در این میان مؤلفان نیز گاهی از سر ضرورت به بیان دیدگاه ها، آرمان ها و روش های علمی آن کتاب اشاراتی داشته و روشنگری کرده اند. به ویژه پیرامون چهار مجلد میانی کتاب، که به مباحث اقتصادی اسلام و تشیع پرداخته است. استاد حکیمی نیز به نوبه خود، روشنگری هایی مؤثر داشته است که از جمله آنها مقاله ای است با عنوان آفاق الحیات که در شماره دهم مجله وزین “فرهنگ امروز” اسفند سال ۹۴ به چاپ رسیده است. استاد حکیمی در این مقاله می نوسد: کتاب الحیات سه هدف اساسی را تعقیب می کند؛
۱_ نشر حقایق قرانی و تعالیم حدیثی برای رشد متعالی انسان.
۲_ ساختار دهی قرآنی_حدیثی به جامعه.
۳_ تبیین این موضوع که رسیدن به فضای تعالی و رشد، بدون فهم جامع و عمیق در قرآن و تعالیم معصومان قابل تحقق نخواهد بود.
استاد یادآور می شود که؛ از دید <الحیات> اگر اسلام شناسی در مطالعاتش به احادیث معتبر رجوع نکند و آن ها را مورد توجه علمی و تعمق فکری و تعقل دینی قرار ندهد، اسلام شناس نیست.
زیرا شناخت مرکب، متوقف بر شناخت اجزای آن است و <حدیث>، یکی از دو جزء اسلام است و اگر ما به احادیث معتبر رجوع نکنیم، از معارف بسیاری محروم می شویم.
استاد در یاد کرد ویزگی های کتاب می نویسد: از این گذشته، <الحیات> یک کتاب انقلابی است. چنانکه در گذشته در تعریف انقلاب گفته شده؛ <<انقلاب تغییر احوال ملت است، نه تغییر اشخاص دولت.>>
یعنی هر گاه احوال ملت از ظلم به عدل، از بی کرامتی به کرامت و از اختناق به آزادی تغییر بیابد، انقلاب پدید آمده است وگرنه، نه.
او می افزاید که؛ با این توصیف، به راستی اسلام دینی انقلابی است و قرآن کریم انقلابی ترین کتاب موجود در دست بشر.
این امر از میزان اهتمامی که در آیات قرآن نسبت به موضوعات مختلف در زمینه ی تحول و تغییر اجتماعی شده قابل فهم است. مثلا نام مبارک موسای کلیم(ع) ۱۳۶ بار در قرآن ذکر شده، یعنی چندین برابر دیگر پیامبران، چون ایشان پیامبری انقلابی و میدانی بود نه صرفا اخلاقی.
علاوه بر آن با آوردن نام ایشان، به ماهیت انقلاب نیز اشاره شده است و یاد آوری شده که انقلاب جز با سقوط سه طاغوت سیاسی، اقتصادی وفرهنگی(فرعون، قارون و هامان) محقق نمی شود.
ملاک پدید آمدن یک انقلاب راستین، ملاکی انسانی است. هر جا حقوق انسان ها و عدالت و آزادی متزلزل شود، انسان های آزاده و توده مظلوم مردم به حرکت در می آید، ایثار می کند و حتی شهید می دهد تا بنیاد ظلم و بی حرمتی را واژگون کند.
استاد سپس با تاسف یادآور می شود: تا چه اندازه جای دریغ و افسوس است که مردم و جامعه ای انقلابی، به دست کسانی بیفتند؛ غیر انقلابی، منفعت طلب و دارای خون های سرد، اگر چه روشنفکر، فاضل، عالم و روحانی باشند.
در حقیقت اگر متصدیان حکومت( در هر رده و شغل) همه به معنای واقعی انقلابی باشند، انقلاب دچار انحراف و ریزش نخواهد شد.
نویسنده اسلامشناس، یک بار دیگر تاکید می کند که ؛ باری <الحیات> به عنوان کتابی انقلابی و انقلاب گرا، دعوت به اجرای عدالت تا حد 《منهای فقر》 می کند و با توجه به احادیث معتبری که فقر را زاییده ی تکاثر متکاثران و غنای وافر توانگران دانسته است، کاملا روشن می شود که احادیث اسلام در مسائل فرد سازی و جامعه پردازی، وحدت نظر دارند و به این آثار باید به چشم علمی نگریست نه فقط قدسی.
خداوند هدف فرستادن پیامبران را بر پایی قسط و عدل در جامعه بیان فرموده و قسط و عدل یعنی؛ رساندن همه نصیب و همه نیازهای یک فرد به او.
این است تعالیم قرآن و این است انتظار از جامعه و حاکمیتی، که مدعی انقلاب بر اساس قرآن کریم است وگر نه، غیر از این هر چه هست نوعی تخدیر اذهان و تحقیر انسان است.
یک نظر بگذارید