گزارشی از مقاله زیستن با《الحیات》
نوشته محمد اسفندیاری به مناسبت چاپ آخرین جلد از کتاب الحیات، منتشر شده در ۱۰، اسفند ماه ۹۴ در ماهنامه فرهنگ امروز.
انتشار دوازدهمین و آخرین جلد از مجموعه الحیات، پایانی بر یک شروع نورانی است که از حدود چهل سال پیش آغاز شد. در باره این مجموعه گفته ها و نوشته ها فراوان است اما سؤال مهمی که مطرح می شود، میزان توجه نگارندگان این اثر، به عینیات جامعه و مسائل امروز زندگی انسان است. در این راستا گزارشی از مقاله محمد اسفندیاری با عنوان زیستن با الحیات ارائه می گردد.
محمد اسفندیاری، کتابشناس و پژوهشگر مطالعات اسلامی در باره کاربرد الحیات در زندگی امروز چنین می نویسد؛
از دیر باز، هزار و یک گونه سبک زندگی پیش روی بشر بوده، امروزه نیز دنیای جدید با شعار < هر چه می خواهی بکن> سبک های دیگر زندگی را فرا راه ما قرار داده است. اما هر راهی که ما در زندگی بر می گزینیم باید سنجیده و از سر تأمل باشد.
یکی از شیوه های زندگی، همان است که <الحیات> نقشه راهش را به دست داده یعنی؛ زیستن با خدا و همزیستی مدارا آمیز با مردم، در راه عدالت و معنویت و اخلاق به پیشوایی قران و اهل قران.
این پژوهشگر دینی در باره پیشینه و موضوعات الحیات می گوید؛
الحیات مجموعه ای است قرآنی_ روایی که در پی چهل سال تلاش استاد محمد رضا حکیمی و دو تن از دانشوران حوزه علمیه خراسان؛ محمد حکیمی و علی حکیمی سامان یافته.
بیشترین مطالب این کتاب را روایات اهل بیت تشکیل می دهد، روایاتی که به کار انسان در این خاکدان می آید و گرهی از مشکلات مادی و معنویش می گشاید.
حکیمی در آثارش عهده دار اثبات ولایت اهل بیت، فضایلشان و اینکه که بوده اند نیست، بلکه تنها معارف و تعلیمات آنان را بازگو می کند. (و این دقیقا نکته ای است که دانشوران شیعه از آن غفلت کرده اند).
اسفندیاری معتقد است؛ اینکه می بینیم جهان امروز همچنان به نظریات ارسطو، کانت و دیگر دانشوران چشم دوخته، قطعا به دنبال فضائل و یا پذیرش ولایت آنان نبوده، بلکه معارفی در میان آنان دیده که در جای دیگر یافت نمی شود. پس اگر انتظار داریم به پیشوایان دین ما رجوع شود، باید تأکیدمان بر معرفی تعلیمات ایشان باشد و اینکه چه !ر،گفته اند، نه اینکه که بوده اند.
از دید گاه محمد اسفندیاری؛ مؤلفان <الحیات> در پی آنند که به جای شرح و تفسیر اسلام، عیناً معارف و جهان بینی اسلامی را از متن آیات و روایات استخراج و ارائه کنند.
آنان دین را نه برای تخدیر مردم، که برای بهبودی و تحرک بخشیدن به زندگی آنها و بیداریشان می خواهند و در این راه زمان و تحولات آن را نیز در نظر می گیرند.
از میان جلدهای <الحیات> جلد سوم تا ششم کتاب، در باره اقتصاد از دیدگاه اسلام است. اقتصاد <الحیات> عدالت محور است و تأکیدی سخت بر فقر زدایی دارد.
اسفندیاری معتقد است؛ اگر این اقتصاد چند دهه پیش در جهان اسلام تبلیغ می شد، بسیاری از جوانان دردمند مسلمان، به مارکسیسم نمی پیوستند. جوانانی که به اقرار خودشان، نه به خاطر کسب شهرت و افتخار و جاه طلبی حزبی؛ که به خاطر سعادت و رهایی میهن از محرومیت و عقب ماندگی به راه مبارزه سیاسی درافتادند با این تصور که از این راه می توان بر همه محرومیت ها غلبه کرد و بهروزی یافت.اما متأسفانه در آن هنگام جهان اسلام چیزی در دست نداشت تا به این جوانان دردمند بدهد.
از دیدگاه این پژوهشگر دینی، می توان بر اساس سلسله مراتب نیاز های انسان، چنان که ابراهام مازلو و دیگر روانشناسان می گویند، روایات الحیات را طبقه بندی کرد. چنان که گفته شده، نیازهای انسان سلسله مراتبی دارد که اولویت با نیازهای طبقه پایین تر است و تا این نیازها برآورده نشود، نیازهای بعدی پدید نمی آید.
بر اساس این طبقه بندی، نیاز های انسان عبارتند از؛ نیاز جسمانی، نیاز به ایمنی، نیاز به روابط اجتماعی و….
در الحیات روایات زیادی در تأیید این نظریه یافت می شود، بی آنکه بخواهیم با تکلف، روایات را با این نظریه تطبیق دهیم.
اسفندیاری می افزاید؛
< الحیات> همواره از انسان، حقوق، کرامت و نیازهای او سخن می گوید. و به صراحت می توان گفت از دید این کتاب ارزشمند، دین در خدمت انسان است نه انسان در خدمت دین.
استاد حکیمی از سالها پیش آرزو می کرد مجالی از عمر بیابد تا نظریه تفکیک را معرفی کند و الحیات را به انجام رساند،
اکنون این دو خواسته او براورده شده است ولی هنوز تا رسیدن به آرزوی اجتماعی او که تحقق آرمان شهر عدالت است راه زیادی مانده .
امید که آیندگان به آن برسند و یادی هم از این “پیر ناکام” کنند.
بسیار عالی و موجز بود.
شعار
دین در خدمت انسان نه انسان در خدمت دین