مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجتالاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […] |
آرمانشهر الحیات، ایده ای دست یافتنی است (نقدی بر مقاله آرمانشهر…در مهرنامه)
نویسنده: نجما کارگر
ارسال شده در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۹۵ آقای روح الله اسلامی، استادیار دانشگاه فردوسی، تحت نوشتاری بدین عنوان «آرمانشهر نظری راه به توتالیتاریسم عملی میبرد»، در ماهنامه مهرنامه، شماره۴۶ به نقد و بررسی اندیشههای سیاسی، علامه محمدرضا حکیمی پرداخته است. وی حکیمی را عاشق گزاره های اندیشه شیعی خوانده است که با تلاش و کوشش بی وقفه، و بدون هیچ نوع کمک و یاری از سوی پشتوانه دولتی، اقتصادی و یا رسانهای به دفاع از اندیشه های ناب اسلام محمدی پرداخته است. آقای اسلامی می نویسد؛ علامه حکیمی اندیشمند با شرافتی است که برای برقراری عدالت و داشتن جامعه ی منهای فقر دست به قلم برده است و تلاش خارقالعاده ای را در این راه انجام داده است. وی بعد از بیان اندیشه سیاسی علامه حکیمی اظهار می دارد که در دستگاه فکری حکیمی، سیاست آنجا نمود پیدا میکند که مناسبات فرهنگی، سیاسی و خصوصا اقتصادی جوامع با رجوع به قرآن و سیره ائمه معصومین(ع) به چالش کشیده میشود. آقای اسلامی برای ارزیابی اندیشه های سیاسی استاد حکیمی از چارچوب تحلیلی«جان مارو» در اندیشه سیاسی غرب استفاده میکند و غایت سیاست را از منظر استاد حکیمی امنیت، عدالت، اخلاق و آزادی برمیشمارد؛ و ادامه میدهد که حاکمیت دینی از دیدگاه حکیمی، باید صفاتی شبیه امام علی(ع) داشته باشد. وی سپس در بخش پایانی مقاله خویش ذیل عنوان «غیبت تکنیک های حکومت مداری»، به نقد اندیشه سیاسی استاد میپردازد و مینویسد: «حکیمی با توجه به اینکه در اندیشه های کلی و روایت های قیاسی قدیمی خود را محبوس ساخته است، نمیتواند جهان زیستِ جدید امر سیاسی را در اندیشه خود وارد کند و در دو پرسش کلی، کیفی و اندرزنامهای غایات امر سیاسی و کیفیت حکمران باقی میماند». یا در جایی دیگر مینویسد: «حکیمی در مورد سیاست به گونهای مینویسد که هیچ نیازی به دانش و تجربه بشریت ندارد و نتیجه آن ایجاد شدن متون پراکنده، کلی و اندرزنامه نویسی هایی است که فاقد تکنیک و مکانیسم اجرایی در روزگار فعلی است». اکنون در این مقاله بر آنیم تا ضمن بررسی تحلیلی مدعیات بالا، به نقد های ایراد شده، توضیحات یا پاسخ های مناسب داده شود. نقد ما بنا به رعایت درجه اهمیت مطالب طرح شده و به منظور پرهیز از نکات جزیی و قابل خدشه، در اینجا نکته های اصلی مورد نظر در نقد آقای اسلامی بر آرمانشهر الحیات را در سه عنوان دسته بندی کرده و بر می رسیم. الف) به نظر میرسد نویسنده محترم در نامگذاری عنوان مقاله «آرمانشهر نظری راه به توتالیتاریسم عملی میبرد»، دو هدف را دنبال میکند:
اگر بخواهیم بررسی کوتاه و گذرایی درباره واژه «توتالیتاریسم» داشته باشیم، باید بگوییم: این اصطلاحی در علوم سیاسی، توصیفگر نوعی از حکومت است، که معمولاً دارای این شش خصوصیّت می باشد؛ یک ایدئولوژی کلی، یک سیستم تکحزبیِ متعهّد به آن ایدئولوژی، که معمولاً توسط یک نفر رهبری میشود، دارای پلیس مخفی گسترده، انحصار در سلاحهای مورد استفاده، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که ممکن است لزوماً به طور مستقیم توسط حزب صورت نگیرد. این نوع حکومت به نوبه خود به گونه های مختلفی تقسیم میشود که از جمله میتوان به خودکامگی، استبداد، جبّاریت، حکومت مطلقه، یکّه سالاری اشاره نمود. نمونههایی چون نازیسم، فاشیسم، مائولئیسم، لنینیسم و… در حقیقت زیر مجموعه های این نوع حکومت میباشند. در این نوع حکومت ها دولت تقریباً بر تمام شئون زندگی عمومی و رفتارهای خصوصی شهروندان نظارت و کنترل دقیق دارد. افلاطون در کتاب «جمهوری» حکومت تمامیّتخواه را بهترین انواع این حکومت ها دانسته است.[۴] در حالیکه حکومت مورد نظر حکیمی که ویژگی های آن را در کتاب «حکومت اسلامی» خویش بر میشمارد، دربردارندۀ: رعایت کرامت مردم، حق سخن گفتن و انتقاد برای مردم، زندگی بدون ظلم، زندگی بدون تحقیر، زندگی بدون استعلا، رعایت آداب سیاسی، کسب رضایت عمومی جامعه نه فقط طبقات خاص، ممنوعیت تحقیر مردم، پرهیز از تسلط طلبی، نفی استبداد، اوج رفتار انسانی، بکار گماردن صالحان، مهرورزی با مردم و…است.[۵] در مدل حکومت پیشنهادی وی حاکمان از چگونگی زندگی و فراز و نشیب های آن، و احوالات مختلف و نیازهای گوناگون و فلج کننده آن آگاهند. رضایت و خوشنودی همگان را به دست میآورند، با مردم زندگی هم سطحی دارند و سعی میکنند که گامی فراتر از آن ننهند. قدرت و امکانات آنان را از سطح زندگی مردمان فراتر نمی برد و به فساد اشرافیگری و زیست طبقاتی گرفتار نمی سازد. در مورد مسایل فکری و عقیدتی و سیاسی همگان را به یکسان اندیشی فرا نمیخواند، و در برابر اندیشه ای که همخوان با اندیشه طبقه حاکم نیست، موضعِ ستیزه گرانه، نمیگیرد؛ بلکه در راستای حرمت نهادن به اصول و معیارهای کلی جامعه که مقبول همگان است، به همه انسانها مجال تفکر و اندیشه داده و از حفظ کرامت انسان غفلت ندارد.[۶] اکنون خوانندگان در مقایسۀ مؤلفه های این دو نوع از حکومت، تامل کنند، و بنگرند آیا حکومتی که مورد نظر حکیمی است، عملا راه به توتالیتاریسم خواهد برد؛ یا بلکه آرزوی هر انسانی، زندگی کردن در چنان جامعه ای است؟ ب) روشن نیست که نویسنده محترم به چه دلیل استاد حکیمی را محبوس در اندیشه های قدیمی خوانده است؟!! چگونه این مدعا قابل اثبات است؟! آیا نویسنده از این که استاد حکیمی نوشته های خود را مستند به آیات قرآن و روایات معصومین (ع) کرده است، اندیشه های او را قدیمی میخواند؟! و یا اینکه منظور دیگری دارند؟! ایشان شاهدی برای ادعای خویش نیاوردهاند، و به نظر میرسد این شیوه نقد، قابل پذیرش نباشد. با نگاهی گذرا و تورقی در فهرست حتی یکی از مجلدات دوازدهگانه «الحیات»، می توان دریافت که استاد حکیمی، مسائل و موضوعات بیشماری را از قلب قرآن و روایات اسلامی بیرون کشیده، که اکنون پس از هزار و چهارصد و اندی سال، از مهمترین دغدغه ها و مسائل جامعه انسانی امروز است. به عنوان مثال هنگامی که به فهرست جلد هشتم از الحیات، مراجعه میکنیم، به موضوعات مهم و به روزی همچون؛ حق کارگر، حق کشاورز، احساس و عاطفه، دوستی و محبت، احساس احترام به شخصیت زن، همکاری و همیاری زن و مرد، دوست داشتن همه مردم، پایه گذاری روابط بر اصل کرامت انسان، روابط بر محور حق و قانون، روابط برای انتقاد و… برمی خوریم. می دانیم که معارف قرآن و وحی، کهنه شدنی نیست، البته این جز برداشت های ماست که می تواند دچار فرسودگی و مشکل پایان مصرف بشود. امام باقر (ع) در حدیثی می فرماید: «… ولکنّ القرآنَ یجری اوّلُه علی آخَر ما دامَتِ السّموات و الأرض…؛ تا آسمانها و زمین باقی است منظومه قرآنی باقی است و (باید حاکم بر علم و عمل بشر باشد).»[۷] این بدان معنی است که قرآن، همواره نو و قابل استفاده در تمام عرصههای علم و عمل و زندگی و تعامل های بشری است. دکتر فاطمی، یکی از مدرسان دانشگاه کلمبیا، جایگاه حکیمی را در «مصاف متفکران بزرگ عصر»[۸] دانسته است، و درباره او مینویسد: « او، حکیمی است که دانش را با حکمت و معرفت آگاهانه و هوشیارانه آمیخته است، و از ساختارها و مرزهای صورتگران گذشته است. او، تشنگی و تنهایی انسان امروز را عمیقاً درک کرده است، و قالبهای کلیشه ای زمینگرا را در هم شکسته است».[۹] بنا بر این بر آقای اسلامی لازم است تا روشن کند بر اساس کدام مدعیات و شواهد در مورد استاد حکیمی چنین اظهار نظر کرده میگوید: «… نمیتواند جهان زیستِ جدید امر سیاسی را در اندیشه خود وارد کند…»، در حالی که کسی دیگر به عنوان یک فرهنگی، او را «حکیم حکمتشناس، دینشناس و زمانشناس معاصر» [۱۰]میداند. نقد کهنگی در سخن آقای اسلامی در عیار مقایسه با آرای دیگر صاحبظران مطرح در عرصه علمی معاصر چه جایگاهی خواهد داشت هنگامی که مثلا از زنده یاد دکتر «صادق آیینه وند» یکی از چهره های ماندگار، سئوال میشود: «با توجه به واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … در روزگار ما، آیا عدالتی که در الحیات طرح شده است تا چه اندازه قابل اجراست؟ پاسخ میدهد: جوهر و مضمون آنچه که در مجموعه شریف الحیات به چشم می خورد با همه عصرها و نسل ها سازگار است».[۱۱] امروزه برخی از اساتید جامعهشناس، و اقتصاددانان برجسته کشور متأثر از اندیشه و نوع گفتمان آقای حکیمی هستند، و به بررسی و تحلیل نوشته های استاد در نشستهای مختلف می پردازند. در حالیکه اگر مطلبی فاقد ارزش و یا قدیمی و تاریخ مصرف گذشته باشد، هیچگاه مورد تحلیل و بازخوانی چنین اندیشمندان قرار نمیگیرد. برای نمونه در سمینارهای علمی-دانشگاهی، امثال «دکتر سارا شریعتی»، جامعه شناس و روشنفکر دینی، به تنهایی چندین نشست در مورد کتاب «منهای فقر»، استاد حکیمی برگزار میکند، و وقتی از ایشان میپرسند که چرا این قدر به کتاب منهای فقر میپردازید، در پاسخ میگوید: «اهمیت این کتاب در اهمیت ایده آن است».[۱۲] دکتر حسن سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، در نشست دیگری، در بررسی همان کتاب «منهای فقر »، میگوید: «اگر کشوری اسلامی باشد نمیتواند فقیر باشد، و اگر کشوری فقیر است باید در اسلامی بودنش شک کرد». سارا شریعتی که سخنران دیگر همین نشست بود، «با اشاره به اینکه هدف اصلی دین عدالت است، نسبت به وجود نمودهای گوناگون فقر در جامعه هشدار داد، و گفت: زمانی که دین روشنفکری، و دانشگاه مسئله فقر را رها میکنند، این مسئله به دست عوامفریبان سپرده میشود. ما حساسیتمان به فقر که یکی از انگیزههای انقلاب بود را از دست دادهایم، و آنطور که به پروندههای سیاسی و مسائل خارجی حساسیم به مسئله فقر حساس نیستیم».[۱۳] با چنین وضعیت و نقشی که نظریات اسلام شناسانۀ استاد حکیمی در حوزۀ گفتمان دینی و سیاسی معاصر دارد چگونه می توان به خود اجازه داد تا نظرگاهها و نوشتههای استاد حکیمی را کهنه و قدیمی نامید؟ یا بلکه به عکس، کتاب ها و آثار استاد حکیمی سرشار از مفاهیم نو و به روزی همچون: «عدالت و برابری، فقر و فساد، تبعیض و مساوات، غنای تکاثری و اترافی، رانتخواری و مبارزه با آن، و…» است، که امروزه در سطوح تحصیلکرده و دانشگاهی ما بسامد بالایی دارد و مقالات و نوشته های بسیاری درباره آن دارند؟! دکتر «حسین راغفر» اقتصاددان برجسته کشور، مقالات و مصاحبههای زیادی در مورد «فقر» دارد، و میگوید: «فقر محصول نظام اجتماعی است. لذا فقر بر خلاف تصور عدهای، یک پدیده طبیعی نیست، چون فقر از ابتدای تاریخ وجود داشته است، بنابراین امروز هم باید وجود داشته باشد. چرا که برخی از کشورها فقر را به شکلی که ما امروز در کشورمان داریم، ندارند، بلکه فقر نسبی وجود دارد. یعنی همه افراد ظرفیت دسترسی به سطح متعارفی از زندگی را دارند. بنابراین فقر مطلق در این کشورها ریشه کن شده است. لذا این نظام سیاسی- اجتماعی است، که فقر را تولید میکند. به همین خاطر است که کشوری مثل ژاپن که به لحاظ برخورداری از منابع طبیعی کشور فقیر محسوب میشود، عملا کشور ثروتمندی است و این مساله به دلیل نظام اجتماعی حاکم بر این کشور است. در مقابل کشورهایی مثل نیجریه که از منابع طبیعی فراوانی هم برخوردارند. امروز از فقیرترین کشورهای جهان هستند.»[۱۴] دکتر فرشاد مؤمنی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در خصوص هدف «عدالت اجتماعی» میگوید: «در اصول گفته میشود که هدف «عدالت» حفظ کرامت انسان ها، عزت نفس در سطح خرد، بالندگی جامعه، ارتقا بنیه تولیدی، منزلت ملی در سطح کلان و پایداری همه عرصههای حیات جمعی در سطح توسعه است». [۱۵] در حال حاضر نوشتهها و کتابهای استاد حکیمی، اذهان فرهیختگان و انسانهای والا و وارسته بسیاری را، به سوی خود متوجه ساخته است، که نشستها و گفتگوها و مصاحبههای بسیاری را در مورد آن انجام دادهاند. سید عباس صالحی، معاون فرهنگی ارشاد، در مورد کتاب «الحیات» استاد حکیمی، میگوید: «این کتاب یک تکنگاری دینی نیست؛ بلکه دایره المعارفاسلامی به حساب میآید و در رده کتابها و مجموعههای روایی اسلامی قرار میگیرد. سبک کتاب اصلاحی- اجتماعی، و نگرشش جامعه گرا و جامعه ساز است، و به ارائه راهکار و حل مسائل اجتماعی میپردازد. وی ادامه میدهد: این کتاب قابلیت عرضه در سطح جهانی را دارد چون منطق آن برای تمام انسانهای روی کره زمین قابلفهم است و عقل بشری تضادی با آن حس نمیکند».[۱۶] امروزه بحثی در میان متفکران و صاحبنظران در مورد «توسعه اقتصادی پیش از توسعه سیاسی» مطرح است که، این بحث از دیدگاه استاد حکیمی مغفول نمانده و در بسیاری کتابهای خود، آن را مطرح کرده است. وی در نوشتههای خویش به مقدم بودن «توسعه اقتصادی» بر دیگر امور، توجه ویژهای مبذول داشته است. تا جایی که در کتاب «حکومت اسلامی»، بخشی را به «توسعه اقتصادی پیش از توسعه سیاسی»، اختصاص داده و احادیث و روایات زیادی را در اینباره آورده است، که از نظر پیشوایان دین، مسئله «اقتصاد و معاش مردم»، مقدم بر دیگر امور است. استاد در پایان همین فصل مینویسد: «از وظایف حیاتی حکومتها، سرمایه گذاری است، سرمایهگذاری تولیدی، نه تشریفاتی و در بخش اداری، که این گونه سرمایهگذاری، نوع شایع، در سرمایه گذاریهای حکومتهایِ فاسد است، که بیشترین بخش از درآمدها صرف تشریفات اداری و اهداف شخصی، و ساختمان سازی، یا سرمایه گذاری بازرگانی میکنند، و بخش تحقیقات و فنآوری و پژوهش و کشاورزی و صنعت محروم میمانند».[۱۷] بر خلاف نظام اقتصادی سرمایه داری، که مباحث توزیعی آن بیشتر روی توزیع عواملی، و تعیین سهم صاحبان عوامل تولیدی، از محصول تمرکز دارد، در نظام اقتصادی اسلام، به توزیع منابع تولید و ثروتهای طبیعی، توجه ویژهای شده است. نقش معیارهای توزیع و نیاز به دولت، بیشتر در مرحله توزیع بعد از تولید مطرح است، این معیارها در هر نظامی بر اساس مبانی فکری آن نظام تعیین میگردد، در اسلام معیار و عامل اصلی در آمد کار است.[۱۸] دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی تهران نیز، در «مجله نسیم بیداری»، ذیل گفتگویی با عنوان، «توسعه اقتصادی مقدم بر عدالت و سپس آزادی»، میگویند که: «عدالت به نظر من، اول ارتباط مستقیمی دارد با تولید ثروت در یک کشور، و دوم، در ارتباط است با سیاستهای توزیعی. کشوری که در آن ثروت تولید نمیشود، نمیتواند در انتظار عدالت بنشیند. عدالت ریشه مستقیمی با تولید ثروت دارد…ثروت یعنی توانایی و کیفیت و تولید». [۱۹] با توجه به شواهد ذکر شده در مییابیم که قشر تحصیلکرده، روشنفکر و دانشگاهی امروز ما، یا از استاد حکیمی، تعریف و تمجید به عمل آوردهاند و ایشان را شخصیت برجسته و بزرگی میدانند، یا در توزیع فکر و نشر اندیشه خویش، متأثر از اندیشه استاد هستند، و یا اینکه در جهتگیریها و مواضع خویش با استاد همسو و همکلامند. بنابراین به دور از انصاف، و فارغ از آگاهی است، که بدون ارائه هیچ نوع شاهد و یا مدرکی دال بر محبوس بودن طرز تفکر و اندیشه استاد، در اندیشه های قدیم، ایشان را یکسره محبوس در روایتهای کلی و قدیمی بخوانیم!! با آن که استاد حکیمی در همه ابعاد و عرصههای سیاست از قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام بهره جسته است، و حتی دقائق و ظرائفی را مورد بحث قرار میدهند که فیلسوفان سیاسی غرب کمتر بدان توجه کرده و یا فهم آن را داشتهاند. آیا آقای اسلامی دلیل فساد و بی عدالتیها، نابرابریها، تبعیضها، تفاوتها و… در امور را بیخردی و بیبرنامگی مسئولان و مدیران نمیداند؟ و به روایات رهبران شیعه در این زمینه بیتوجه اند که عامل اجرای عدالت در جامعه را «عقل» میدانند؟! به امام علی (ع) گفتند: «عاقل را برای ما توصیف کن که چه کسی است؟ گفت: عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خود مینهد. نیز درباره عدل فرمود: عدل چنان است که همۀ امور را در جای خود قرار میدهد. پس در هر حاکمیتی که عدالت در آن اجرا نشود، دلیل بر آن است که حاکمان در آنجا خردمند نیستند. تجربه نیز ثابت کرده است که واقعیت همین گونه است. زیرا خردمندان اجازه نمیدهند امور از هنجار طبیعی و الهی خود بیرون رود، و جامعه ای با ارقام نجومی دچار تفاوت و تبعیض باشد، و توّرم و گرانی، بیداد کند. بنابراین اگر علوم و دانشها و تخصّصها بر عقل استوار باشند، و از عقل پیروی کنند، باید روابط اجتماعی و نظام اقتصادی را به سوی عدالت و اعتدال و قسط و توازن راهنمایی کنند و جامعه ای بر اساس قسط و عدل بسازند. همین که امام علی ع می فرمایند: عدل نهادن چیزی در جای خود است، پس ظلم به عکس است. مثل خروج مال از اندازه طبیعی خود، این ظلم است و مبارزه با این پدیده به عهده علماء و حکّام مسلمین است».[۲۰] آیا خرد و تعقل اجازه می دهد، به این همه روایات کارگشا و راهگشا از ائمه(ع) (در تمام زمینههای عملی که استاد سالیان سال به جمع آوری و دسته بندی بسیار اصولی و قالبی آنها در این زمینه پرداختهاند) بی توجهی نشان داد، و از کنار آنها به سادگی گذشت؟! و یا آن را مشتی «اندرزنامه و متون پراکنده نویسی» خواند؟! آیا علم و دانش جدید غیر از این میگوید؟! مگر نه این است که هم اکنون در برخی از کشورهای اروپایی که به بالاترین دستاوردهای علوم بشری دست یافته اند و بر اوج قله های دانش و تکنولوژی قرار دارند؛ توانسته اند با برقراری عدالت و مساوات، جامعه را به منهای فقر برسانند. ج) چگونه ممکن است استاد حکیمی بگوید هیچ نیازی به دانش و تجربه بشری نیست؟!! ناقد محترم، چنانچه به کتابهای استاد حکیمی، در این زمینه مراجعه کند، در مییابد که استاد مینویسد؛ «محدود بودن منشاء دانشها، تجربه و انواع معرفتهای بشری معلوم است. هم چنانکه دانشمندان علوم عقلی و تجربی نیز بارها و بارها این محدودیتها را یاد آور شدهاند.»[۲۱] آیا این سخنان به معنای آن است که هیچ نیازی به دانش و تجربه بشری نیست؟ د) آیا تبیین تکنیکها و سیستمها به عهده یک فیلسوف سیاسی و اقتصادی است و یا به عهده یک عالم سیاسی؟!! شیوههای اجرایی یا مکانیزمهای اجرایی که در اقتصاد، از آن به عنوان سیستم اقتصادی و در عالم سیاست به عنوان برنامه، یاد میشود، محصول «تجربیات بشری» و یک «فرایند علمی» است. فرایندهای علمی تابع تجربیات بشری و متناسب با شرایط زمان و مکان هستند. بنابراین سیستمهای سیاسی و اقتصادی محصول تجربیات بشری هستند و ربطی به یک نظریه پرداز ندارد. به عنوان مثال فقیه، مبانی کلی روابط معاملاتی را با این عنوان، بیان میکند که: «لاضرر فی الاسلام» و یا اینکه «لاغرر فی الاسلام» اما اینکه کدام نوع معامله «ضرری» و یا کدام نوع معامله «غرری» است دیگر بر عهده عالمان اقتصاد و سیاست است. هر چند که ممکن است یک فیلسوف سیاسی یک عالم سیاسی هم باشد. پس نباید فراموش کرد، آن جمله معروف را که «تشخیص موضوع به عهده فقیه نیست». بنا بر این روشن است که هدف و وظیفۀ استاد حکیمی گزارش معارف اسلام است، اما کسی نمیتواند بگوید که متضمن اجرایی شدن آن نیز هستند. در ثانی استاد حکیمی راهکار و تکنیکهای عملی متعددی را در کتابهای خود ارائه میدهد. مثلاً مینویسد: «در مراحل اقدامات بزرگ اقتصادی، مانند راه آهن، اتوبان، حمل و نقل زمینی و هوایی و دریایی و کشتیرانی، و دیگر واحدهای صنعتی و زراعی و تولیدی، و حتی ساختن قویترین و مدرنترین سلاحهای پرهزینه از ضروریّات اسلام است، بلکه مسلمین باید به آزمایشگاههای بسیار وسیع فیزیکی، شیمیایی، طبّی، و بالاترین رصدخانههای فضایی و کیهان شناختی مجهّز باشند… در امر یاد شده، در امر توسعه باید با هیئتهای کارشناسی و متخصّصان متّعهد هر رشته مشاورهها شود، تا برسیم به داشتن این امور بهمراه استقرار عدالت، و با نداشتن تکاثر و چپاول… و هنگامی که سخن از کارشناسی و تخصّص میگوییم، بالطبع واضح میشود که تشخیص موضوع اقتصادی، کار کارشناس است نه فقیه مثلا».[۲۲] استاد هم چنین در ادامه با اختصاص بخشی به « بحثی در کارشناسی» مینویسد: به اهمیّتی که تعالیم اسلامی به کارشناسی داده، توجّهی نشده است. هر انسان عاقلی میفهمد که برای هر کاری باید به کارشناس و صاحب مهارت و کاردان آن کار مراجعه کرد. پیامبر اکرم ص می فرمایند: هر کس کاری را بدون داشتن تخصّص و مهارت انجام دهد، خیلی بیشتر از آنکه آن را درست کند، خراب و ضایع میکند. در این سالهای پس از انقلاب که ضوابط محکوم گشت و روابط حاکم، و بسیار کسان بدون کمترین مهارت و لیاقت به شغل ها گمارده شدند، و از اموال این ملّت ستمدیده حقوق ها و مزایایی کلان و نامشروع گرفتند و می گیرند، و شغلهایی نالازم و بیخود پدید آوردند و به دست اشخاصی بیخودتر سپردند، هزاران بار این حدیث شریف نبوی به تجربه رسید. و روزگار این مردم بی پناه به اینجا کشید. ششمین پیشوای شیعیان میفرمایند: برای من هیچ فرقی نمیکند که کاری را به دست خائن دهم یا آدم ناشی (فاقد تخصّص)، اکنون بنگرید در حقّ ملّت ایران چگونه مسامحه شده است؟ و چه کارهایی به دست چه کسانی افتاده است… و برخی کسان، در بانکها و کارخانهها و واردات و صادرات و… چه دزدیهای کلان کردند… و مقاماتی مسئول، بر خلاف علی ابن ابیطالب ع نامهای این ناانسانان را فاش نکردند…[۲۳] بنابراین، بحثهای تکنیکی و تخصصی مربوط به عالمان متخصص میباشد و آقای حکیمی تنها یک فیلسوف نظریه پرداز هستند، و همان طور که خود ایشان نیز اشاره میکنند مباحث تکنیکی مربوط به متخصصان و کارشناسان هست. چنانچه هرکسی به مجلدات چند گانه الحیات مراجعه میکرد و تنها مطالعهای بر فهرست آن داشتند در مییافتند که استاد در این کتاب نیز، به ارائه راهکارهای متعدد و زیادی به صورت بسیار دقیق، فنی و اصولی اشاره داشتهاند. به عنوان مثال استاد حکیمی در جلد دوم «الحیات» باب دهم، بخش «حاکم اسلامی، تکالیف و مسئولیتهای او»، در فصل های مختلف آن، من جمله فصل پنج، ذیل «وظایف حاکم اسلامی دربارۀ تأمین نیازمندیهای اجتماع و دیگر امور»، به راهکارها و تکنیکهای زیادی اشاره کردهاند. و یا در جلد هشتم از فصل دوازدهم به «مسئولیت-های فرد در برابر دولت، مسئولیت دولت اسلامی در برابر فرد، مسئولیت متقابل دولت و مردم، مسئولیت در برابر حکومت ظالم، مسئولیت درباره تعهّدها و پیمانها»، اشاره میکند. آقای حکیمی در کتاب الحیات، ایده آل دین و یا احکام خدا را آن طور که باید باشد، مطرح کرده است و در عین حال تلاش کرده است که با تنه زدن به واقعیتهای متصلب جامعه، به خوانندگان هشدار دهند که خیلی از واقعیتها با آنچه باید باشد، منطبق نیست. شیعهای که خود را پیرو مکتب امام معصوم ع میداند، نمیتواند نسبت به موضوع عدالت، مساوات و محکوم کردن تبعیض های معیشتی، توجه نداشته باشد. در پایان باید گفت، آیا همه کسانی که در حوزه سیاست صاحبنظر بودند دارای تکنیک هستند؟ آیا دکتر شریعتی، مطهری، دکتر سروش و دیگر فیلسوفان سیاسی دولت شاه و کنونی، صاحب تکنیک در اندیشههای سیاسی خویش بودهاند، که منتقد عدم تکنیک در اندیشههای سیاسی استاد هستید؟! منابع: آرمان مهر محمد رضا، رالز حکیمی، انتشارات دلیل ما، چاپ اول ۱۳۹۰ حکیمی محمدرضا، صد و پنجاه سال تلاش خونین، قم انتشارات دلیل ما، چاپ دوم، پاییز ۱۳۸۸ حکیمی محمد رضا، حکومت اسلامی، تهران انتشارات علمی فرهنگی الحیات ۱۳۹۱، چاپ اول حکیمی محمد رضا، اجتهاد و تقلید در فلسفه، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۷ اسفندیاری محمد، راه خورشیدی، قم انتشارات دلیل ما، چاپ اول ۱۳۸۲ صدریه پیام، مبانی نظری اقتصادی اسلامی در الحیات، تهران انتشارات علمی فرهنگی الحیات ۱۳۹۳، چاپ اول ماهنامه سیاسی فرهنگی نسیم بیداری، سال پنجم، شماره ۴۳، دی ماه ۱۳۹۲ محمد رضا حکیمی، محمد حکیمی، علی حکیمی، الحیات جلد ۲، انتشارات دلیل ما، چاپ نهم تابستان ۱۳۸۷ حسینی سعید، مرزبان توحید، تهران انتشارات علمی فرهنگی الحیات۳۹۱۱، چاپ اول خبرگذاری روزنامه تعادل www.Sheshom.com www.baharestanonline. com www.tasnim news. Com Sahibkhabar. ir news Vikepedia.org [۱] آرمان مهر محمدرضا، رالز حکیمی، ص ۲۴۳ [۲] صدریه پیام، مبانی نظری اقتصاد اسلامی در الحیات، ص ۳۶ [۳] اسفندیاری محمد، راه خورشیدی، ص ۲۶۲ [۴] فرهنگ های سیاسی و ویکی پدیا [۵] حکیمی محمدرضا، حکومت اسلامی، فهرست کتاب [۶]همان ، ص ۳۳۹-۳۴۲ [۷] الحیات، ج ۲، ص ۲۱۶ [۸] حسینی سعید، مرزبان توحید، ص ۷۰۲ [۹] همان، ص ۷۰۲ [۱۰] همان، ص ۱۴۴ [۱۱] همان، ص ۷۲ [۱۲] ر.ک: سایت ششم، سخنرانی دکتر سارا شریعتی با موضوع درس های کتاب منهای فقر [۱۳] بررسی کتاب منهای فقر، خبرگزاری مهر [۱۴] فقر محصول اجتماعی است. بهارستان آنلاین [۱۵] در دیدگاه شهید مطهری عدالت مقیاس دین است، منبع شفقنا [۱۶]خبرگزاری تسنیم ویژگی های اثر ارزشمند علامه حکیمی از زبان صالحی، [۱۷] حکیمی محمدرضا،حکومت اسلامی، ص ۲۱۸ [۱۸] آرمان مهر محمدرضا، رالز حکیمی، ص ۲۵۱ [۱۹] ماه نامه سیاسی فرهنگی نسیم بیداری، شماره۴۳، دی ۹۲، ص ۱۳۲ [۲۰] برگرفته از: ۱۵۰ سال تلاش خونین، ص ۱۰۶-۱۱۱ [۲۱] حکیمی، محمد رضا، اجتهاد و تقلید در فلسفه، ص ۱۳ [۲۲] ۱۵۰ سال تلاش خونین، ص ۱۲۱-۱۲۲ [۲۳] همین کتاب، ص ۱۳۳-۱۳۸ ۸ نظر برای این مطلبیک نظر بگذارید |
با سلام. مقاله خوبی بود . نقد مهرنامه را خانم کارگر انجام داده اند؟
چه خوب بود که مقاله اقای اسلامی که در مهرماه امده را هم می اوردید ید حداقل لینک دریافت آن را در گزارش خود قرار می دادی.
در ضمن با این همه تلاش دوستان حیفم می اید که مطالب دارای اشکال های عدیده ویرایش صوری است . چرا که از ارزش کار می کاهد و هم برای خواننده دشواری در خواندن و فهم را به وجود می اور.
چه خوب است وستان در نگارش به نکات ویرایش صوری و ادبی توجه داشته یا کسانی بعد از پایان کا مطالب را از حیث نگارش و ویرایش بررسی کنند.
ور ضمن این مطالب در سطح گسترده و در فضای وب منتشر می شود به نظرم کمی هم از اعتبار سایت موسسه می کاهد.
موفق باشید.
سلام. فقط نقد آقای اسلامی از مهرنامه را پاسخ دادند.
بسیار مفید و بجا بود ٰ ممنون از نویسنده مقاله
خانم کارگر .
مقاله از لحاظ ویرایشی کامل بود و تقریبا کم نقص، اما متاسفانه برخی از برنامه های ورد ویرایش را بهم می زند. مثلا تمام فاصله ها در این مقاله رعایت شده بود، منتها زمانی که به سایت ارسال شده، فاصله ها از بین رفته و کلمات و فعل هایی که باید فاصله داشته باشد بهم وصل شد…
مقاله مفید و آموزنده ای ست . توفیقاتتان روز افزون
با سلام نظریه حکمرانی در اسلام یک بحث آرام شهر نظیر مباحث افلاطونی نیست وما نمی توانیم از دیدگاه های احتمالی به موضوع حکومت توجه کنیم نمونه موفق آن هم اکنون در دنیا وجود دارد ، مسئله بردارهای متعال و مولفه های متوازن کننده وبا رعایت شاخص ها ، مناط های فنی واستاندارد های معنی ومادی وهزاران فاکتور های رهبری ومدیرتی در حکمرانی مدخلیت دارد ، حکمرانی از نقطه های عقل رهانی حجت نما در جمهوری اسلامی نیست مورد ومداقه نبوده است
سلام و سپاس از توجهی که داشته اید.
متاسفانه به دلیل اشتباهات لفظی در متن ارسالی شما مقصود نوشته به درستی قابل دریافت نیست و از پاسخ به آن معذوریم. امید آنکه با دوباره خوانی و دقت در متن مقاله اشکال شما بر طرف گردد.