مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

راهبردهای اقتصادی غدیر در نگرۀ علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه)

نویسنده: مهدیه برزگری، (پژوهشگر مجموعه، گروه پژوهشهای دینی ۱)
ارسال شده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۳

چکیده

عالمان و فرهیختگان دینی بسیاری، درراستای پاسداشت و احیای محتوای غدیر، کوشیدند این واقعۀ مهم تاریخی را به جامعه معرفی کنند.و عموما، ابعاد معنوی، اجتماعی و بخصوص سیاسی این واقعۀ مهم تاریخی را بررسی کردند، اما از جمله مباحث پیرامونی واقعۀ غدیر که مغفول واقع شده است، راهبردهای اقتصادی این واقعۀ مهم تاریخی است. علامه محمد رضا حکیمی(طاب ثراه) از اندیشمندان دینی معاصر ماست که در آثارش اهتمام ویژه ای به غدیر و نشر محتوایی آن دارد.و توجه به راهبردها و جنبه های اقتصادی غدیر از کارویژه های پژوهشی این عالم بزرگ دینی، در راستای فهم محتوایی غدیر است؛ ایشان غدیر را نقطه انتقال رسالت انبیایی انسان مبعثی به انسان غدیری میدانند.و عدالت اقتصادی راهبرد مبنایی غدیر است. که مناسبات و اقدامات خاتم انبیا (ص) و علی (ع)  در حوزه اقتصادی،  مترادف های انگارۀ*عدالت اقتصادی* هستند. فراخوان عدالت اقتصادی، جایگاه بخشی به حیات مادی انسان، نفی اقتصاد تکاثری، شوم انگاری پدیده فقر،از مولفه های راهبردی انسان مبعثی است. و تغییر بینش ها و منش های ظالمانۀ اقتصادی در راستای عدالت اقتصادی، برای بازگشت جامعه به سنّت و جامعه نبوی از مولفه های راهبردی انسان غدیری است.

واژگان کلیدی: غدیر، راهبرد اقتصادی، عدالت اقتصادی، علامه حکیمی.

مقدمه

در نگرش علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه)، غدیر واقعه ای صرفا تاریخی نیست که محصور به زمان و مکانی خاص بوده باشد، بلکه جریانی است که در ذهنها و زمانها و عصرها و نسلها، همیشه زنده است ومضمون و مقصود واقعۀ غدیر، در تمام زندگی جوامع بشری مصداق دارد. [حکیمی، ۱۳۹۰ : ۳۵] همچنین  « فلسفۀ غدیر، یک فلسفۀ ابدى‌ست که باید امّت اسلامى هیچگاه از درک محتواى آن غفلت نکنند، و هرکس از آن آگاه گشت به دیگران برساند.[ حکیمی، ۱۳۸۹: ۹۸] چرا که جوامع دینی برای ساخت جامعه تراز قران،  نیازمند نگاه غدیری، تفکر غدیری در سایر حوزه های اجتماعی هستند تا بتوانند با شناخت محتوای غدیر به راهبردهای آموزنده آن تاسی کنند. و به فرمایش علامه حکیمی ( طاب ثراه ) « احقاق حق توده‌هاى وسیع، و رفع تبعیض و ستم، و نشر عدالت کلى، در سطح بشریت، به رجوع به این روز و زنده کردن محتواى آن بستگى دارد.» [ حکیمی۱۳۹۰: ۱۶۷]

معمولا در پژوهش های صورت گرفته درمورد واقعه غدیر خم، به جنبه سیاسی این رویداد توجه می‌شود و اهداف و پیام این رویداد را صرفا سیاسی محض می‌دانند‌. از جمله تأثیرات رویداد غدیر که مورد غفلت واقع شده است، راهبرد اقتصادی جریان غدیر است که قصد آن داریم در این نوشتار تأملی هر چند کوتاه در این زمینه با توجه به نگرش علامه حکیمی داشته باشیم. اقتصاد و معیشت از مسائل بسیار مهم و حیاتی جوامع انسانی است و در منابع اسلامی (آیات و روایات) به مسئله اقتصاد بسیار پرداخته شده است چرا که تحقق اهداف متعالی اسلام بدون توجه به مسائل اقتصادی امکان پذیر نیست.

غدیر نقطه انتقال

محمد (ص) خاتم پیامبران است و جریان نبوت و نقطۀ انتهاى وحى با او پایان میگیرد.، پیداست که حاصل نهضت‌هاى پیامبران همه، در بعثت او خلاصه شده است، همان طور که حاصل کوشش‌هاى دوران نبوت او در «غدیر» خلاصه می شود. [حکیمی، ۱۳۸۶: ۱۵۴] علامه محمدرضا حکیمی(طاب ثراه)، رویداد غدیر را به مثابۀ نقطه انتقالی میدانند که رسالت انبیایی را به امامت اوصیایی منتقل کرد. [حکیمی، ۱۳۸۹: ۸۰، ] بدین معنا که جریان غدیریک استراژی دینی الهی بود که اهداف و آرمان های انبیا الهی به انسانی از جنس و سلوک انبیا انتقال پیدا کند و منتخب غدیر، ادامه دهندۀ راه انبیای الهی باشد. و راهکارهای غدیری در تمامی ابعاد بویژه اقتصاد اسلامی غدیری تماما در راستای اهداف الهی پیامبران است. بنابراین برای فهم راهبردهای غدیر در حوزه اقتصادی باید چیستی رسالت انبیا و درراس آن رسالت نبوی را در زمینۀ اقتصاد بررسی کرد؛  آیات قرانی و روایات اهل بیت (ص) توحید و عدل را دو هدف بزرگ و اساسی رسالت انبیای الهی مطرح میکنند:

« ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنان کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل قیام کنند.» [حدید:۲۵ ] ، « امام على «علیه السّلام» – در وصف پیامبر «صلّى اللّه علیه و آله»: سیرت او میانه روى بود، و سنّت او رسیدن به حق، و کلام او جداکنندۀ درست از نادرست، و حکم او داد و دادگرى.» [حکیمی، ۱۳۹۵: ج۲ ص۶۰]  و اینگونه شد که « خاتم پیامبران «ص»، در برابر اشعّۀ خورشید تابان و در کنار بِرکۀ خشک و غدیر سوزان «جُحْفَه»، در زیر سایۀ درختان تاغِ بیابانى، و با حضور بیش از ۱۰۰ هزار تن از اصحاب – که در آخرین سفر حجّ پیامبر «ص» (حجّهُ الوداع) شرکت کرده بودند – على «ع» را چونان استوارترین ستون عدالت، و عماد حقیقت، در کانون حیات بشرى نصب کرد…» در نگاه علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه ) «غدیر، محورى بزرگ از محورهاى ضرورت اجراى عدالت است.» [حکیمی۱۳۸۹: ۸۰ ] بدین معنا که نه عدالت برای غدیر، بلکه غدیر برای عدالت و در راستای اجرای عدالت رخ داد. و «جامعۀ غدیرى، جامعۀ قرآنى است، یعنى جامعه‌اى که دو نشانۀ لاینفک دارد: نماز – عدالت» [ همان ] ایشان با دلیل آوری از قران و روایات، هدف از عدالت گستری در رسالت انبیا را عدالت اقتصادی بیان میدارند و معتقدند: « کوشش پیامبران، نخست براى ایجاد عدالت اقتصادى و اجتماعى بوده است.» [ حکیمی،۱۳۸۷: ۵۷] « پیامبران «ع» آمدند تا جامعه‌هایى سالم بسازند، پس از دعوت به توحید و ایمان به خداى یگانه أَنِ اُعْبُدُوا الله…)، عدالت اقتصادى و سلامت روابط معیشتى «وَ أَوْفُوا اَلْکَیْلَ وَ اَلْمِیزان» را مطرح کردند.» [ حکیمی، ۱۳۸۹: ۱۳۷]  ایشان در تعریفی که از عدالت بیان میدارند اینگونه میگویند: « عدالت در حیات اجتماعى، رسیدن معیشت جامعه به «منهاى فقر» است: «… لو عدل فی النّاس لاستغنوا← اگر عدالت در میان مردم اجرا شده بود، همه بى‌نیاز شده بودند (و فقیرى بر جاى نمانده بود)». [حکیمی۱۳۹۱: ۱۱۸]  و معتقدند اهمیت ندادن به نیازهای مادی  در واقع رفتن به راهی خلاف جهت انبیای الهی است: « قرآن کریم نقل مى‌کند که پیامبران الهى دعوت به خداپرستى را با دعوت به عدالت‌گسترى توأم انجام مى‌داده‌اند، و این دو رکن حیات معنوى و مادّى را از هم جدا نمى‌دانسته‌اند. فطرت انسانى و تجربه خارجى نیز گواه همین حقیقت است. و ما اگر از این روش چشم بپوشیم، یا اهمّیّتى را که باید به آن بدهیم ندهیم، از راه انبیا جدا مانده‌ایم و دور شده‌ایم. و نتیجۀ آن همین هاست که هست.» [ حکیمی۱۳۹۲: ۲۲۸ ] پس با این بیانات روشن می شود که در واقع راهبرد بنیادین و اساسی غدیر در بعد اقتصادی، اجرای عدالت اقتصادی در جامعه است. و به عقیدۀ علامه حکیمی (طاب ثراه)، « اقامۀ عدل و اجراى عدالت، جز با مبارزه با دو جریان منحط و فسادانگیز و خارج از شئون انسانیّت و اسلامیّت، یعنى تکاثر و فقر، میسور نیست..» [حکیمی۱۳۸۷: ۵۷] و سیرۀ اقتصادی عدالت محور انسان مبعثی ـ که برانگیخته و فرستاده از سوى خداى متعال است یعنى «پیامبر» [حکیمی۱۳۹۲: ۱۲۱] و انتقال و تکرار سیره نبوی در انسان «غدیرى» ـ که معرّفى شده و منصوب گشتۀ به وسیلۀ پیامبر خداست ـ [ همان] یعنی علی (ع) همان راهبردهای اقتصادی غدیر هستند:

راهبردهای اقتصادی انسان مبعثی

فراخوان عدالت اقتصادی 

پس از دعوت به یکتا پرستی و دوری از شرک و کفر، عدالت مهمترین سرفصل تعالیم اسلامی و قرآنی است؛ تا آنجا که بر اساس یکی از آیات قرآن از اساسی ترین علل ارسال انبیا(ع) اقامه قسط و عدل در جامعه معرفی شده است: « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…»(حدید /۲۵) به دیگر سخن « دعوت به توحید و دعوت به عدالت با هم و یکجا و توأم با هم مطرح گشته است.»  [ حکیمی۱۳۸۶: ۸۴ ] علامه حکیمی (طاب ثراه ) معتقدند: « اسلام مردمان را به امورى دعوت کرده، و بر مبناى آنها – در جهت ساختن «انسان تراز قرآن» (انسان قرآنى)، و «جامعۀ تراز قرآن» (جامعۀ قرآنى) – فرهنگ پرورشى و برنامۀ آموزشى و مکتب اقتصادى خود را بنا نهاده است، و آنها را اصولى کلیدى براى تربیت فرد و ساخته شدن اجتماع قرار داده و بر شالودۀ آنها دین را بنیاد گذارده است.» [حکیمی ۱۳۹۵: ج. ۶، ص. ۲۸۲]

پیامبر اکرم «ص» مبعوث شد و پس از بعثت، اقدامات خود را بر مبنای عدالت شروع کردند؛ «چنانکه امام محمّدِ باقر «ع» مى‌فرماید: «أبْطَلَ ما کانَ فی الجاهلیّه واسْتقبَلَ النّاسَ بالعدل…». پیامبر «ص» هر چه در زمان جاهلیّت بود (از سرمایه‌دارى و تبعیض و تفاوت و ظلم و جنایت)، همه را باطل و ناروا اعلام کرد، و کار را با مردم با اجراى عدالت آغاز نمود». [حکیمی،۱۳۹۱: ۹ ] ایشان بنابر وظیفۀ انبیایی خویش، فراخوان عدالت در جامعه را به مردمان عرضه داشتند. و در این فراخوان، جایگاه و اهمیت عدالت ورزی را به مردم آگاه بخشی می کردندو فرمودند: « …؛ یک ساعت عدالت، بهتر از شصت سال عبادت است که شبش به عبادت و روزش به روزه داری بگذرد و یک ساعت بی عدالتی در حکومت (داوری) نزد خدا سخت تر و سنگین تر از شصت سال گناه است.» [حکیمی۱۳۸۹:ص. ۳۷۹]

جایگاه بخشی به حیات مادی انسان

در نگرۀ علامه حکیمی (طاب ثراه) مسئلۀ غدیر، مسئلۀ انسان است، و فریاد غدیر فریاد انسان.[ حکیمی۱۳۹۰: ۳۵] و یکی از احتیاجات انسان، اهمیت و ارجگزاری به تامین حیات مادی انسانی است.  و این ارجگزاری، برمبنای این اصل مهم قرانی میباشد که: « اهمّیّت دادن به تأمین زندگى مادى مردم – به عنوان مقدّمۀ ضرورى زندگى معنوى و حیات تکاملى – در رأس تعالیم انبیا و اوصیا – علیهم السّلام – بوده است.» [حکیمی۱۳۹۲: ۲۲۸ ] پیامبر (ص) درراستای جایگاه بخشی به این حیات و معاش، در کلامی شرط عبودیت را تامین حیات مادی انسان ذکر میکنند و میفرمایند: «… فلو لا الخبز ما صلّینا، و لا صمنا، و لا أدّینا فرائض ربّنا، عزّ و جلّ‌»- اگر نان (مادّۀ غذایى، وسایل حیات و معیشت) نباشد، نه مى‌توانیم نماز بخوانیم، نه روزه بگیریم، و نه دیگر واجبات الهى را بجا آوریم». [حکیمی۱۳۸۷،: ۶۳،] یعنى « مردمان باید بتوانند نیازمندیهاى حیاتى و معاشى خویش را فراهم آورند، آنگاه به گزاردن آنچه برایشان واجب است بپردازند». [حکیمی، ۱۳۹۵: ج. ۳ ، ص. ۲۸۶] همچنین در زندگی خویش نیز به تامین معاش و نیازهای مادی اهمیت میدادند علامه حکیمی (طاب ثراه) در این باره ذکر میکنند که: « فرستادگان خدا که براى تهذیب نفوس بر انگیخته بودند، زندگى طبیعى داشتند، و بر وفق موازین طبیعى و سنّتهاى الهى – که هیچ گونه و هیچ‌گاه دگرگونى نمى‌پذیرند – زندگى مى‌کردند: مى‌خوردند، مى‌آشامیدند، لباس بر تن مى‌کردند، در بازارها راه مى‌رفتند، براى خود همسر بر مى‌گزیدند و در خانه‌ها زندگى مى‌کردند: [همان، ص. ۲۸۷]

نفی اقتصاد تکاثری 

در نگاه علامه حکیمی (طاب ثراه) تکاثر از نمودهای بی عدالتی در جامعه است و « یکى از مسائل مهم در «مکتب اقتصادى اسلام» و ساماندهى به معیشت بشرى و سلامت گردش مال و امکانات در دست توده‌ها و قشرهاى اجتماعى، نفى و طرد «تکاثر» است.. تکاثر بطور مطلق و در هر مورد و هر زمان، یک پدیدۀ جاهلى است، و هنگامى که دربارۀ اقتصاد اسلامى، بر شالودۀ کتاب و سنّت (قرآن و حدیث) تحقیق کنیم مى‌بینیم که نفى تکاثر تا کجا اهمیّت دارد» [حکیمی۱۳۹۱:ص. ۱۱۷] در عصر پیامبر، بازار مکّه – به ریاست ابوسفیان (سرمایه‌دار معروف اموى) – با دربار بیزانس و بازرگانان آن سامان، معاملات و تجارت خارجى وسیعى داشت. بدین‌گونه، اهرمْهاى مهم اقتصادى سرزمین حجاز در دست تجّار اموى بود… و قرآن یکباره، مانند رعد و برقى که دل شبى سیاه و زمستانى را بشکافد، شب سیاه جاهلیّت سیاه‌تر را شکافت، و تودۀ سیاه روزگار و سران سیاهکار قریش – و یهود و مسیحیان همکار با آنان – را به مبارزه طلبید، و همۀ معیارهاى جاهلیّت و تکاثر و فخرفروشى و مال‌اندوزى و شخصیّت‌سازى‌هاى کاذب و موهوم را پایمال کرد. [حکیمی۱۳۹۱:ص. ۱۱] از منظر علامه حکیمی (طاب ثراه ): « اساسى‌ترین مشکل قریش حجاز و سرمایه‌داران بازار مکّه با «قرآن کریم» از نخست همین نکته بود که، قرآن مى‌گفت، باید عدالت اجرا شود، ظلم و چپاول و تبعیض و ویژه‌خوارى و طغیان مدارى برافتد.» [حکیمی۱۳۹۱: ص. ۱۰] و « تا اینجا که قرآن خوانده شود و تجوید و ترتیل و تحفیظ و تفسیر داشته باشد مشکلى نیست، بلکه همۀ جنگ‌هاى نظامى با پیامبر اکرم، و سپس نبردهاى فرهنگى، براى آن بود که به قرآن عمل نشود، و آیاتى مانندِ: خداوند اجراى عدالت را واجب فرموده است»،- پیامبران خدا آمدند، تا همۀ مردمان، در سایۀ عدالت زندگى کنند»، در عرصۀ زندگى و عمل مطرح نگردد. [ همان: ص. ۱۳] اما پیامبر (ص) راهبرد مبارزه با بیعدالتی را سرلوحۀ اقدامات خویش قرار داد و « اجتماعات دوران جاهلیّت را که مبتنى بر ستمگرى و عدوان بود بر انداخت، تا جامعۀ اسلامى قائم به عدل و احسان را تأسیس کند. و از مهمترین ستم ها ستم اقتصادى و معیشتى است و تکاثر و مالکیّت آزاد و ثروت بیکران بدون انفاق، که اینها همه به ستم اقتصادى و معیشتى و فاصله‌هاى جهنّمى طبقاتى مى‌انجامد، و حرمت و کرامت انسانها را پایمال مى‌کند. » [حکیمی۱۳۹۵: ج. ۶، ص. ۵۴۴]  و در مذمت سرمایه داران به عنوان دارندگان اموال تکاثری و عاملان فاصله های طبقاتی در جامعه مى‌فرماید: « بدترین مسلمانان، توانگران و سرمایه‌دارانند چون اینانند که به صور گوناگون مانع اجراى عدالت مى‌شوند. » [حکیمی۱۳۹۲: ص. ۲۲۸]

شوم انگاری پدیدۀ فقر

عدالت اقتصادی بنابر تعالیم قرآنى – محمّدى – اوصیایى، جامعۀ اسلامى، جامعۀ منهاى فقر است، و مکتب اقتصادى اسلام، به زندگى منهاى فقر، و جامعۀ منهاى فقر دعوت مى کند. [حکیمی۱۳۹۲:ص. ۳۷ ] از منظر علامه حکیمی، عدالت اقتصادی، جز با مبارزه با جریان منحط فقر به دست نمی آید.  [حکیمی۱۳۸۷: ص. ۵۷]

پیامبر اسلام (ص) پس از اســتقرار در مدینه و مواجهه با واقعیتها و مسـائل اقتصــادی جامعه، تلاش کرد تا راهبردهای اساسی را در حوزه مناسبات اقتصادی ترسـیم کند. این راهبرد نشـأت گرفته از آموزه های وحیانی و نیاز جامعه انسانی بود؛ یکی از راهبردهای اجرای عدالت اقتصادی، تلاش در جهت خارج کردن پدیدۀ فقر از وضعیت عادی و کوچک انگاری به وضعیت آسیب و شوم انگاری بود و این مهم، از طریق  هشدار به آثار سوء فقر توسط پیامبر انجام گرفت: «الفقر أشدّ من القتل فقر سختتر از قتل است»  [حکیمی۱۳۹۵: ج۳، ص. ۲۴۶] همچنین « پیامبر در آیین‌نامه‌اى، به یکى از کارگزاران خود چنین فرمود: «… و لَم یفقِرهُم فیُکفِرهَم حاکمیّت نباید مردم را به فقر و تنگدستى بکشاند، تا در نتیجه، آنان را به سوى بیدینى (و بى اعتقادى به حاکمیّت دینى) سوق دهد…». [ حکیمی۱۳۹۳ص. ۲۲۱] علامه حکیمی (طاب ثراه) با بیان این نوع روایات از پیامبر بزرگ اسلام در زمینه فقر ـ به عنوان یکی از مصادیق بارز بیعدالتی در جامعه ـ  بر این باورند که رهبران جامعه که آرزوی ساختن جامعۀ قرانی و غدیری را دارند باید برای جامعۀ منهای فقر تلاش کنند و خطاب به کسانی که مغرضانه وجود فقر را پدیده ای  عادی و سهل جلوه میدهند بیان میدارند که : « … انسانى بزرگ و مصلحى الهى و پیامبرى خاتم، همچون پیامبر اسلام، هنگامى که امّت را بدین گونه گرد مى‌آورد و به آنان در بارۀ چیزى سفارش مى‌کند – و آخرین وصیّتها و سفارشهاى خود را به ایشان مى‌گوید – مقصودش بیان امورى است که به صلاح امّت و مسائل حیاتى آنان بستگى دارد.» [حکیمی۱۳۹۵: ج۳، ص. ۵۲۳] و در جایی دیگر اینگونه میگویند که  « .. عدالت اقتصادى، و برخوردارى از امکانات موجود در جامعه، امرى است که در همۀ شئون زندگى انسان .. تأثیرى ملموس و غیر قابل انکار دارد. کسانى که جز این مى‌پندارند و تبلیغ مى‌کنند..، در ضدّ جهت انبیا «علیهم السّلام» و اوصیا «علیهم السّلام» حرکت مى‌کنند. اینان باید – اگر چه براى مدّتى کوتاه – از برخورداریها و امکانات خویش – هر چه هست – جدا گردند، تا مزۀ محرومیّت و نداشتن و سرگردانى از فقر و کمبود را بچشند، و به مضمون احادیث بسیارى که در این باره‌ها رسیده است ایمان بیاورند.» [حکیمی۱۳۹۵: ج.۲ ، ص. ۲۰۱]

راهبردهای اقتصادی انسان غدیری

در نگرش علامه حکیمی (طاب ثراه ) در غدیر کسی می بایست انتخاب می شد که همچون پیامبر(ص)، عدالت خواه باشد: « پیامبر اکرم «ص» بارها یادآورى کرده است که چرا على «ع» را وصى و جانشین خود قرار مى‌دهد، و چرا على «ع» شایستۀ چنین منزلتى بزرگ مى‌باشد، از جمله اینکه على «ع»، بیشتر از همه به اجراى عدالت پایبند است و در میان مردمان – از همه دقیق‌تر – به عدالت رفتار مى‌کند. [ حکیمی ۱۳۸۹: ۸۱] و غدیر، یعنى حاکمیّت عدالت. [حکیمی۱۳۸۹ ،: ۹۲] چرا که فلسفۀ غدیر، فلسفۀ امامت است، و فلسفۀ امامت عدالت است. [ حکیمی۱۳۸۹: ۸۰ ] اما اینگونه نشدو حق خلافت از علی (ع) غصب شد.و علامه حکیمی (طاب ثراه) علت غصب ولایت را اینگونه بیان میدارند: « مشکل اصلى، آیات قسط و عدل این کتاب غیرعادى بود که اجازه نمى‌داد کسانى با عامل قدرت، فواصل طبقاتى ایجاد کنند، و خون توده‌ها را بمکند، و جوانانى خام و فاقد تربیت دینى و سلامت اخلاقى، به اتّکا به حاشیۀ امنى که دارند، از قدرت استفاده برند و خون و مال مردم را بر خود حلال دانند. قرآن کتاب قسط و عدل بود و على تجسّم اعلاى قسط و عدل… پس، مشکلِ على و مشکلِ قرآن یکى بود: اجراى عدالت..». [حکیمی۱۳۹۱: ۱۳] و به بیان ایشان: « اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم به سفارشهاى روز غدیر عمل کرده بودند، اسلام جهانگیر مى‌شد، و دین خدا بشریت را به راه مى‌آورد، و عدالت و دادگرى، آفاق تا آفاق گیتى را مى‌گرفت.» [حکیمی۱۳۹۰: ص. ۳۴] آنگونه که امام علی (ع) خود اینگونه میفرمایند: « سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جاندار را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید، و خیر را از جایگاه آن جویا شده بودید، و از میان راه به رفتن پرداخته بودید، و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راهها براى شما روشن مى‌گشت، و نشانه‌هاى هدایت آشکار مى‌گردید، و فروغ اسلام شما را فرا مى‌گرفت؛ در آن صورت، دیگر هیچ کس سنگینى بار زندگى و هزینۀ عائله را حس نمى‌کرد، و هیچ مسلمان یا فردى که در پیمان مسلمانان است گرفتار ستمى نمى‌گشت..» [ حکیمی۱۳۹۵: ج. ۲، ص. ۵۹] اما بعد از گذشت ۲۵ سال که حق خلافت به علی (ع) بازگشت و فرصت جانشینی پیامبر خاتم (ص) ایجاد شد، علی غدیری (ص) در راستای هدف غدیر و رسالت انبیایی که بر دوش وی قرار داده شده بود مهم‌ترین و اصلی‌ترین برنامه خویش را اجرای اصلاحات برای بازگشت جامعه به سنّت و جامعه نبوی قرار داد. [خطبه‌ ۱۳۱] در فاصله زمانی رحلت پیامبر و حکومت امام علی (ع )‌، جامعه ای که امام در آن به حاکمیت رسید مبتلا به جاهلیت آغاز بعثت پیامبر شده بود. [خطبه ۱۶ ] مسلمانان عصر پیامبر (ص) ، به دلیل انحراف در رهبری دینی و سیاسی، آهسته آهسته از فرهنگ نبوی فاصله می‌گیرند و در یک حرکت ارتجاعی، اشرافیت جاهلی را در قالب‌ اشرافیت جدید و نوظهور، ترویج می‌کنند و روح جامعه از پذیرش و درک عدالت باز می ماند. در بینش علوی تغییرات اقتصادی وقتی ارزشمند و قابل دفاع و ستایش است که در راستای تحقق عدالت باشد.  و اساس و پایه این تغییرات, اجراى عدالت و گرفتن حق مظلوم از ظالم است و به عبارت دیگر, تقویت ضعیف و سرکوب ظالم. [خطبه ۳۷]  و لذا آن بزرگوار، کار خود را  قاطعانه با هدف اجرای عدالت اقتصادی در زمینۀ تغییر منش ها و بینش های غلط و ظالمانۀ اقتصادی آغازکرد. در زمان حکومت با تمام وجود، در میدان مبارزه با مفاسد قدم برداشت؛ و با قاطعیت و صراحت، جلوی تمام آن ظلم ستیزی ها ایستاد و عدالت را تحقـق بخشـید.» [ برزگری، مهدیه، ۱۴۰۲ ]

نتیجه گیری

توجه به راهبردها و جنبه های اقتصادی غدیر از نوآوری های پژوهشی  علامه محمد رضا حکیمی(طاب ثراه) در راستای فهم محتوایی غدیر است. ایشان غدیر را نقطه انتقال رسالت انبیایی انسان مبعثی به انسان غدیری میدانند. راهبردهای اقتصادی  غدیری در واقع همان اقدامات اقتصادی عدالت محور نبوت و امامت است. فراخوان عدالت اقتصادی، جایگاه بخشی به حیات مادی انسان، نفی اقتصاد تکاثری، شوم انگاری پدیده فقر،از مولفه های راهبردی انسان مبعثی است. و تغییر بینش ها و منش های ظالمانۀ اقتصادی در راستای عدالت اقتصادی، برای بازگشت جامعه به سنّت و جامعه نبوی از مولفه های راهبردی انسان غدیری (علی ع) است.

منابع

قران کریم

نهج البلاغه

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۸۶حماسه غدیر،  ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۸۹ سرود جهشها، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۸۹جامعه سازی قرآنی: مقالات، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.-

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۹۰ ‌بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۸۷ الحیاه: گزارشی درباره جلد سوم تا ششم به ضمیمه عاشورا، مظلومیتی مضاعف، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– حکیمی، محمدرضا. ۱۳۹۵،مترجم احمد آرام. نویسنده علی حکیمی, و محمد حکیمی. ، ترجمه الحیاه،:،  ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۹۲کلام جاودانه (سخنی چند پیرامون «نهج البلاغه» و آفاق آن)، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۹۱ (علی) وجدان انسانیت قرون،  ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

حکیمی، محمدرضا. ۱۳۹۱، اجتهاد و تقلید در فلسفه: مقالات،  ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.-

– حکیمی، محمدرضا. محمد حکیمی, و علی حکیمی. ، ۱۳۹۳ویژگی‌های حکومت صالح (حکومت اسلامی) -از نظر قرآن و احادیث (کتاب و سنت)-، ه.ش.، تهران – ایران، انتشارات علمی – فرهنگی الحیاه.

حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۸۶قصد و عدم وقوع (نامه ها)، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.-

– حکیمی، محمدرضا. ،۱۳۹۱اجتهاد و تقلید در فلسفه: مقالات، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– حکیمی، محمدرضا. ۱۳۹۲خلاصه کننده مرتضی کیا. ، منهای فقر (برگرفته‌هایی از مجموعه آثار استاد علامه محمدرضا حکیمی)، ه.ش.، تهران – ایران، انتشارات علمی – فرهنگی الحیاه

– حکیمی، محمدرضا. ، ۱۳۸۹پیام‌ جاودانه‌ (سخنی‌ چند پیرامون‌ «قرآن‌ کریم»‌ و آفاق‌ آن‌)، ه.ش.، قم – ایران، دلیل ما.

– برزگری، مهدیه، ۱۴۰۲، عدالت اقتصادی در نگرۀ امام علی[ع]، فصلنامه سیره پژوهی اهل بیت،  بهار و تابستان  شماره .۱۶

Print Friendly

یک نظر بگذارید