مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) نهادیست مردمی. این مجموعه در سال ۱۳۶۴ شمسی، با ارشادات و راهنمایی های استاد علامه محمدرضا حکیمی و با اشراف و سرپرستی حجت‌الاسلام سید علی محمد حیدری، و با کوشش تنی چند از روحانیون ،پزشکان و پیشه وران تاسیس گردید. نهاد فوق مشتمل بر واحد های متعدّد فرهنگی، اجتماعی، کتابخانه، […]

مراسم شب شهادت حضرت صادق(ع) در تالار علامه حکیمی

نویسنده: حمیده رحیمی
ارسال شده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

چهارشنبه شب، سوم اردیبهشت (۱۴۰۴) به مناسبت شهادت بنیانگذار مکتب تشیع، حضرت امام جعفر صادق (ع) مراسم سخنرانی و مرثیه سرایی در مجموعه فرهنگی امام صادق (ع) میبد برگزار گردید. در ابتدای این جلسه که با مشارکت گروه های پژوهش های دینی برگزار شد، چکیده دو مقاله توسط دو تن از پژوهشگران ارائه گردید. مقاله اول با عنوان «شاخصه سنجی سیره سیاسی امام صادق (ع) در مواجهه با نظام های سیاسی با تأکید بر عنصر زمان در نظام اموی و عباسی» توسط حمیده رحیمی و مقاله دوم با عنوان «الزامات، اصول و روش های اخلاقی و آموزشی شاگردپروری از دیدگاه امام صادق (ع)» توسط فاطمه حیدریه ارائه گردید.

در ادامه سخنرانی حجت الاسلام حسین انصاری، محقق و مدیر گروه های پژوهشی با موضوع «مطالعۀ تاریخ‌نگاری حیات سیاسی اجتماعی امام صادق(ع) در آثار علامه محمدرضا حکیمی (طاب ثراه)» ایراد گردید. ایشان در این سخنرانی پس از تسلیت شهادت امام صادق (ع) و تشکر از حاضرین برای حضور و همین طور دعوت از بزرگواران برای استفاده بهینه از فرصت ها و فضاهای موجود و همینطور یادکردی از درگذشتگان منتسب به مجموعه از جمله شادروان دکتر رادی، دکتر رضاقلی و همینطور دکتر میرحسینی، به طرح بحث درباره تاریخ نگاری علامه حکیمی درباره امام صادق (ع) پرداختند.

ایشان در ادامه سخنان خویش چنین فرمودند: علامه حکیمی در چند اثر از مجموع آثار خویش، در مقالاتی صرفاً به تاریخ نگاری درباره زندگانی امام صادق (ع) پرداخته اند. اولین اثر «بعثت، غدیر، عاشورا، مهدی» است که در سال ۱۳۵۶ به چاپ رسیده است. مقاله هفتم این کتاب به امام صادق (ع) پرداخته است که بنا بر گفته خودِ مؤلف به درخواست یکی از دوستانشان، برای نوجوانان نگاشته شده که بنا به گفته ایشان در مقدمه کتاب، نوشتن برای کودکان و نوجوانان کار هر کسی نیست و نیاز به تخصص دارد و با این شرط نوشتن این مطلب برای نوجوانان را قبول کردند که ویراست خاصی مخصوص ادبیات نوجوانان بر روی نوشته ایشان اعمال شود. که این فهم ها و آگاهی ها بسیار قابل توجه است.

علامه حکیمی، مقاله را با گزارشی تاریخی درباره دوران امامت امام صادق (ع)، تاریخ ولادت و القاب ایشان آغاز نموده و در ادامه با قلمی بسیار روان به ذکر برجستگی های امام صادق(ع) مخصوصاً برجستگی های علمی ایشان پرداخته است. نه تنها در علوم دینی و اسلامی، بلکه در علومی مانند شیمی، ریاضیات، طب و دانش های دیگر. علامه از شاگردان امام که در این علوم دارای برجستگی فوق العاده و از مشاهیر هستند، نام می برد و در این مورد به آثار جدی و تک نگاریها ارجاع می دهد. از جمله جابر ابن حیان. برخی برای انکار امام در صدد انکار شاگردی چون جابر برآمده اند. ولی در جهان اسلام دهها کتاب وجود دارد که به جابر ابن حیان پرداخته اند. که علامه حکیمی برخی از آن آثار را معرفی کرده است.

کتاب دوم «امام در عینیت جامعه» است که در سال ۱۳۵۵ منتشر شده است. علامه حکیمی این کتاب را پس از نگارش برای نقد و تصحیح به دکتر شریعتی سپردند و دکتر شریعتی هیچ گونه نقد و اصلاحی را برای این اثر لازم ندیدند و مورد تمجید قرار دادند و فقط عنوان «امام در عینیت جامعه» را برای کتاب پیشنهاد دادند که مورد موافقت علامه قرار گرفت.

علامه حکیمی در مقاله اصلی این کتاب «اصل امام در عینیت جامعه» تاریخ حضور ائمه معصومین (ع) را در میان مردم در طرحواره ای به ادوار هشتگانه تقسیم نموده اند. دو قرن و نیم و دقیقا ۲۵۰ سال از وفات پیامبر اکرم (ص) تا غیبت امام عصر (عج).

برای این تقسیم بندی علامه ملاک هایی را در نظر داشته اند. دو ملاک اصلی عینیت (عملی بودن) و مواضع یا به قول علامه ایستارها بوده اند. 

مواضع یا ایستارها بسیار مسئله مهمی است. علامه این ایده تقسیم بندی ادوار را در سال ۱۳۵۵ مطرح نموده است و آیا جامعه ما تاکنون که در سال ۱۴۰۴ هستیم چقدر به این ایده زیبا توجه نموده است؟ 

پس از علامه حکیمی، محمدباقر صدر در یکی از آثار خویش ادوار حیات ائمه را به ۵ دوره تقسیم نموده است که البته مشخص نیست ناظر به تقسیم بندی علامه حکیمی بوده است یا خیر. ولی تقسیم بندی علامه حکیمی جامع تر و قابل دفاع تر هست.

علامه در کتاب «امام در عینیت جامعه» علاوه بر تقسیم بندی دوره حیات ائمه (ع) به ادوار هشتگانه، بر دوره ۲۵۰ ساله حیات ائمه نیز بسیار تأکید دارد. چون این ۲۵۰ سال، ۲۵۰ سال تغییر، تحول، دگرگونی و برآمدن و زوال قدرتها و حکومتهاست و امام صادق (ع) به عنوان یک انسان مشرف بر بلندای تاریخ ناظر به این جریان ۲۵۰ ساله است که برای انسانها بسیار درس آموز است. پافشاری بر این ۲۵۰ سال در اذهان برخی تأثیرگذار شد. از جمله مرحوم دکتر شریعتی، دکتر شهیدی تحت تأثیر استاد حکیمی که در برخی آثارشان به دوران ۲۵۰ ساله حیات ائمه توجه نموده اند. و یکی دیگر کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» که مجموعه گفته های مقام رهبری است درباره ائمه معصومین (ع). این ۲۵۰ سال بر روی نزدیکان علامه که با ایشان قرابت ذهنی داشته اند، بدون اینکه نام ببرند، اثرگذار بوده است و پیشینه تاریخی «انسان ۲۵۰ ساله» اکنون برای ما مشخص است.

سویه و جهت گیری نگرش تاریخ نگاری علامه حکیمی در این دو کتاب و علاوه بر آن سه کتابی که وقت برای پرداختن به آنها نشد؛ «عقلانیت جعفری» و «امام صادق (ع)» و «دانش مسلمین» سویه تمدنی است و این مسئله ای است که باید مورد توجه قرار گیرد. علامه در همین تاریخ نگاری های کوتاه به دلیل عینیت داشتن و عملی بودن، انسان را در عمق تاریخ رها نمی کند. امام صادقِ مطرح شده توسط علامه حکیمی سویه تمدنی دارد. چرا حکیمی بر روی شخصیت هایی مانند جابر بن حیان تأکید می کند. یا به شخصیت هایی که تفکر و اندیشه را از ذهن گرایی به رئالیسم دعوت می کنند، بها می دهد یا مثلاً بر روی هشام بن حکم مانور می دهد؛ چون تضارب اندیشه و نقدی که هشام به فلسفه ارسطویی وارد می نماید، را به نفع جامعه بشری می داند و اینها است که امام صادق (ع) را تمدنی می سازد و به بهبود زندگی آدمی و تکامل اندیشه بشری می انجامد.

 

جلسه در ادامه با سخنرانی حجت الاسلام حسینی با موضوع «راه پیمودن بدون امام صادق(ع) دور شدن از حقیقت است» ادامه یافت. ایشان سخنان خویش را این چنین آغاز کردند: در میان ائمه معصومین که همه صادق و اهل صدق هستند، امام ششم به صادق آل محمد ملقب هستند و بنابراین اگر انسان بخواهد در این حوزه شناخت وارد شود، اولین گام اعتراف به عجز است و بدون این اعتراف نمی شود در این وادی وارد شد. بعد از پیامبر اکرم (ص) اولین کسی که خیانت ورزید و با به کاربردن تعبیری همه را فریفت و تا اکنون حتی ما هم فریب خورده حرف او هستیم؛ هر چند او را قبول نداشته باشیم، در میان مردم فریاد زد که «حسبنا کتاب الله» و با پشتوانه یهود این فرهنگ را پایه ریزی کرد که انسان ها با تمام عجزشان خود به تنهایی می توانند در حوزه تاریخ توحیدی و قرآنی وارد شوند. البته این سخن به منظور حذف جریان امامت زده شد. چگونه می توان بدون بهره بردن از معلمینی از جانب خدا که توان بهره مندی از کلام خدا را به انسان عطا می کنند، از کلام خدایی برداشت نمود که عاجز از شناخت او هستیم و هیچ سنخیتی با ما ندارد و کلام او هم هیچ سنخیتی با کلام بشری ندارد.

اگر بخواهیم درباره قرآن سخن بگوییم باید ببینیم که کسی که سرآمد خلقت است و وجود تمام خلق خدا، در گرو خلقت اوست و تعبیر «ام ابیها» درباره او به کار رفته و خلقت پیامبر (ص) هم مدیون خلقت اوست، درباره قرآن چه فرموده است. «قائِداً اِلَی الرِّضوانِ اتّباعُهُ» آیا کسانی که گفتند قرآن ما را بس است، مگر قرآن را می شناسند؟

قرآنی که دستمایه عیش و نوش مردمان این زمانه است و با نام و برداشت شخصی آن مایه اختلافات و جنایاتی که با نام قران انجام می شود آیا این برداشت از قرآن شما را بس است و آیا این قرآن کتاب هدایت است؟

بلی. قرآن انسان را به مقصد می رساند. این مقصد کجاست؟ رضوان. قرآن انسان را به تمام رضوان می رساند. این رضوان چیست؟ خداوند در آیه ۷۲ سوره توبه می فرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» و پیامبر اکرم (ص) فرمود: «فیها ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لاخطر علی قلب بشر…» در عدن نعمت هایی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به فکر بشری خطور کرده است.

و فقط سه گروه در آن قرار می گیرند: انبیاء صدیقین و شهداء؛ ولی رضوان الهی (نازلترین مرتبه رضوان) از عدن بزرگتر است و این رضوان، فوز اکبر و پیروزی بزرگ است.

قرآن کلامی است که تمام رضوان در اتباع از اوست. و اتباع یعنی: پشت سر حرکت کردن، همراه او حرکت کردن، مطیع بودن

قرآنی که اتصال بین شما و خود خداست. عظمت قرآن را فقط خدا می داند. ما در وادی معرفت عاجزیم. ما عاجز از حمدیم. ما را به خدا چه ارتباطی؟ در این وادی باید خداوند خود دستگیر انسان باشد. انسان باید معلم و مربی این وادی را پیدا کند و مربی این وادی ائمه معصومین هستند. 

پیامبر (ص) فرمودند: ما ان تمسکتم بهما… تمسک این است که به صورت کامل خود را رها کنی و به آن بیاویزی. قرآنی که هر کسی بخواهد با نگرش خویش آن را معنا کند کتاب ضلالت است نه هدایت.

و وقتی شیعه نداند که این کتاب هدایت معلم دارد، امام صادقی (ع) دارد که می فرماید : «اخلق الله من نور ذاته» و انسان اگر طالب هدایت باشد، باید به هدایتگر مراجعه کند و هدایت، بدون امامِ صادق (ع) نمی شود و بدون ائمه نمی توان وارد قرآن شد یا وارد توحید شد. و این هیچ ارتباطی به شرک ندارد. بلکه در امر هدایت ما به دنبال معلم و هدایتگر رفته ایم. بدون امام صادق (ع) نمی توان در وادی معرفت الله و در وادی شناخت قرآن گام برداشت.

تصاویری از مراسم

IMG_20250429_014003_987 IMG_20250429_014008_529 IMG_20250429_014019_403 IMG_20250429_014027_315 IMG_20250429_014035_212 IMG_20250429_014040_879

Print Friendly

یک نظر بگذارید